مترجم: محمدرضا ازلی صفت منبع: Mckinsey در طول سه دهه گذشته، در حالی که اقتصادهای در حال توسعه صنعتی شد‌ه‌اند و شروع به رقابت در بازارهای جهانی کردند، بازار کار جهانی هم به تدریج شکل گرفت. با ورود بیش از یک میلیارد نفر از مردم به بازار کار، جنبش عظیمی به نام «مزرعه به کارخانه» رشد بهره‌وری و سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP) در چین و دیگر کشورهای سنتی با جوامع عمدتا روستایی را تسریع کرد. این جنبش به میلیون‌ها نفر کمک کرد تا از فقر بیرون آیند. اقتصادهای توسعه یافته به منظور افزایش بهره‌وری، در تکنولوژی‌های سرمایه‌بر سرمایه‌گذاری و از منابع جهانی نیروی کار کم‌هزینه بهره‌برداری کردند. امروزه، آسیب‌ها در این بازار به طور فزاینده‌ای در حال آشکار شدن است. در اقتصادهای پیشرفته، تقاضا برای نیروی انسانی با مهارت بالا بیشتر از عرضه آن است، در حالی که تقاضا برای نیروی انسانی کم مهارت همچنان کم است. سهم کلی نیروی کار از درآمد یا سهم از درآمد ملی که صرف حقوق و دستمزد کارگران می‌شود، کاهش یافته و نابرابری درآمد در حال افزایش است و این در حالی است که کارگران کم مهارت (که شامل ۷۵ میلیون نفر از قشر جوان می‌شوند) بیکاری، اشتغال ناقص و رکود میزان دستمزدها را تجربه می‌کنند. از آنجا که پیش‌بینی می‌شود تعداد نیروی کار در جهان در سال ۲۰۳۰ به ۵/۳ میلیارد نفر برسد، موسسه جهانی مک‌کینزی روند جمع‌آوری نیرو و توسعه آنها به چین و دیگر اقتصادهای در حال توسعه را مورد بررسی قرار داده است. در این گزارش پیش‌بینی شده که بر اساس روند فعلی جمعیت، آموزش و تقاضای نیروی کار، تا سال ۲۰۲۰ اقتصاد جهان با موانع زیر روبه‌رو خواهد بود: * کمبود ۳۸ تا ۴۰ میلیونی نیروی کار با تحصیلات تکمیلی دانشگاهی نسبت به میزانی که کارفرمایان نیاز خواهند داشت، یا به عبارت دیگر وجود ۱۳ درصد تقاضا برای این نوع نیروی کار. * کمبود ۴۵ میلیون کارگر با تحصیلات متوسطه در کشورهای در حال توسعه یا وجود ۱۵ درصد تقاضا برای این نوع نیروی کار. * ۹۰ تا ۹۵ میلیون کارگر با مهارت کم (در اقتصادهای پیشرفته افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند و در اقتصادهای در حال توسعه افرادی که حتی تحصیلات دوره متوسطه را نگذرانده‌اند) مازاد بر نیاز کارفرمایان یا ۱۱ درصد عرضه بیش از حد این نوع نیروی کار. پویایی بازار کار جهانی این چالش‌ها را سخت تر هم می‌کند. جمعیت چین، همانند بیشتر اقتصادهای پیشرفته، در حال پیر شدن است که باعث کاهش نرخ رشد عرضه نیروی کار جهانی می‌شود. بیشتر نیروی کاری که به جمعیت نیروی کار دنیا اضافه می‌شوند، از هند و دیگر اقتصادهای «جوان» در حال توسعه در آفریقا و جنوب آسیا خواهند بود. پیری جمعیت به احتمال زیاد چیزی در حدود ۳۶۰ میلیون سالمند را به جمعیتی که در نیروی کار سهیم نیستند، اضافه می‌کند که این عدد شامل ۳۸ میلیون نفر از کارگران تحصیل کرده در دانشگاه است که عرضه مهارت‌های آنها در آینده با کمبود مواجه خواهد شد. موسسه مک‌کینزی برای درک بهتر اینکه این نارسایی‌ها کجا بروز می‌کند و کجا بیشترین تاثیر را دارد ۷۰ کشور را که ۹۶ درصد GDP جهانی را تشکیل می‌دهند و ۸۷ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند مورد بررسی قرار داده است. با ترسیم پروفایل تحصیلی و سنی جمعیت این کشورها در کنار سرانه GDP، می‌توانیم آمادگی نیروی کار ملی آنها را در قبال تقاضای آینده، توانایی در رشد نیروی کار و میزان بهره‌وری نیروی کار ببینیم. این امر هشت خوشه از کشورها را حاصل می‌کند: چهار خوشه در اقتصادهای در حال توسعه، سه خوشه در اقتصادهای پیشرفته و یک خوشه متشکل از روسیه و کشورهای اروپای مرکزی وشرقی. نیروهای بازار اگرچه به سوی رفع عدم تعادل‌های پیش‌بینی‌شده، قبل از اینکه تاثیر آنها به طور کامل حس شود، حرکت می‌کنند، اما باز هم نمی‌توانند آنها را بدون هماهنگی کامل و تلاش جهانی توسط دولت‌ها و کسب‌وکارها برای افزایش دستیابی به امکانات آموزشی و ارائه آموزش شغلی خاص مهار کنند. اقتصادهای پیشرفته باید سرعت افزایش تحصیلات دانشگاهی را در میان جوانان دو برابر کرده و روش‌هایی برای افزایش تعداد فارغ التحصیلی در رشته‌های علوم، مهندسی و سایر رشته‌های فنی پیدا کنند. در آینده تقاضا برای این کارگران بالا می‌رود، زیرا مشارکت آنها در افزایش بهره‌وری، حیاتی خواهد بود. آموزش ثانویه و فنی حرفه‌ای باید دوباره به طور جدی پیگیری شود تا بتوان به کارگران سطح متوسط آموزش دوباره داد و نیز بتوان به دانش آموزانی که در دانشگاه ادامه تحصیل نمی‌دهند، مهارت‌های شغلی ویژه‌ای آموزش داد. حتی پس از آن، در دو دهه آینده، جهان به احتمال زیاد نیروی کار زیادی خواهد داشت که مهارت‌های لازم را جهت اشتغال تمام وقت ندارند. سیاست‌گذاران هم در اقتصادهای پیشرفته و هم در اقتصادهای در حال توسعه، نه تنها باید راه‌هایی برای پرورش کارگران بسیار ماهر پیدا کنند، بلکه باید برای افرادی که تحصیلات بالا ندارند هم شغل‌های بیشتری ایجاد کنند. راه‌های حل این مشکل عبارتند از: تطبیق دادن زنجیره ارزش در اقتصادهای در حال توسعه (برای مثال: فرآوری مواد غذایی اشتغال بیشتری نسبت به افزایش محصولات صادراتی ایجاد می‌کند) و پیدا کردن فرصت برای کارگران بدون تحصیلات دانشگاهی به مشارکت در حوزه‌هایی که به سرعت در حال رشدند در اقتصادهای پیشرفته (از قبیل مراقبت‌های بهداشتی و خدمات شخصی). کسب‌وکارهایی که در دنیای امروز که مهارت‌ها در آن کمیاب‌اند فعالیت می‌کنند، باید بدانند چگونه می‌توانند گروه‌های با استعداد و با مهارت‌های مورد نیازشان را پیدا کنند. آنها به ایجاد استراتژی برای استخدام، حفظ و آموزش کارگرانی نیاز دارند که به آنها مزیت رقابتی می‌دهند. این امر شامل پیدا کردن راه‌هایی برای حفظ زنان با مهارت بالا و کارگران مسن می‌شود. کسب‌وکارها همچنین باید به میزان قابل توجهی فعالیت‌های خود را در شکل دادن به سیستم‌های آموزش و پرورش عمومی افزایش دهند تا کانال عرضه‌ای از کارگران با مهارت‌های مناسب برای اقتصاد جهانی در قرن ۲۱ ایجاد کنند.