جشنواره‌ای که با پوسترش نمی‌خواند!

علیرضا مجمع

همه دارند از دوست قدیمی ما، دبیر جوان جشنواره سی ام فیلم فجر؛ محمد خزاعی عزیز تعریف می‌کنند. من البته نمی‌خواهم همرنگ جماعت شوم، چون می‌بینم ایرادهای ابتدایی در این جوان تازه‌وارد به این حیطه وجود دارد. برادر من اگر می‌خواستی جشنواره‌ات را در سیزدهم تا بیست و سوم بهمن برگزار کنی و از دهه فجر بیرون بزنی، چرا روی پوستر جشنواره‌ات نوشته‌ای دوازدهم تا بیست و دوم بهمن ۱۳۹۰؟ مثل دبیر قبلی جشنواره-که بر خلاف شما همیشه در محوطه کاخ جشنواره پرسه می‌زد و در این امتیاز مثبت از شما پیشی می‌گیرد- که احتمالا نمی‌گویی «چه توقع‌هایی دارید واین چیزها که دست خود آدم نیست»؟!!

۱- فرزاد موتمن فیلمی ساخته به نام بیداری که بد جوری توی ذوق ما زد.چون در جریان ساخت این فیلم فرزاد بودم، برایم محتمل بود که نتیجه کار آنچنان آش دهن‌سوزی هم نشود،که نشد. اما این مقدار بد بودن را خودم هم انتظار نداشتم. از فیلم بدتر- که به خود فرزاد هم نظرم را گفتم- جنجالی بود که در جلسه مطبوعاتی فیلم پیش آمد. ماجرا از این قرار بود که وقتی فیلم در سالن به نمایش در می‌آمد، بعضی صحنه‌های جدی و دراماتیک چنان کمدی از کار درآمده بود که خنده و تشویق تمسخرآمیز حضار را توامان داشت. جلسه مطبوعاتی فیلم وقتی شروع شد و منتقد حاضر در جلسه با ناشی گری کلماتی را برای نقد برگزید که به مذاق تهیه‌کننده کار، سعید حاجی میری خوش نیامد و حاجی‌میری هم از خجالت دوست منتقدمان در آمد و الفاظی بدتر از آنچه او گفته بود را برگرداند.از اینجا به بعد بود که دیگر دیالوگی شکل نگرفت و با فرزاد هم که بعد از جلسه حرف زدم دلگیر بود از برقرار نشدن دیالوگی که می‌توانست مفید باشد. نکته این است که تهیه‌کننده عزیز ما در برخورد با نظر مخالف فیلمش هنوز حرفه‌ای نشده است. دوست عزیز، هنوز نسخه ما در این جامعه مدارا و گفت‌وگو است؛ همه ما باید این سخن حکیمانه را تا اطلاع ثانوی در ذهن و عمل داشته باشیم آقای حاجی میری.

۲- قلاده‌های طلا را هم دیدیم و هیچ اتفاقی نیفتاد. فیلمی که حاشیه‌های زیادی را پیش از نمایش با خود به همراه داشت و حوادث ملتهب دو سال پیش باعث شده بود تماشاگری که اتفاقا پارسال پایان‌نامه را هم دیده بود، این یکی را از قبل قضاوت کند و پرونده کار را قبل از دیدن ببندد. به‌خصوص که نام توهین‌آمیزش را تا نمایش فیلم هم با خود نگه می‌دارد. اما نکته‌ای که می‌خواهم بگویم این است که طالبی موفق می‌شود این پیش فرض را از بین ببرد و ساعت دو نیمه شب در برج میلاد تماشاگر را پای فیلم نگه دارد و اتفاقا منصفانه به وقایع نه چندان دور بپردازد. گیرم که در قصه لکنت دارد و نمی‌تواند قصه‌اش را درست روایت کند، اما همین که به «من» توهین نمی‌کند کافی است تا بگویم زود قضاوت کرده‌ام درباره فیلم طالبی.

۳- اکبر عبدی در خوابم میاد چنان شیرین است که فیلم مدیون اوست. عطاران اینجا هم برگ آسی رو کرده است که هوشش را باز هم به رخ بکشد. اکبر عبدی نقش مادر رضا را دارد.

۴ - دبیر جشنواره گفته نامزدهای جشنواره فیلم فجر به تدریج اعلام می‌شوند. یکی به این دوستمان بگوید مگر اسکار است جناب خزاعی؟!