وزارت صنایع بار دیگر تاکید میکند:
فقط یک درصد صنایع خیلی آسیب پذیرند
گروه صنعت و معدن- رییس ستاد تحول اقتصادی وزارت صنایع و معادن بار دیگر اعلام کرد از میان ۷۰ هزار بنگاه صنعتی موجود در کشور فقط ۱۰ درصد از واحدهای تولیدی پس از حذف یارانه حاملهای انرژی در طرح هدفمند کردن یارانهها، تاثیرپذیری متوسط و بالا خواهند داشت. «سید رضا فاطمیامین» پیش از این هم گفته بود که از میان این ۷هزار بنگاه صنعتی حدود ۷۰۰ واحد انرژی بر، معادل یک درصد کل واحدهای تولیدی از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، تاثیر خیلی زیادی خواهند پذیرفت.
براساس اظهارات مشاور وزیر صنایع در امور یارانهها و بسته حمایتی، ۲۳ رشته از میان ۱۴۰رشته صنعتی فعال در کشور به عنوان رشتههای تاثیرپذیر شناخته شدهاند.
برآوردهای وزارتخانه نشان میدهد که فولاد، سیمان، آلومینیوم، شیشه، کاشی و سرامیک از مهمترین واحدهای تاثیر پذیر به حساب میآیند. مسوول تدوین طرح تحول اقتصادی در جدیدترین اظهارات تکمیلی خود میگوید: «در برنامه هدفمند کردن یارانهها که از محورهای طرح تحول اقتصادی است، چهار شاخص هزینههای مستقیم انرژی، هزینههای حمل و نقل، تغییر قیمت مواد اولیه و تغییر تقاضا در بازار در نظر گرفته شده است.» وی سپس اضافه میکند: «برای حمایت از واحدهای تولیدی، علاوه بر قیمتگذاری انرژی و برنامههای کوتاه مدت، برنامههای میان مدت و بلند مدتی نیز در نظر گرفته شده است که از یک تا پنج سال آینده اجرا خواهند شد.»
در حالی وزارت صنایع و معادن بر این باور است که فقط ۱۰درصد از واحدهای صنعتی در کشور از اجرای مرحله آزاد سازی قیمت حاملهای انرژی آسیب میپذیرند که از نگاه برخی از فعالان اقتصادی، به نوعی بیان این «آمار» و «میزان» از تاثیرپذیری واحدها نشان از تقلیل گرایی و خفیف شمردن آسیبهایی است که از محل اجرای «طرح» به واحدهای تولیدی به ویژه واحدهای غیردولتی، کوچک و متوسط میرسد. از نگاه این گروه از تحلیل گران، صرفا میزان مصرف هزینه انرژی و تاثیر آن روی هزینه تولید محصول نمیتواند تنها مولفه و نشانه آسیبپذیری باشد. هستند صنایعی که مصرف انرژی آنها بالا نیست، اما حاشیه سود آنها نسبت به بسیاری از رشتههای صنعتی کمتر است و در این صورت با اندک تغییر در رشد هزینه شان، حاشیه سودشان به شدت کاهش مییابد و ادامه حیاتشان توجیهپذیر نیست. آیا این صنایع که جزو جدول معروف ۲۳ رشته صنعتی نیستند، کم آسیب میبینند؟
از سوی دیگر، اگر چه طراحان بسته حمایتی در میان برنامههای خود به مساله «تغییر قیمت مواد اولیه و تغییر تقاضا در بازار» نیز اشاره میکنند، اما مساله پر اهمیتی که از مسیر اجرای «طرح» واحدها شاهد آن خواهند بود، تاثیرپذیری واحدهایی است که حلقه واسط دو صنعت آسیبپذیر هستند، یعنی اینکه صنعت بالادستی و پاییندستی آنها از محل تعدیلات قیمتی زیاد آسیب پذیرفته و سپس آنها نیز بواسطه کاهش تقاضا یا افزایش قیمت کالای واسطهای در این میان صدمه میبینند، اما نام آنها هم اکنون در لیست نیست. چرا اکنون فقط کنترل مصرف برق و گاز را میبینند! و زنجیره تولید و استقرار واحدهای بیشمار در طول و عرض یک صنعت دیده و مشاهده نمیشود. اولا تاثیر مالی و تجاری اجرای «طرح» در حوزه صنایع به هم مرتبط، تعویق در لیست خریدها و شکل گیری صف بستانکاران تجاری و فروشهای تهاتری و... است. البته اینها هیچ کدام آسیب قابل محاسبهای نیست؛ چون به انرژی ارتباطی ندارد.
خواسته یا ناخواسته وقتی اشاره میشود که فقط ۱۰ درصد واحدها آسیب میبینند، این شائبه پیش میآید که آیا طراح و سیاستگذار میخواهد توان مدیریتی خود را صرف مهار پیامدهای نامطلوب از این ۱۰ درصد کند؟
اگر این درصد جزو هزینه سازترین بنگاههای کشور هستند، از چه میزان ارزش افزودهای در کل صنعت برخوردارند؟
آیا تداوم فعالیت شان دارای مزیت اقتصادی است؟ آیا مزیت راهبردی سابق نظیر انرژی ارزان، کارگر ارزان، مواد اولیه ارزان و... که بعد از اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها دیگر ارزان نخواهد ماند، میتواند استدلال پایداری برای حمایت از این صنایع باشد؟
آیا تعریف صنایع راهبردی، مزیت نسبی و مطلق، با اجرای «طرح» برای حمایت از صنایع، تغییر نمیکند؟ و در نهایت اینکه آیا فقط «۱۰ درصد» واحدها منابع و فرصت میخواهند.
ارسال نظر