اگر مرکز را گم کرده‌اید

بهروزغریب‌پور

مرکز تولید تئاتر عروسکی را ناگهان و در تاریکی پارک لاله گم می‌کنم. باورم نمی‌شود که جایی را گم کنم که بیش از ۹ سال مدیر آن بوده‌ام. اما همه چیز ممکن است و گم کردن مرکزی که درست در گرما گرم روزهای آغازین انقلاب شکل گرفته و با دست خالی و با تخته پاره و با حداقل‌ها آن را ساخته‌ایم هم ممکن می‌شود. از نگهبان می‌پرسم که مرکز تئاتر عروسکی کجا است و او با بی‌حوصلگی می‌گوید: صدایش را می‌شنوی؟ ... بله... درست می‌گوید این صدایی است که پس از کناره‌گیری من و برای جذب تماشاگران، بدون هیچ تغییری حتما هزاران بار پخش شده است: در تاریکی پارک لاله صدایی هست که «تکرار» را می‌نوازد. وارد مرکز تولید تئاتر عروسکی که می‌شوم بی‌سلیقگی محض، فرسودگی بی‌نهایت به پیشوازم می‌آید. انگار اینجا گرفتار طلسم غار اصحاب کهف شده است: تار عنکبوتی که زمان و زمانه را میخکوب کرده است. اندک تماشاگرانی در انتظار شروع نمایش‌ هستند. به یاد می‌آورم خودم را و مدیر داخلی مرکز را که به پیشواز تماشاگران می‌رفتیم. به یاد می‌آورم که یکی از گناهان نابخشودنی من این بود که در آغاز و پایان هر نمایشی در سالن انتظار حضور داشتم و برخی باورشان این بود که می‌خواهم خودم را به رخ بکشم و امروز حتما از اینکه نه مدیر و نه مدیر داخلی و نه هیچ‌کس دیگری در انتظار کسی نیست، خوشحالند. خشنودند... اما ای کاش کسی بود که حتی برای به رخ کشیدن خود میزبانی خود را به نمایش می‌گذاشت. گم کردن مرکز تولید تئاتر، ندیدن یک فضای شورانگیز، دکوراسیون تو سری خورده، وجود یک تلویزیون که اخبار را پخش می‌کند و خلاصه هر آنچه که می‌تواند تو را از آمادگی و پذیرش یک اجرا بیندازد با من همراه می‌شود که (نوازنده‌ای که ماه را می‌نواخت را ببینم): یعنی بی‌انگیزگی مطلق، یعنی تهی شدن از هر احساس خوشایند همراهند و خدا خدا می‌کنم که این احساس تلخ را کسی در چهره من نخواند و باز خدا خدا می‌کنم که کارگردان و نویسنده و دیگران مرا نبینند و پس از دیدن نمایش از این مهلکه‌ گزنده و آزار دهنده، بگریزم...

اینها را گفتم که بگویم: همیشه آن چیزی اتفاق می‌افتد که به‌نظر محال است. اجرا دگرگونم می‌کند: همه چیز خوب است: قصه گویی مریم معینی، بازی‌های مجید بوربور و بهناز مهدی‌خواه، موسیقی امیر پورخلجی و بالاتر از همه‌ اینها طراحی و کارگردانی «حسین چراغی»: ۵۰ دقیقه تلاش زیبا، ۵۰ دقیقه اجرایی که در آن تکرار بیهوده نیست، در آن تقلید کورکورانه نیست و اگر چیزی وام گرفته شده است، به درستی و در امتداد یک اندیشه خلاق قرار می‌گیرند.