نگاه
باندبازی در جوایز ادبی اتفاق تازهای نیست
من ۷۷ سال سن دارم و در دوران رژیم پهلوی و در این دوران بودهام و همواره در جریان اتفاقها و رویدادهای ادبی بودهام و در این سالها، همیشه باندبازی بوده است.
جمال میرصادقی
من ۷۷ سال سن دارم و در دوران رژیم پهلوی و در این دوران بودهام و همواره در جریان اتفاقها و رویدادهای ادبی بودهام و در این سالها، همیشه باندبازی بوده است. باندبازی در جوایز ادبی اتفاق تازهای نیست و حق بسیاری از نویسندگان شایسته و خلاق پایمال میشود. من چهار رمانی را که به عنوان برگزیده جوایز ادبی معرفی شدند، خواندم و ماندهام که داوران چطور مینشینند و این آثار را انتخاب میکنند.البته با همه حواشی که جوایز ادبی دارند، بودنش بهتر از نبودنش است.
در واقع، اگر جوایز ادبی نبود و این انتخابها با هر معیاری انجام نمیگرفت، دیگر این حاشیهها را همراه نداشت تا مخالفان و موافقان با اثر برگزیده برای مطالعه آن ترغیب شوند و از رهگذر این اتفاق، امکانی برای مطالعه آثار ادبی داستانی فراهم میشود. در سالهای جوانی هر وقت که اثری از من چاپ میشد، مورد فحش و اتهام قرار میگرفتم؛ بهخاطر اینکه به جریانی وابسته نبودم و تکرو بودم. در همان شرایط، کتابهایی بودند که آنگونه که باید ارزش نداشتند؛ اما بسیار به آنها پرداخته میشد و به گفته رودن ـ مجسمهساز فرانسوی ـ «اگر سخنانی ناروا در مورد اثری گفته شود، مخاطبان اعم از مخالفان یا موافقان تحریک میشوند که آن اثر را بخوانند» و یکی از دلایلی که به من اعتنا میشود و تا حدی شهرتی بهدست آوردهام، بهخاطر همین فحشهای ناروایی بوده است که در سالها نویسندگی خوردم. من به جوانها میگویم اصلا بهخاطر این حقخوریها و رفتارهای ناروا ناراحت نشوند و خلاقیتشان را دنبال کنند، اگر اثرشان خلاق باشد، به جامعه معرفی خواهد شد. انتخابهای جوایز مقطعی و گذرا است. مخاطبان آثار ادبیات داستانی، دیگر آن اعتماد سابق را به داوران جوایز متعدد ادبی ندارند و اعتمادشان نسبت به آنها سلب شده است؛ زیرا میدانند اثری معرفی میشود و کتابی که شایسته است، دیده نمیشود. البته اگر فرد صاحبنظری کتابی را معرفی کند، به آن توجه میکنند و آن را میخوانند و بارها این اتفاق افتاده است، مثلا هنگامی که نجف دریابندری کتاب منیرو روانیپور را معرفی کرد، بسیاری به سخن او اعتماد و این اثر را مطالعه کردند.جوایز ادبی در جهان نیز بیغرض نیستند؛ اما آنها از بسیاری از مراحل عبور کردند و اکنون کم و بیش به یک دیدگاه بینظر رسیدهاند و اثر را براساس سلایق خاص انتخاب نمیکنند. ضمن اینکه در فضای نقد رسانهای، آثاری که ضعیف و غیرقابل دفاع باشد، شدیدا نقد میشود و همین اواخر بر سر انتخاب یوسا انتقادهای بسیاری به آکادمی نوبل وارد شد.بهتازگی مقالاتی را در زمینه نقد نویسندگانی در آمریکا میخواندم که بسیاری از منتقدان نسبت به جومپا لاهیری و خالد حسینی و نویسندگان دیگر انتقادهای شدیدی را وارد میکردند و آثار آنها را فاقد ارزش میدانستند. میبینید که در آنجا هم این انتقادها هست، اما این انتقادها در رسانهها و مطبوعات انعکاس پیدا میکند و حرفهای در گوشی نیست. البته نمیشود یکسره جوایز ادبی را متهم کرد. اکنون آثاری که از سوی این جوایز انتخاب و معرفی میشوند؛ هرچند در شمارگان محدود، اما به چاپهای متعدد میرسند و با توجه به فضای نشر ما، این جریان بر فروش این آثار تاثیر میگذارد.
ارسال نظر