استقلال‌ برایمان کافی ا‌ست

یاسین نمکچیان

جایزه ادبی جلال برای سومین بار برگزیده ۱۱۰ سکه‌ای نداشت، اگرچه کارشناسان؛ گرانی این جایزه را دلیل مقبولیت آن نمی‌دانند. سومین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، شامگاه یکشنبه۷ آبان در تالار وحدت برگزار شد و مولفان در گرایش‌های مختلف مورد تقدیر قرار گرفتند، اما هیچ مولفی شایسته دریافت جایزه رویایی جلال آل‌احمد شناخته نشد. این جایزه ادبی که با حمایت کلان نهاد‌های دولتی برگزار می‌شود، متمولانه‌ترین جایزه ادبی در کشور است که در هر گرایش به برگزیدگان هدیه‌ای چند ده میلیون تومانی(۱۱۰سکه) اعطا می‌کند. البته بماند که در هیات داوران این جایزه ادبی در طول این سال‌ها کمتر کتابی را شایسته دریافت این جایزه کلان دانسته و اغلب به تقدیر و تمجید اکتفا کرده‌اند.

درمقابل جوایز ادبی خصوصی و مستقل طی سال‌های اخیر با بودجه‌هایی که از یکی‌دومیلیون تجاوز نمی‌کند؛ به سختی طی طریق می‌کنند، اما به راستی چه عاملی می‌تواند به یک جایزه ادبی اعتبار ببخشد؟ کدام جایزه معتبرتر است؟ آیا عریض و طویل بودن مراسم‌ و جوایز چندین میلیون تومانی، ضامن اعتبار می‌شود؟! به راستی، چرا جوایز ادبی خصوصی و مستقل، حاضر نمی‌شوند استقلال خود را با هیچ‌گونه حمایت و در اختیار گذاشتن امکانات دولتی معاوضه کنند؟ آنها حاضرند در بدترین شرایط و با پایین‌ترین هزینه‌ها به فعالیت سالانه خود بپردازند، اما گرفتار اعمال نظر‌ها و احیانا دخالت‌های بیرونی نشوند.

بودجه دولت را نمی‌پذیریم

مدیا کاشیگر در کل، جایزه دادن را رویکرد خوبی می‌داند و از نظر وی اینکه یک مولف در جایزه ادبی جلال‌ آل احمد ۱۱۰ سکه بهار آزادی برنده شود، هیچ اشکالی ندارد و حتی خوشحال‌کننده است، اما او در مورد معیارهای ارزش‌‌گذاری و انتخاب آثار برتر در این جایزه ادبی صحبتی نمی‌کند. به گزارش ایلنا، کاشیگر درخصوص بودجه‌های کلانی که از سوی نهادهای دولتی صرف چنین مناسبت‌هایی در حوزه ادبیات می‌شود و از سوی دیگر مشکلات مالی فراوان جایزه‌های ادبی خصوصی افزود: ما خود بودجه دولت را (حتی اگر به ما پیشنهاد حمایت مالی کنند) نمی‌پذیریم؛ زیرا معتقدیم این مساله باعث می‌شود که استقلال جایزه ادبی روزی روزگاری به مخاطره بیفتد.

مهم‌ترین چیز برای ما استقلال است

فرزانه طاهری، رییس بنیاد هوشنگ گلشیری‌ نیز نفس اهدای جوایز کلان به مولفان را بدون اشکال می‌داند.

وی افزود: اشکالی ندارد که جایزه ادبی جلال آل احمد به برگزیدگان خود ۱۱۰ سکه بهار آزادی بدهد، اما اگر فکر می‌کنید بهتر است این بودجه‌ها بین جایزه‌های ادبی کوچک‌تر تقسیم شود، همان بهتر که این اتفاق نیفتد. طاهری هم از استقلال جایزه ادبی گلشیری دفاع کرد و گفت: از شروع کار بنیاد هوشنگ گلشیری، وزیر وقت ارشاد پیشنهاد کرد که از این بنیاد حمایت‌های مالی صورت بگیرد، ولی ما از روز نخست با این اتفاق مخالفت کردیم؛ زیرا مهم‌ترین چیز برای ما استقلال است. رییس بنیاد گلشیری در پایان بار دیگر استقلال جایزه ادبی را مهم‌ترین اصل قلمداد کرد و افزود: ما هیچ حمایتی از دولت نمی‌خواهیم. همین که این بنیاد بدون مشکل، به حیات طبیعی و مستقل خود ادامه می‌دهد برای ما با ارزش است و کافی.

مشروعیت یعنی استقلال و نگاه باز

محمد‌هاشم اکبریانی از اعتبار و مشروعیت جوایز ادبی صحبت کرد و افزود: اعتبار و مشروعیت یک جایزه ادبی با میزان جوایز سنجیده نمی‌شود و بالا بردن جوایز به این معنا نیست که فلان جایزه ادبی خیلی معتبر است. دبیر جایزه شعر خبرنگاران معتقد است آنچه به یک جایزه ادبی مشروعیت و اعتبار می‌دهد، استقلال و نگاه باز برگزارکنندگان آن در نحوه انتخاب و داوری‌ها است. از این حیث جوایز دولتی همواره، خواسته یا ناخواسته از دستیابی به چنین نگاه باز و فارغ از تنگناهای مختلف دور مانده‌اند. چون وقتی یک نهاد دولتی پا پیش می‌گذارد، حتما چشمداشت‌هایی در مقابل هزینه‌هایی که می‌کند، دارد و همین باعث می‌شود فضای برگزاری‌ها از حالت طبیعی خارج شود و دچار تنگ‌نظری شود.

صندلی‌های خالی جایزه جلال

مراسم پایانی جایزه جلال و تعداد آدم‌هایی که در جلسه حضور داشتند گویای نکته‌های زیادی است. نکته‌هایی که شاید وزیر محترم ارشاد هم هنگام سخنرانی‌اش در مراسم اختتامیه به آن فکر کرده باشد. اینکه چرا با این همه تبلیغات گسترده‌ای که پیرامون این جایزه صورت گرفت، نه اهالی جدی ادبیات در برنامه حضور داشتند و نه حتی مخاطبان ادبیات داستانی که این روزها مرتب بر تعدادشان اضافه می‌شود؟ نفس برگزاری جایزه جلال اتفاق خوبی برای ادبیات داستانی این سرزمین به شمار می‌آید؛ اما زمانی این اتفاق خجسته ارج و قرب بیشتری خواهد داشت که مسوولان به طیف وسیع‌تری از نویسندگان توجه نشان دهند و از تقسیمات جناحی بپرهیزند. غروب یکشنبه صندلی های نسبتا خالی تالار وحدت؛ یعنی همان محل برگزاری مراسم پایانی جایزه جلال گویای نکته‌های زیادی بود. مثلا اینکه ادبیات را با زور تبلیغ و جایزه نمی‌توان به خورد مخاطب داد و خواننده جدی باید در خلوت خود ساخته‌اش به ذات اثر دست بیابد و کتابی را با پوست و استخوانش لمس کند. بر می‌گردم به دو سه سال یا شاید هم چند سال پیش. همان زمانی که جایزه دیگری آخرین مراسم پایانی‌اش را در خانه هنرمندان برگزار کرده بود و در سالن جای سوزن انداختن نبود. همان زمانی که جمعیت در راه پله های خانه هنرمندان صف ایستاده بودند تا برای برگزیدگان جایزه کف بزنند و از یک روز به یادماندنی لذت ببرند. تبلیغات آن جایزه یک چندم جلال هم نبود و برای برگزیدگانش هم مشت مشت سکه در نظر نگرفته بود و تنها برگ برنده‌اش اعتماد مخاطب جدی بود. بعد از آن سال جایزه‌های خصوصی در سخت‌ترین شرایط ممکن قرار گرفتند و برگزاری شان با اما و اگر همراه شد. حتی سالنی برای برپایی مراسم در اختیار آنها قرار نگرفت. جایزه‌های خصوصی در تنگنا قرار گرفتند و مجبور شدند صورت‌هایشان را با سیلی سرخ کنند. مجبور شدند برای اینکه چراغ روشن بماند هرگونه سختی را تحمل کنند و خم به ابرو نیاورند. مراسم پایانی از سالن‌های رنگ و لعاب‌دار به کنج خانه‌ها راه پیدا کرد؛ اما تاثیرگذاری‌اش بیشتر از جایزه جلال بود. حتی در همان خانه‌هایی که جایزه‌های خصوصی برگزار شدند جمعیت بیشتری نسبت به روز یکشنبه گرد هم آمدند. مردم هم به انتخاب جایزه‌های خصوصی احترام بیشتری گذاشتند و استقبال آنها از کتاب‌های برگزیده بیشتر بود. به عنوان مخاطب جدی ادبیات داستانی هیچ وقت فکر نمی‌کردم کتاب ضعیف و ناتوانی همچون « ... » شایسته تقدیر جایزه جلال شود. در بین داستان نویسان جناح همسو با سیاست‌های فرهنگی جاری، نویسندگان قابل احترامی حضور دارند که اتفاقا کتاب های قابل تاملی هم منتشر کرده‌اند و نه ۲۵ سکه که می‌توانستند همه صد و ده سکه را نصیب خود کنند. ما که بخیل نبودیم و تنها می‌خواستیم حق عادلانه قسمت شود؛ اما کیست که نداند وقتی خشت اول کج گذاشته می‌شود ... . جایزه جلال می‌توانست فرهنگ همزیستی مسالمت‌آمیز را بین نویسندگان طیف‌های مختلف ترویج کند؛ اما وقتی «کتاب ... » برگزیده‌اش می‌شود یا وقتی خیلی چیزها نادیده گرفته می‌شود نتیجه همین است که در مراسم پایانی بیشتر صندلی‌ها خالی باقی بماند. مگر غیر از این است.