فریاد نسل خاکستری

شایان ربیعی

محسن چاوشی در چند سال اخیر نبض بازار موسیقی را در دست گرفته و محبوبیت کم‌نظیری در لایه‌های مختلف اجتماعی و به‌ویژه در طبقه متوسط پیدا کرده است. انتخاب درست ترانه‌ها و شعرها، تنظیم مناسب موسیقی و صدای خاص وُکال، آثار چاوشی را از قریب به اتفاق خوانندگان پاپ، ‌راک و تلفیقی و... متمایز کرده است. اما وجه پررنگ‌تر این تمایز در تداوم رویکردی است که چاوشی در پی گرفته است. آقای خاص موسیقی، نخ تسبیحش را گم نکرده و همواره سعی کرده تا هم در کیفیت اثر و هم در رویکرد محتوایی و گفتمانی، هویت تعریف‌شده‌ آثارش را حفظ کند و در این راه ناموفق هم نبوده. مجال فراخ‌تری لازم است تا تثبیت رویکردش را در آثار اخیرش به آزمون بگذاریم و بررسی کنیم. اما جان کلام اینکه او به نسبت درستی در دوگانه عاشقانه-اجتماعی در ترانه‌هایش رسیده است و این تناسب به تناوب در همه آثارش وجود دارد. چنان‌که انگار همواره او یک عاشق شیدا است که از دردهای اجتماعی ناله سر می‌دهد و گاه یک معترض و منتقد اجتماعی است که عاشق شده و از عشق می‌گوید.

بازخوانی ادبیات کلاسیک فارسی و متعاقب آن دعوت به «زیرمتن‌ها» و الگوهای ارزشی-اجتماعی خاستگاه این گونه شعرها با توجه به رنگ و لحن خاص صدای چاوشی، او را - با اختلاف قابل توجه از دیگران- به خواننده محبوب نسل دهه‌های پنجاه و شصت تبدیل کرده است. در این میان طبقه متوسط اجتماعی در ایران که تبلور عینی همان نسبت میان «عاشق بودن» و «فعال اجتماعی بودن» در یک هستی واحد است، بخش اعظم هواداران چاوشی را تشکیل می‌دهد. به هر حال سوای اینکه صدای او را دوست داشته باشیم یا نه، چاوشی یک کاراکتر خاص در موسیقی است. او تاکنون کنسرت برگزار نکرده و تصویری هم از اجرای زنده آثارش در دست نیست. این موضوع در کنار کم مصاحبه بودن و گزیده‌کار بودنش، خصلت رازآلودگی خاصی به او بخشیده و بر تمایزش از دیگران افزوده است.

همین موضوع باعث شده تا هربار ادعاهای متعددی درباره افکتیو بودن و اصطلاحا «کامپیوتری بودن» صدای چاوشی مطرح شود چنان‌که هر از گاه، کسی با طعن و کنایه یا مستقیم و بی‌واسطه از چاوشی به عنوان مصداق استفاده از افکت‌های کامپیوتری برای صداسازی و... یاد می‌کند. نکته قابل توجه این است که خواننده خاص موسیقی در واکنش به این دعاوی با انتشار ویدئوهایی از خود در فضای مجازی و اجرای زنده برخی از ترانه‌هایش، در مقام پاسخ برمی‌آید و «می‌خواهد» نشان بدهد که صدایش کامپیوتری نیست. این تلاش خام‎‌دستانه چاوشی برای پاسخ به برخی موضع‌ها، به نوعی اصالت قائل شدن برای نقدها و ادعاهایی است که گمان نمی‌رود همگی سازنده یا خیرخواهانه باشد. این در حالی است که علاوه‌بر این، چنین ویدیوهایی جذابیت‌های کاراکتریستیک چاوشی راخدشه‌دار می‌کند. او در عصری که همه افراد جوامع به کمک رسانه‌های موبایلی در دسترس هستند و «در دسترس بودن»، خصیصه عمومیت‌یافته عصر ما است، به واسطه مصاحبه‌گریزی، تلویزیون‌گریزی و «در دسترس نبودن» شناخته شده و همین موضوع بر رازآلودگی و خاص و متفاوت بودن کاراکتر چاوشی افزوده است.

اما تمایل به حضور اینستاگرامی آن هم در چنین سطح نازلی برای پاسخ دادن به دعاوی دیگران، تصویر ذهنی ایجاد شده از او را مختل می‌کند. شواهد متعددی فراتر از ویدئوهایی که خود چاوشی منتشر کرده نشان می‌دهد که این صدا، افکتیو و کامپیوتری نیست. بلکه اگر افکتیو هم باشد، اگر به همین خاطر هم کنسرت ندهد، فعلا نکته مهم آن است که مخاطبان این خواننده خاص با توجه به شاخصه‌های ویژه آثار چاوشی یعنی تناسب رویکرد محتوایی و گفتمانی در قالب نسبت میان عاشقانه-اجتماعی، بازخوانی ادبیات کلاسیک، انتخاب درست ترانه‌های معاصر، تنظیم‌های هماهنگ با رویکرد محتوایی-گفتمانی آثار و... آلبوم‌هایش را در تیراژ بالا می‌خرند و می‌شنوند. چاوشی همان‌طور که گفته شد یک کاراکتر خاص در جامعه موسیقی پاپ است؛ گزاره‌های شخصیتی خاص دارد و همین موضوع همزمان، جذابیت او و کنجکاوی و تمایل مخاطب را بیشتر می‌کند. البته اگر ویدئوهای اینستاگرامی چاوشی و دعاوی نه چندان خیرخواهانه برخی منتقدانش بگذارند.