چرا «روز واقعه» همچنان عاشوراییترین اثر تاریخ سینمای ماست؟
بیضایی حقیقت عاشورا را دید
شبلی در سکانس پایانی روز واقعه میگوید: «او (حسین(ع)) به بالاترین جایی رسید که بشری رسیده. او را در نینوا به صلیب کشیدند. من حقیقت را در زنجیر دیدم. من حقیقت را پاره پاره بر خاک دیدم. من حقیقت را بر سر نیزه دیدم.»
اینکه چطور میشود یک اثر سینمایی حدودا سه دهه بعد از زمان نگارش و حدودا 2 دهه بعد از تولید همچنان عاشوراییترین اثر تاریخ سینما و تلویزیون ما میشود بیش از هر چیز ریشه دارد در علقههای اعتقادی آدمی که مولف اثر بوده است.
«روز واقعه» تنها اثر آیینی بهرام بیضایی نیست چراکه او در «مجلس ضربت زدن» یا «ندبه» هم از منظر آیین به مرور اوضاع و احوال آدمیانی میپردازد که تک تک آنها میتوانند یکی از ما باشند، اما آنچه متنهای آیینی بیضایی را ممتاز میکند اعتقاد به تک تک واژه هایی است که مینویسد و مهمتر اینکه بیضایی خیلی خوب از ریشههای مذهبی خویش به عنوان فردی مسلمان استفاده کرده و سعی میکند حقیقت مذهب را نشان دهد.
به گزارش شبکه ایران بیضایی «روز واقعه» را در روزگاری نوشت که متاسفانه هجمههای افراطیون سبب ساز آن شده بود که او با انگهایی روبهرو باشد. در همین روزگار بیضایی برای نشان دادن حسن نیت خویش وقتی در برابر پیشنهاد یکی از رفقایش (داریوش فرهنگ) مبنی بر نگارش فیلمنامهای با مضمون عاشورا قرار میگیرد زودتر از حد تصور دست به قلم شده و یکی از بهترین آثارش را خلق میکند. عبدا.. اسفندیاری که در آن دوران مدیر شبکه اول سیما بود درباره چگونگی خلق «روز واقعه» به نگارنده گفت: «در آن زمان داریوش فرهنگ از جمله کسانی بود که به کار در تلویزیون علاقه نشان میداد و من با ایشان درباره طرح داستانی مرتبط با ماجرای اسلام آوردن یک مسیحی و عزیمتش به کربلا، صحبت کردم و از او خواستم طرحی براساس آن بنویسد.
وی منابع مطالعاتی مرتبط با این کار را پیدا کرد و طرحی پنج صفحهای درباره این داستان نوشت. این طرح در شورای وقت شبکه یک مورد تایید قرار گرفت و سپس نگارش فیلمنامه آن به آدمهای مختلفی پیشنهاد شد؛ جالب اینکه اغلب فیلمنامهنویسان از کار بر روی چنین طرحی واهمه داشتند چون فکر میکردند که نکند حاصل کار باکیفیت نباشد تا اینکه باز هم خود داریوش فرهنگ وارد کار شد و بعد از مدتی فیلمنامهای آورد که روی آن نوشته شده بود «روز واقعه» و نام نگارنده هم «ع.سالک» درج شده بود! هر چه از ایشان خواستم بگوید «ع.سالک» نام مستعار کیست، چیزی نگفت. من فیلمنامه را خواندم و از سبک و سیاق کار فهمیدم بهرام بیضایی در نگارش این فیلمنامه نقش داشته است. یکی دو نکته باید رعایت میشد تا فیلمنامه آماده اجرا شود اما تغییر مدیریتها باعث ایجاد وقفه در تولید کار شد و بین نگارش فیلمنامه تا شروع فیلمبرداری ده سال طول کشید.»
بیضایی آن قدر عزت نفس داشت که حتی فیلمنامه اولیه را با نام مستعار عرضه کرد که مبادا توطئهها باعث شود به واسطه نام او فیلمنامه دیده نشود اما متاسفانه باز هم اثر خود را گذاشته و از یک سو کاری کردند که مابین نگارش فیلمنامه تا تولید اثر یک دهه وقفه بیفتد و از طرف دیگر شرایط را طوری رقم زدند که بهرام بیضایی که خود بهتر از هر کس دیگر میتوانست این پروژه را کارگردانی کند کنار رفته و این شهرام اسدی باشد که فیلم را بسازد. البته تاسف آورتر اینکه بعضیها در ابتدای کار حتی با کارگردانی شهرام اسدی بر این کار مخالفت میکردند.
اسفندیاری در این باره گفت: «شهرام اسدی ۱۰ دقیقه از فیلمنامه را فیلمبرداری کرد که خیلی هم خوب شد اما مدتی بعد توطئههایی علیه ما شکل گرفت و کار تعطیل شد. مساله اینجا بود که گروهی میخواستند این فیلم به نام خودشان تمام شود و برای همین در مسیر تولید پروژه سنگ اندازی کردند تا اینکه بعد از یکی، دو سال توقف تولید و بعد از اینکه اسدی «اوینار» را ساخت آقایان لاریجانی و بهشتی که به ترتیب وزیر ارشاد و معاون سینمایی وقت بودند از ما حمایت کردند تا کار، تولید شود.»
یک امیدواری و یک افسوس
با این همه نکته امیدوارکننده این است که هر چه بیشتر از زمان نگارش و بعد ساخت «روز واقعه» گذشتیم تاثیر نگاه نافذ بیضایی بر یک اتفاق حاشیهای پیرامون عاشورا بیش از پیش آشکار شد و تقریبا مخاطب حرفه ای نداریم که «روز واقعه» را دیده باشد و نداند خالق اصلی کار کیست. اما یک ای کاش بزرگ هم برایمان میماند.
راهحل چیست؟ رجوع به ذات هنر! اگر میخواهیم نسلهای آینده اهمیت مفهوم عاشورا و قیام امام حسین(ع) را آن طور که بوده بفهمند. چارهای نداریم جز استفاده تمام قد از تجربیات هنرمندانی مانند بهرام بیضایی.
در اهمیت جایگاه بیضایی به عنوان یک مولف صادق اثری درباره عاشورا همین بس که در سکانس پایانی «روز واقعه» از زبان کاراکتر اصلی داستان «شبلی» میگوید: «او به بالاترین جایی رسید که بشری رسیده. او را در نینوا به صلیب کشیدند. او با من حرف زد!... من حقیقت را در زنجیر دیدهام. من حقیقت را پاره پاره بر خاک دیدهام. من حقیقت را بر سر نیزه دیدهام... »
برای شروع هیچ وقت دیر نیست! امسال که گذشت؛ برای سال آینده برنامه ای را بچینید که در کنار این همه همایش ریز و درشت عاشورایی که برگزار میکنیم جایی هم اختصاص یابد برای آدمی چون بیضایی که آمده و چگونگی خلق درست آثار آیینی را به علاقهمندان آموزش دهد.
ارسال نظر