محسن ایلچی

انتشار بسته حمایت از صنعت در حالی با سکوت صنعت‌گران روبه‌رو شده است که به نظر می‌رسد شکل‌گیری چنین فضایی، به طرح هدفمندسازی یارانه‌ها در بخش صنعت کمک چندانی نمی‌کند. قوی‌ترین حالت این است که بعد از انتشار بسته حمایت از صنعت، صنعتگران با نقد‌، بررسی و کندوکاو در فرصت‌ها و تهدیدهای این بسته حمایتی، مشارکت فعالانه‌ای در اجرای آن داشته باشند. مشارکت تولیدکنندگان و فعالان صنعتی در چارچوب مواضع صنفی و تشکلی به مجریان کمک می‌کند تا آثار شناخته و ناشناخته طرح هدفمند کردن یارانه‌ها را با مداقه بیشتری پیگیری کنند، اما سکوت یا بی‌تفاوتی صنعتگران که احتمالا تصادفی هم نیست در این مقطع نیازمند واکاوی است. دلایل مترتبی را برای شکل‌گیری چنین وضعیتی می‌توان برشمرد. اول؛ بسته حمایتی به اندازه کافی دارای ابزارهای تشویقی، محرک و برانگیزنده نیست. به بیان ساده‌تر، مصرف‌کننده بسته در آن فرصت جدیدی را نیافته است، یعنی بسته به اندازه کافی فرصت ساز نبوده و در «تحلیل هزینه فایده» آنان تداوم وضع موجود را بر تغییر آن ترجیح می‌دهند.

دلیل دومی‌ که می‌توان برای این وضع توصیف کرد به پیش فرض‌ها و ذهنیت تولید‌کنندگان باز می‌گردد. به ظاهر تعویق‌های مکرر در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها از سوی دولت، این شائبه را تقویت کرده است که در وضعیت کنونی، اجرای این طرح عملی نیست. به ویژه اینکه برخی از کارشناسان معتقد، بر استدلال‌های خود پافشاری می‌کنند. این پیش فرض به میزانی که دولت در پرداخت یارانه‌ها به مصرف‌کنندگان جدی‌تر عمل می‌کند، به طور تدریجی رنگ می‌بازد.

سوم اینکه اطلاع رسانی بسته حمایتی از یک مدل منسجم ارتباطی یا رویکرد‌های تحریکی و اقناعی برخوردار نبوده است. به بیان ساده‌تر، رویکرد و شیوه اطلاع‌رسانی زمینه مشارکت اجتماعی و همفکری صنعت‌گران را فراهم نکرده است.

چهارم؛ این تصور وجود دارد که تدوین بسته حمایتی برای صنایع کشور که از طیف گسترده‌ای برخوردار است، با مشارکت تشکل‌های غیردولتی می‌تواند، زمینه تبلور پیدا بکند. با وجود آنکه مجریان طراحان بسته بر موضوع رایزنی با تشکل تاکید می‌کنند، اما تشکل‌ها چنین چیزی را بیان نمی‌کنند.

پنجم؛ اینکه هنوز جزئیات رویه اجرایی بسته حمایتی منتشر نشده و هر چه بوده در حد کلیات است.

ششم؛ به طورکلی ارزیابی این موضوع که این بسته چقدر می‌تواند به صنعت و صنعت‌گر کمک کند تا زمان اعلام قیمت نهایی برای حامل‌های مختلف انرژی نظیر برق، گاز، بنزین، گازوئیل و آب، غیرممکن است. واقعا آنها نمی‌دانند چه چیزی، در چه مقطعی، با چه شیوه‌ای، به چه میزانی، با چه اولویتی و به چه ترتیبی افزایش خواهد یافت. آیا کسی می‌داند؟

هفتم؛ تمرکز اطلاع‌رسانی روی یک بخش از بسته؛ یعنی اعطای وام و تامین مالی ارزان- که از نظر مجریان تحریک‌کننده‌تر است- به جای تشریح تمام ابعاد بسته حمایتی - که نیازمند همکاری سایر دستگاه‌های اجرایی است - نیز بخشی از فرصت‌های درونی این بسته را همچنان ناشناخته گذاشته است. هشتم؛ ظاهرا بسیاری از صنعتگران برآوردی از تمام آثار اصلاح قیمت‌ها به ویژه در بخش صنایع پایین‌دستی و بالادستی خود ندارند و برای آنها آثار شوک قیمتی در طول زنجیره تولید محصول نامشخص است. نهم ؛ دهم و...

بنابراین به نظر می‌رسد شکل‌گیری یک فضای پویا با حضور منتقدان و موافقان طرح می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای سیاستگذاران و مجریان خلق کند؛ به طوری که این فرآیند سطح آزمون و خطا را به حداقل می‌رساند. نمونه تجربه‌های این‌چنینی در کمپین‌هایی نظیر اجرای مالیات بر ارزش افزوده‌، مقابله با کفش‌های چینی و ... وجود دارد. آیا اهمیت طرح هدفمند کردن یارانه‌ها در بخش صنعت کمتر از مالیات بر ارزش افزوده است؟