دیدگاه -
تحلیل شاخصها و کیفیت پایین محصولات و خدمات
با توجه به تحولات روز افزون فناوریها در حوزههای مختلف زندگی و دوره کوتاهی عمر اطلاعات، به جرات میتوان گفت، دهههای اول قرن بیستویکم، عصر دانایی و دانایی محوری است.
دکتر بهروز ریاحی*
با توجه به تحولات روز افزون فناوریها در حوزههای مختلف زندگی و دوره کوتاهی عمر اطلاعات، به جرات میتوان گفت، دهههای اول قرن بیستویکم، عصر دانایی و دانایی محوری است. تحولات این عصر باعث پیدایش دولتها و سازمانهایی میشود که توان آنها دانش و محرک اصلی آنها علوم پیشرفته و دانایی است. تولیدکنندگان ایرانی باید بیاموزند که پیشتازی در قدرت اقتصادی منجر به تفوق سیاسی خواهد شد و جایگاهی که قدرت اقتصادی و زمامداری سیاسی را مشخص میکند، بازار جهانی است. باید به موازات آنچه از جامعه میگیریم به آن خدمت کنیم، بنابراین اعتقاد راسخ داریم که کیفیت بالا، گسترش و ارتقای آن، نشاندهنده ارزش یک ملت و تعیینکننده رقابت جهانی است، برای افزایش توان اقتصادی باید «حرکت ملی برای کیفیت جامع و تولید ناب» را در تمام زمینهها که از نظر اقتصادی عملی است نهادینه نماییم. به طور کلی مطالعات نشان میدهد، دلایل عمده پایین بودن کیفیت جامع در ایران به دلایل زیر است:
• ساختار توسعه نیافته و وابسته اقتصاد ایران؛
• توجه به تولیدات و ارائه خدمات جهت بازارهای داخلی (درونگرایی شدید)؛
• عدم تناسب و عدم وجود روشهای تولید و ارائه خدمات و مدیریت نوین؛
• عدم تدوین و انتشار دستاوردهای علمی در انطباق با نظریههای علمی تولید و ارائه خدمات؛
• عدم کفایت کمی و کیفی در امر برنامهریزی، تحقیقات و طراحی آموزشی؛
• ناتوانی کمی و کیفی دستگاههای اجرایی در شناخت نیازهای مشتریان (درونی و بیرونی)؛
• عدم رعایت استانداردهای مدیریتی و صنعتی در کلیه سطوح؛
• عدم بهرهگیری از تجارب فراهم شده در کشورهای دیگر؛
• وجود ضایعات بسیار در کلیه مراحل و فرآیندها (زمان، منابع، نیروی انسانی، تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری، مدیریتی)؛
• وجود اقتصاد تک محصولی و وابسته بودن کلیه نهادها و ارگانها به درآمد حاصل از آن؛
• عدم هماهنگی کمی و کیفیت تولیدات داخلی با مصرف مورد نیاز جامعه؛
• عدم رقابت تولیدات داخلی با تولیدات مشابه خارجی از نظر کمیت و کیفیت؛
• ناسالم بودن فضای کسبوکار (مجموعه عوامل)؛
• عدم تجربه علمی _ کاربردی مدیران دولتی و کمبود دانش فنی و مهندسی اجتماع؛
• ضعف در نظام اداری و مدیریت دولتی؛
• عدم تفکیک دقیق بخش سیاستگذاری از اجرا؛
• عدم تبیین دقیق نقش و جایگاه نهادهای مدنی در برنامهریزیهای توسعه.
با توجه به آنچه بیان شد، بهنظر میرسد در برنامهریزیهای توسعهای باید ضمن توجه به علل و عوامل پایین بودن مدیریت کیفیت جامع در کشور، نارساییهای موجود و همین تجزیه و تحلیل وضعیت کیفیت در کشور پرداخته شود.
*عضو هیات علمی پژوهشگاه استاندارد و رییس انجمن علمی کیفیت ایران www.behrozriahi.ir
ارسال نظر