محمدصادق جنان‌صفت

رشد شتابان تولید ناخالص داخلی هند در دهه گذشته این کشور را در ردیف کشورهای پرامید اقتصادی قرار داده است.

رهبران سیاسی و اقتصادی این سرزمین اکنون در درون مرزهای ملی، بنگاه‌های غول‌پیکری را می‌بینند که تمایل دارند به روش غول‌های شناخته شده جهانی برای خویش تبلیغات راه اندازند. این آرزوهای بزرگ از یک سو با سختگیری دولت هند که استراتژی کلان در مقابل با جهان را در دستور کار قرار دارد مواجه شده و از سوی دیگر با محدودیت‌های سرمایه‌ای مواجه شده و در حد همان تبلیغات باقی می‌ماند.در سال ۲۰۰۵ بود که سروصدای بزرگی به پا و اعلام شد ایران و هند قراردادی برای صادرات روزانه ۵میلیون تن گاز LNG از ایران به هند به ارزش ۲۲میلیارد دلار منعقد می‌کنند.

اکنون در پایان سال ۲۰۰۷ هیچ گامی در مسیر اجرایی شدن این قرارداد برداشته نشده است.در صورتی که این گونه تمایلات و آرزوها به بار می‌نشست باید در حال حاضر شاهد فعالیت گسترده چندین شرکت هندی در ایران سرازیر شده بود، اما واقعیت این را نشان نمی‌دهد.

روز گذشته مدیران شرکت هندی OVL خبر داده‌اند که قرارداد ۳۰میلیارد دلاری برای سرمایه‌گذاری در میدان گازی کیش با ایران منعقد می‌کنند.انتشار این خبر بیش از آن که به نفع ایران باشد به نفع شرکت اعلام کننده خبر است. البته انتشار خبرهایی از این دست شاید در کوتاه مدت و در مقابله با تحریم شرکت‌های غول‌پیکر غربی مناسب باشد؛ اما در بلندمدت موجب ناامیدی و سردرگمی می‌شود.بزرگنمایی بیش از حد این خبرها از طرف دیگر معایب خود را دارد. نخستین پیامد انتشار چنین اخباری کنار کشیدن رقبای احتمالی و خالی ماندن تقاضای سرمایه‌گذاری در میدان‌هایی است که نام برده می‌شود.پیامد منفی دیگر این است که فشارهای بین‌المللی بر صنعت نفت و گاز ایران را افزایش می‌دهد. شرط عقل حکم می‌کند در تمایل و آرزوهای شرکت‌های هندی و همچنین نقل اخباری از این دست احتیاط کنیم.در حالی که عقد قراردادی با حجم ۳۰میلیارد دلار نیاز به تصویب دولت و مجلس دارد، سخن گفتن از نهایی شدن قرارداد با چه هدفی انجام می‌شود؟