جهان شبکهای و تنهایی انسان امروز
سمیرا بختیاری
رسانهها در شکل نوین خود، محصول همگرایی چند واقعه مهم تاریخی هستند. رشد شهرنشینی و سوادآموزی، انقلاب صنعتی و دستیابی بیشتر به تواناییهای تازه و در عین حال تمایل به حرکت از سوی نظامهای کاملا بسته دوران قرون وسطایی به حکومتهایی با ابعاد مردمی و دموکراتیکتر از جمله رویدادهایی است که منجر به اختراع چاپ و در پی آن شکلگیری رسانههای چاپی شد. در واقع رسانههای چاپی به نوعی قدیمیترین وسیله ارتباط جمعی با تعاریف علمی و مدرن است که عمری بالغ بر ۵ قرن پس از اختراع گوتنبرگ دارد.
سمیرا بختیاری
رسانهها در شکل نوین خود، محصول همگرایی چند واقعه مهم تاریخی هستند.رشد شهرنشینی و سوادآموزی، انقلاب صنعتی و دستیابی بیشتر به تواناییهای تازه و در عین حال تمایل به حرکت از سوی نظامهای کاملا بسته دوران قرون وسطایی به حکومتهایی با ابعاد مردمی و دموکراتیکتر از جمله رویدادهایی است که منجر به اختراع چاپ و در پی آن شکلگیری رسانههای چاپی شد.در واقع رسانههای چاپی به نوعی قدیمیترین وسیله ارتباط جمعی با تعاریف علمی و مدرن است که عمری بالغ بر ۵ قرن پس از اختراع گوتنبرگ دارد.
توسعه بیامان صنعتی اما نیاز به تغییر رسانهها و توسعه و دگرگونی ارتباط با مخاطب را دگرگون ساخت. طراحی ابزار و وسیلهای ارزانقیمت برای سرگرم کردن و نیز اطلاعرسانی از رویدادها برای طبقه کارگر صنعتی موجب شکلگیری تلویزیون و رادیو شد.این رسانههای دیداری و شنیداری با رویکرد تازه خود توانستند به تعبیر مک لوهان نقش سرگرمکنندگی و مدیریت افکار عمومی را به انجام برسانند و به عنوان رسانههایی تاثیرگذار، توسعه یابند.ظهور و گسترش اینترنت اما طیف و گونه تازهای از رسانهها را ایجاد کرده که دارای اشتراکاتی با اسلاف خود و در عین حال دارای افتراقاتی است.در واقع از جهان گوتنبرگ تا جهان مکلوهان، ما با گسترش فرهنگ رسانههای جمعی و نیز رشد مخاطبان انبوه از کانالها و مراکز تولید محتوا و اطلاعات روبهرو بودیم. اما در وضعیت جدید و رسانههای جدید، مخاطبان از تنوع بیشتری برخوردار شده و همه در لحظه هم فرستنده و هم پیامگیرنده شدهاند.تغییر نگاه از بالا به پایین به مخاطب، تغییر نحوه ارتباط مرکز با پیرامون، تعاملیتر شدن رسانهها، توجه به بازخوردها و نظرات مخاطبان و نیز انعطافپذیرتر شدن مدیریتها و نیز تمرکززدایی از کارکردهای رسانههای جدید است.در خصوص نسبت انسان، جامعه، اقتصاد و... با رسانههای جدید بحثهای متفاوتی مطرح است که تحت عناوینی چون ادغامهای بزرگ، جوامع مجازی، در هم ریختن چرخه زندگی و... مورد بحث و بررسی شخصیتهایی چون کاستنر و دهها اندیشمند دیگر قرار گرفته است و به نظر میرسد صاحبنظران، سیاستمداران، اقتصاددانان و بسیاری از مدیران نیازمند آگاهی از آن هستند.اما اگر بخواهیم از منظر جامعهشناسی به مساله رسانههای جدید نگاه کنیم، بروز نوعی پارادوکس است که باید مورد بررسیهای چندجانبه قرار گیرد.در این زمینه، نقدها و نگرانیهای بجایی مطرح میشود که رسانههای نوین در کنار همه دستاوردهای مثبتی که داشتهاند و دریچهای برای ورود به دنیای جذاب را فراهم ساختهاند، اما موجب انزوا و تنهاتر شدن انسانها نیز شدهاند.در واقع اگر در جوامع سنتی، افراد پس از کار و در فراغت، از مصاحبت و همنشینی نزدیکان و خانواده لذت برده و چهره به چهره ساعتها را کنار هم بودند، در عصر مدرنیته به سوی صفحه تلویزیون اما در کنار هم اوقات فراغتشان را سپری میکردند. در دنیای پسامدرن امروزی اما همه در کنار هم هستند اما نه با هم صحبت میکنند و نه به برنامهای واحد توجه دارند. هر یک از افراد خانواده یا گروه، در عین کنار هم بودن، در جهانی موازی و در شبکهای مستقل حضور دارند و این مساله تاثیرات بسیار متفاوتی بر فرد، خانواده، اجتماع و سایر ابعاد زیست اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انسانها خواهد داشت. از این منظر باید به آسیبشناسی روابط افراد با دیگران که شکننده و ناپایدار و تا حد زیادی بیمحتوا شده است از یکسو و نیز از سوی دیگر به بررسی تاثیرات رسانههای جدید بر این مقوله بپردازیم. در این شرایط، میتوانیم با رویکردی هوشمندانه، صرفا نه ستایشگر محض این رسانهها بوده و نه به خاطر ایراداتی، یکباره به نفی و مقابله با این پدیده فراگیر عصر خود بپردازیم.
ارسال نظر