مقایسه توسعه فولاد در ایران و هندوستان (قسمت دوم)
سرانه مصرف فولاد در ایران ۷برابر هند است
شرکتهای تولیدکننده فولاد در هند را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: تولیدکنندگان عمده، تولیدکنندگان اصلی و تولیدکنندگان کوچک.شرکتهای تولیدکننده عمده و اصلی معمولا دارای واحدهای تولیدی پیوسته با ظرفیت بالای نیممیلیون تن در سـال هستند که بــا مصــرف سنگ آهــن و زغال سنــگ، فولاد تولید میکنند این شرکتها شامل فولادسازیهای SAIL, TISCO و RINL هستند که هر یک دارای واحـدهای متعددی بعنوان زیر مجموعه هستند ظرفیت هر یک از این واحدها حداقل ۵۰۰۰۰۰ تن در سال و مجموع تولید این شرکتها سالانه حدود ۲۰میلیون تن است و با ۱۰۵درصد ظرفیت اسمی خود فعالیت مینمایند. تولیدکنندگان عمده نیز شامل فولادسازیهای ISPAT, ESSAR و NSL هستند که ظرفیت تـولیدی آنها سالانه بیش از ۶میلیون تن است و با حدود ۸۸درصد ظرفیت اسمی خود فعالیت میکنند.
تولیدکنندگان کوچک
- حدود ۱۲۰ تولیدکننده آهن اسفنجی که با روش استفاده از زغال سنگ حرارتی (کک نشو) با ظرفیت مجموع ۱۴-۱۳میلیون تن فعالیت میکنند این واحدها واحدهای کوچکی هستند که هر کدام به طور متوسط سالانه یکصدهزار تن اسفنج تولید میکنند تولید این کارخانجات به شرکتهای دارای کوره قوس الکتریکی و کورههای القائی فروخته و به مصرف میرسد متوسط راندمان تولیدی این شرکتها حدود ۶۰درصد ظرفیت اسمی آنها است.
- حدود ۶۵۰ واحد کوچک (mini) کوره بلند، کوره قوس الکتریکی، کوره القائی و کورههای مصرف بهینه انرژی که مواد اولیه آنها سنگآهن، آهن اسفنجی و قراضه است ظرفیت این واحدها بیش از ۱۵میلیـون تن در سال است و با حدود ۶۵درصد ظرفیت اسمیخود تولید مینمایند همانطور که ملاحظه میشود. متوسط ظرفیت این واحدها حدود ۲۳۰۰۰ تن در سال است
- تولیدکنندگان پایین دسـتی که حدود ۱۲۰۰ کارخانه نورد است مجموع حدود ۱۵میلیون تن تولید میکنند و به عبارتی حدود ۵۵درصد ظرفیت اسمیخود تولید مینمایند متوسط تولید سالانه این واحدها ۱۲۵۰۰ تن است!
تفاوتهای عمده
- عمده تولید فولاد خام در کشور ما توسط بخش دولتی انجام میشود که بیش از ۹۰درصد میباشد درحالی که در کشور هند منحصرا شرکتهای زیر مجموعه SAIL دولتی هستند
- به دو دلیل عمده شیوه کار شرکتهای متعدد خصوصی هند در ایران قابل اجرا نمیباشد که عبارتند از:
۱ - شرایط کاری: در این شرکتها شرایط کار بسیار سخت میباشد طوری که کارگران ایرانی و قانون کار ایران اجازه این نوع کار و فعالیت را نمیدهد در هند شرایط سخت کار را به بیکاری و در ایران بیکاری را به کار سخت ترجیح میدهند.
۲ - محیطزیست: شرایط زیستمحیطی واحدهای کوچک با قوانین و روش برخورد محیطزیست در ایران مغایر است.
فرصت و تهدیدها
شباهت زیادی بین دو کشور وجود دارد و دو کشور باید سیاستهای توسعه خود را براساس قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدهای خود برنامه ریزی نماید.برنامه ریزی جامع تامین مواد اولیه، توسعه متوازن تولید سنگآهن، زغال، کک و فولاد سرمایهگذاری بیشتر در بخش تحقیق و توسعه و ساخت زیربناها مانند جادهها، راه آهن و بنادر از آن جمله است
تقاضای بازار فولاد
مصرف فولاد در هند حدود ۳۰ کیلوگرم برنفر در سال است، این مصرف در ایران بعد از انقلاب از ۹۳ کیلوگرم در سال ۱۳۵۷ به ۶۰ کلیوگرم در سال ۱۳۵۹ رسید و بعد از آن با یک رشد پیوسته به حداکثر خود ۲۲۳ کیلوگرم در سال ۱۳۸۲ رشد کرد و در سال ۱۳۸۵ به ۲۰۸ کیلوگرم رسیده است
متوسط مصرف جهانی ۱۵۰ کیلوگرم و متوسط مصرف کشورهای توسعه یافته ۳۵۰ کیلوگرم به ازای هر نفر است.
سنگآهن:
ذخایر شناخته شده سنگآهن در هند تا سال ۲۰۰۴ عبارت بود از ۳/۱۲ میلیارد تن هماتیت و ۴/۵میلیارد تن مگنتیت گرچه ذخایر سنگآهن هماتیت به نظر زیاد میرسد ولی تنها ۷/۸درصد آن عیار بالا است بصورتی که میتواند به صورت سنگآهن درشت دانه (Lumpy ORE) مورد مصرف قرار گیرد.همچنین ذخایر قابل برداشت سنگآهن هند سالانه حدود ۱۳۰ - ۱۱۰میلیون تن است در سال ۲۰۰۴ از این مقدار ۵۲میلیون تن در داخل هند مصرف شده و ۶۲میلیون تن آن صادر گردیده است از ۶۰۰ معدن سنگآهن در هند تنها از ۲۴۶ معدن آن بهرهبرداری شده است.برای اطمینان از قابل برداشت بودن ۱۹۰میلیون تن سنگآهن در سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ دولت باید در معادن جدید سنگآهن سرمایهگذاری نماید حجم این سرمایهگذاری ۲۰۰۰۰ کرور روپیه برآورد شده است.درایران نیز طرحهای توسعه تولید سنگآهن و کنسانتره تا چندسال آینده میزان تولید را تا ۵میلیون تن افزایش خواهند داد و به احتمال زیاد تولید کنسانتره و سنگآهن تا سالهای متمادی در این سقف متوقف خواهد شد این میزان تولید سنگآهن برای تولید حدود سیمیلیون تن فولاد که در برنامه توسعه چهارم پیشبینی شده است.
گاز طبیعی:
از آنجا که زغالسنگ جوابگوی نیازهای فولادسازان هند نیست استفاده از روش احیای مستقیم با گاز طبیعی نیز در هند توسعه یافته است و این کشور یکی از سه کشور اصلی تولیدکننده آهن اسفنجی از گاز طبیعی است. دولت نیز برای حفظ تعادل قیمت فولاد و مصرف کک و گاز طبیعی نظارت کامل روی قیمت گاز داشته و قیمت گاز را کنترل میکند.در کشور ما که از نظر ذخایر گاز دومین کشور جهان (بعد از روسیه) میباشد اساس توسعه فولاد استفاده از گاز طبیعی است و قیمت گاز نیز یکی از نازلترین قیمتها در جهان است ولی به دلیل سرعت گرفتن مصرف گاز در کشور تامین گاز برای صنایع، خصـوصا صنعت فولاد در آینده نزدیک میتواند یک گلوگاه شـود و اتفاقا در قراردادهای جدید شرکت گاز تامین گاز را تنها برای هشت ماه تعهد مینماید که برای صنایع به هیچ وجه قابل قبول نیست. کشور ما در سال ۲۰۰۶ با تولید ۱۰۵میلیارد متر مکعب گاز مقام چهارم در جهان را داشته است و در زمینه مصرف گاز مقام سوم ( با دوپله صعود نسبت به سال ۲۰۰۵ و پشت سر گذاشتن انگلستان و کانادا) جهان را داشته است.
زیربناها:
حملونقل: براساس محاسبات انجام شده تولید هر تن فولاد به ۴ تن جابهجایی نیاز دارد. بنابراین تولید فولاد قابل رقابت در هر کشوری با امکانات حملونقل در آن کشور ارتباط مستقیم دارد.
در کشور هند امکانات حملونقل ریلی نسبتا توسعه یافته است ولی امکانات جاده چندان مناسب نیست و در کشور ما برعکس وضعیت جادهها از امکانات ریلی بهتر است.امکانات بندری دو کشور نیز یکی از محدودیتهای صادرات و واردات فولاد و مواد اولیه آن است و دولت هند هدف روشنی برای توسعه امکانات بندری تا سال ۲۰۲۰ تهیه نموده است بطوری که بتواند در زمینه فولاد و مواد اولیه آن تا آن سال امکان واردات ۹۱میلیون تن و صادرات ۱۲۶میلیون تن را داشته باشد.
منابع تامین فاینانس:
برای رسیدن به هدف استراتژیک ۱۱۰میلیون تن فولاد در هند در سالهای ۲۰۲۰- ۲۰۱۹ صنعت فولاد هند به ۲۳۰۰۰۰ کرور روپیه نیاز دارد.در ایران نیز برای دستیابی به هدف استراتژیک توسعه فولاد در برنامه چهارم به حدود ۲۷۴۰میلیون دلار و ۲۶۸۴۰میلیارد ریال سرمایه نیاز است و طبیعتا به دلایل مشابه هند در ایران نیز به سرمایه گذاری خارجی در جهت رسیدن به این هدف و یا فاینانس مالی نیاز است.
منابع انسانی:
انتظار تولید ۱۱۰میلیون تن فولاد در سال ۲۰۲۰ به ۲۲۰۰۰۰ نفر نیروی انسانی نیاز دارد. تولید ۳۰میلیون تن فولاد در ایران نیز منجر به ایجاد ۹۰۰۰۰ شغل مستقیم و ۳۱۵۰۰۰ شغل غیر مستقیم خواهد شد.
ارسال نظر