مهدی فتح اله

کشورهای در حال توسعه از فقدان دانش تخصصی و اطلاعات فنی و نبود زیرساختارهای فرهنگی در تحقق اهداف تولید ملی خود رنج می برند. اغلب کشورهای در حال توسعه با مشکل هزینه‌های بالای تولید و خدمات و در مواردی درجه پایین کیفی محصولات و خدمات خود مواجه هستند؛ چراکه در این گروه از کشور‌ها معمولا بی‌ثباتی اقتصاد و بالا بودن نرخ تورم، بهره‌وری پایین و بالا بودن هزینه‌های بنگاه داری، ضعف قدرت رقابت‌پذیری صنایع، ضعف دانش مدیریتی مدیران، بنگاه‌های تولیدی و خدماتی، ‌مشکلات فنی و تکنولوژیکی و مواردی از این نوع مشاهده می‌شود که سیاست‌های توسعه‌ای تولید ملی این کشور‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهند. در بخش دیگر این پدیده، مردم و مصرف‌کنندگانی قرار دارند که رفاه اقتصادی و اجتماعی بیشتری را طلب کرده و در عصری که شعار جلب رضایت و خشنودی مشتری و مصرف‌کننده رونق بسیاری دارد به دنبال کسب رفاه و آسایش بیشتری هستند. دیدن تناقضاتی در این زمینه مانند عدم دسترسی به محصولات کیفی، گسترش قاچاق و مانند آن باعث می‌شود که فشار فراوانی بر دوش اقشار و آحاد گوناگون جامعه و همچنین دولت‌ها وارد شده و نارضایتی افزایش یابد. در این راستا ضروری است سیاست‌هایی اتخاذ شود که حتی اگر منجر به افزایش رضایت نمی‌شوند حتی‌المقدور به کاهش نارضایتی بینجامند. در این راستا توجه به نکات ذیل الزامی است:‌

۱- تولید ملی یک پروسه است یا یک پروژه؟‌ کم توجهی به سطح بلوغ اقتصادی، ‌تولیدی و تجاری در کشور و فراهم نبودن زمینه‌های مناسب برای تولید کیفی محصولات در سطح بین‌المللی و به صورتی رقابتی باعث می‌شود که برخورد با سیاست‌های حمایتی و هدایتی، مقطعی و موردی بوده و در بلند مدت ارزش پایداری برای منافع ملی کشور ایجاد نکند.

۲- آیا پاسخگویی به نیاز مشتری شعار است؟ فراهم نبودن شرایطی که مصرف‌کننده در یک فضای رقابتی حق انتخاب محصول کیفی با قیمت مناسب داشته باشد، در عصری که به مشتری مداری معروف است پشت کردن به ارزش‌های انسانی است. (‌در همین ایام آغازین نیز دسترسی بسیاری از مردم به کالاهای کیفی تر خارجی در مقایسه با کالاهای کمتر کیفی داخلی محدود شده است، مردم عادات و الگوهای مصرفی خود را به سرعت نمی‌توانند تغییر دهند و لذا برای تامین نیازهایشان از کانال‌های غیر رسمی هزینه‌های بیشتری متحمل می‌شوند.)‌

۳- مرز حمایت از تولید داخلی و کنترل قاچاق چیست؟ چنانچه حمایت از تولید، بدون قید و شرط تولید کیفی و رقابتی مطرح باشد، گسترش پدیده قاچاق مشکل دیگری خواهد بود که باید برای آن هم چاره ای اندیشید.

۴- تولید به چه شکل و قیمتی؟ با فرض اینکه با افزایش سهم بازار قابل کسب برای تولید‌کنندگان داخلی مواجه شویم (به دلیل محدود شدن حضور تولیدات خارجی در بازار) باید تلاش شود تولید‌کننده داخلی از این فرصت برای توسعه و توانمند سازی کسب و کار خود استفاده کرده و این فرصت زمینه ای برای سودجویی و رانت‌خواری نشود.

۵- معیار موفقیت چیست؟ در نهایت تلاش کنیم مبنایی برای سنجش میزان موفقیت سیاست‌های هدایتی و حمایتی خود داشته باشیم،‌ اینکه مطمئن شویم تولید‌کننده توانمند شده و مصرف‌کننده هم راضی است، قاچاق توسعه نیافته، قیمت‌ها رقابتی شده و تنها محدود به مرزهای جغرافیایی خود نیستیم، نیازمند معیار‌هایی برای سنجش و پایش مستمر است!