احسان شادی

تقریبا یک دهه است درباره انتقال گاز ایران به هند از سرزمین پاکستان در حال مذاکره‌ایم. از آنجایی که هند و پاکستان عموما در حال جنگ سرد بوده و هستند، پیش‌بینی می‌شد اگر پاکستان اجازه دهد گاز ایران از این سرزمین عبور کرده و به هند برسد احتمال اینکه به دلیل نفع مشترک دو کشور کمی از تنش آنها کاسته شود وجود دارد. به همین دلیل بود که نام خط لوله انتقال گاز ایران به هند، خط لوله صلح نام گرفت و این نامگذاری اصولا به ایران که نه با پاکستان و نه با هند جنگ نداشت مرتبط نمی‌شود. اکنون که مقام‌های هندی از حضور در مذاکرات امتناع کرده و نفع خویش را در عدم مشارکت در این طرح تشخیص داده‌اند ایران و پاکستان مذاکرات دو جانبه را پیگیری می‌کنند و روزی نیست که یکی از مقام‌های ایرانی یا پاکستان یا کارشناسان و روزنامه‌نگاران در دو کشور خبری در این باره ارائه ندهند. تازه‌ترین خبر را ایسنا داد و به نقل از مقام‌های وزارت نفت گفته است ۷۵درصد از توافق‌های مورد نیاز برای کشیدن خط لوله انتقال گاز به پاکستان محقق شده است. اکنون که هند پای خود را از مذاکرات بیرون کشیده و احتمال اینکه این خط لوله فقط به پاکستان برسد معلوم نیست چرا باید خط لوله صلح نامیده شود. آیا انتقال گاز ایران فقط به پاکستان که فقط ۴۰درصد از میزان فروش اولیه پیش‌بینی شده در طرح است می‌تواند اقتصادی باشد؟ در صورتی که گفته می‌شود هزینه اجرای طرح از ۵/۴میلیارد دلار برآورد اولیه به ۷میلیارد دلار رسیده است که نشان دهنده افزایشی نزدیک به ۸۰درصد است آیا می‌توان امیدوار بود که صادرات گاز فقط به پاکستان با زهم مقرون به صرفه باشد؟ کاری نکنیم که ناگزیر شویم مذاکرات را دوباره از اول آغاز کرده و راهی نرویم که مجبور به برگشتن از آن شویم.