نگاه
چشمانداز وضع موجود و آینده پیش روی صنعت تایر (۲)
روز گذشته قسمت نخست این مقاله در این صفحه به چاپ رسید. اینک بخش دوم آن در پی میآید.
خسرو محمودیان
روز گذشته قسمت نخست این مقاله در این صفحه به چاپ رسید. اینک بخش دوم آن در پی میآید. ب) تولید
تعداد پرسنل مستقیم شاغل در کارخانههای تایرسازی داخلی، بالغ بر ۱۷هزار نفر است و ظرفیت بالقوه تولید، مجموعا ۲۵۰هزار تن است که در صورت اجرای طرحهای توسعه، منوط به تامین منابع مالی ارزی از محل صندوق ذخیره ارزی (که تاکنون محقق نگردیده است) بالغ بر ۳۵۰هزار تن خواهد شد. اما بازاری که اکنون به حدود ۷۰۰-۶۵۰میلیون دلار در سال بالغ میشود و در آینده با رشد صنعت خودرو و نیز توسعه اقتصادی کشور به شرحی که در ادامه گزارش مورد بررسی قرار میگیرد، رشد شتابانتری به خود خواهد گرفت. انحصارات جهانی صنعت تایر و رقبای بینالمللی، برای حضور و سپس تحکیم موقعیت خود در بازار، همه امکانات خود را به کار گرفته و میگیرند. نتیجه این تلاشها روند صعودی واردات تایر به کشور ظرف ۵سال گذشته است.
نظری اجمالی بر فرصتها و تهدیدهای فراروی این صنعت
۱ - سیاست حمایت تعرفهای از صنعت تایر یکی از اساسیترین فرصتهای موجود است که فضای لازم برای تقویت زیرساختهای صنعتی به منظور ایجاد آمادگی برای چالشهای آتی و نیز ایجاد جذابیت برای جلب و جذب سرمایه و تکنولوژی را در اختیار تولیدکنندگان تایر قرار میدهد. انتظار دارد با تداوم این حمایت، زمان و فرصت لازم در اختیار صنایع تایرسازی کشور جهت بازسازی و نوسازی و مجهز شدن به فناوری روز و امکان ایجاد رقابت با رقبای خارجی، قرار گیرد.
۲ - نامعین بودن استراتژی صنعتی کشور بهخصوص در عرصه صنعت تایر به عنوان یکی از قطعات حساس و اساسی خودرو و دریغ کردن سیاستهای حمایتی صنعت خودرو در مقایسه با صنعت تایر، دیگر معضل راهبردی فراروی صنعت تایر است.
۳ - بدیهی است در صورتی که صنعت خودرو کشور، بیتوجه به ضرورت هماهنگی رشد متوازن صنعت تایر نسبت خریدها و واردات کلان تایر به کشور اقدام نمایند، هرگونه انگیزهای را در تایرسازان پیشرو جهان برای ارائه فناوریهای نوین به تایرسازان کشور منتفی نموده و عملا این فرصت را به تهدیدی برای رشد صنعت تایر و گشودن افقهای جدید توسعه این بخش صنعت ملی تبدیل خواهند کرد.
۴ - این واقعیت که حدود ۶۰درصد ارزش مواد اولیه صنعت تایر، متاثر از نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی است، از یکسو مبین تهدیدی است که از ناحیه افزایش قیمت جهانی نفت متوجه قیمت تمام شده صنعت تایر در جهان است و از سوی دیگر در صورت تبیین واقعبینانهتر استراتژی صنعتی کشور، میتواند موجد فرصتها و مزیتهای نسبی توسعه صنعت تایر ملی باشد. اگر تدریجا صنایع فولاد و سیمان کشور که به عنوان صنایع انرژیبر و صنایع پتروشیمی که به عنوان صنعت مکمل گاز و نفت، با فعلیت یافتن مزیت فعالیت، در یک کشور نفتخیز میتوانند از جایگاه مناسبی در مبادلات و بازارهای جهانی برخوردار گردند، چرا امکان استفاده از این مزیت از طریق اعمال سیاستهای حمایتی در تثبیت قیمت مواد اولیه تولید داخل وابسته به محصولات صنایع نفت و گاز کشور، همچون دوده و کائوچوی مصنوعی نباید برای صنعت تایر کشور فراهم گردد؟
ارسال نظر