حاشیه ها زودتر از همیشه آمدند!

علیرضا مجمع

احمدرضا درویش کارگردان» روز رستاخز»

۱- امروز اولین روز از آغاز یک دهه دیگر از جشنواره‌ای است که سه دهه از عمرش گذشته است و در آغاز چهارمین دهه هنوز با اما و اگرهایی روبه‌رو است. امسال در همین آغاز هر چه جدول نمایش فیلم‌ها را بالا و پایین می‌کنیم -با احترام به تلاش سینمای ایران در سال گذشته- چیز دندان‌گیری نصیبمان نمی‌شود. نگویید از همین اول کار شروع کرده به غر زدن. نگویید مگر فیلم‌ها را دیده‌ای که داری پیش داوری می‌کنی؟! نه خیر، من فیلم‌ها را ندیده‌ام. حق با شماست. این فقط یک حس بود از دیدن فهرستی که نمی‌شود خیلی به آن امید داشت.

۲- حاشیه‌های دوره سی و یک زودتر از زمان جشنواره- خیلی زودتر از زمان نمایش فیلم‌ها- دقیقا از اعلام فیلم‌های بخش مسابقه سینمای ایران و مسابقه فیلم‌های اول آغاز شد. بسیاری اعتراض داشتند که چرا فیلمشان در بخش مسابقه نیست و خیلی‌های دیگر هم آمدند و زودتر فیلمشان را برای عده‌ای -به قول خودشان- کارشناس نمایش دادند تا یارکشی کنند و حق خودشان را از جشنواره فجر بگیرند. اینکه نتوانستند حقشان را بگیرند یک طرف. مساله این است که هر بازی‌ای قاعده‌ای دارد و قاعده این بازی هم انتخاب تعدادی فیلم از میان انبوهی فیلم دیگر است. با این اعتراض‌ها گمان می‌کنی آدم‌ها در ایران فیلم می‌سازند تا فقط در جشنواره فجر نمایش بدهند و خلاص! دوستان اکران عمومی را گذاشته‌اند برای اینکه فیلمتان را به قضاوت عموم بگذارید و آنجاست که می‌توانید این هیات انتخاب «بد سلیقه»(!) را نقد کنید.

۳- از زاویه‌ای دیگر در این جشنواره اتفاقی افتاد که نظیرش را به شخصه در هیچ «فجر» دیگری ندیده بودم. حدود سه هفته پیش روابط عمومی فیلمی که بیش از پنج سال وقت صرف ساختش شده است و مدیران جشنواره فجر خیلی دوست داشتند فیلم را در این دوره- به قول خودشان- رونمایی کنند (این واژه رونمایی هم از آن واژه های باحال این روزهاست!) اعلام کردند فیلمشان کاملا آماده است و دوست ندارند فیلمشان را به جشنواره بدهند. به همین سادگی! کارگردان پا به سن گذاشته فیلم، سال‌ها پیش جوانی بود که همین جشنواره به او پر و بال داد و یکی از جاهایی که بزرگش کرد، همین جا بود. این رفتار را می‌شود تحلیل کرد و در کنار رفتار جوانان معترض گذاشت و نتیجه گرفت که جشنواره فیلم فجر تنها نردبان خوبی است و لزوما نمی‌تواند اقامتگاه خوبی باشد.