عقلانیت در بهرهبرداری از منابع آبی
شواهد حاکی از آن است که در کشور بحث بازار آب همواره مطرح بوده، بهطوری که در حال حاضر بازارهای غیررسمی آب متعددی در کشور وجود دارد که در این بازارها آب، فارغ از آنکه مجاز باشد یا غیرمجاز، مبادله میشود. حتی در بسیاری از موارد برای فروش زیادتر، به منابع آبی فشار بیشتری نیز وارد میشود. اما در بازارهای رسمی، اجازه مصرف آب است که مبادله میشود. بنابراین در بازارهای رسمی نمیتوان بیش از آبی که در اختیار است به فروش رساند.
نکتهای که باید به آن اشاره کرد، این است که در ادبیات موضوع و مطالعات متعدد، کاهش هزینه فرصت استفاده از منابع آب و ارتقای بهرهوری اقتصادی آب بهعنوان کارکرد اصلی بازار آب تعریف شده است. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که بازار آب بتواند مشکلات بحران و کمبود آب کشور را از طریق تعیین قیمت برطرف کند. ضمن آنکه در هیچیک از تجربیات جهانی، از بازار آب بهعنوان رویکردی که بتواند پایداری زیستمحیطی اکوسیستم آبی را تامین کند، یاد نشده؛ چرا که حتی در برخی موارد شواهد حاکی از آن است که ایجاد بازار آب، به افزایش برداشتها در دورههایی از زمان منجر شده است.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که اگرچه در ادبیات اقتصادی، بازارها ممکن است به عنوان بهترین مکانیزم برای تخصیص و مبادله کالاها محسوب شوند؛ اما ویژگی و پیچیدگیهای آب به عنوان منبع طبیعی مانند عمومی بودن، دارابودن اثرات خارجی، عدمتعریف مالکیت، شکست بازار در عرضه، ضروری بودن، کمیابی، غیرهمگن بودن و... باعث میشود که انتخاب و طراحی بازاری که بتواند این هدف را تامین کند، بهسادگی محقق نشود و کارآیی و اثربخشی این بازارها همواره با ملاحظاتی روبهرو باشد.
با توجه به موارد مطروحه این سوال مطرح میشود که آیا بازار آب میتواند با چالشهای مدیریت آب کشورهای در حال توسعه مخصوصا در ایران متناسب باشد؟ طبق تجربیات جهانی، موفقیت بازارهای رسمی آب نیازمند چارچوبهای نهادی رسمی برای پشتیبانی از آنهاست. این در حالی است که ظرفیت نهادی ضعیف در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند ایران بهعنوان یکی از مهمترین محدودیتهای اثربخشی بازار آب برای مدیریت منابع آبی مطرح است. علاوه بر آن باید به این نکته توجه داشته باشیم که بازار آب صرفا ابزار اقتصادی نیست، بلکه دارای ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. بر این اساس، اگر در خصوص بازار آب تجارب موفقی مشاهده شد، الزاما به این معنی نیست که برای کشوری مانند ایران نیز اجرای آن همراه با موفقیت است؛ چرا که چارچوب فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورها با یکدیگر متفاوت است. تفاوتها در نظام حکمرانی کشورها به ایجاد نتایج متفاوتی از یک رویکرد منجر خواهد شد؛ همانطور که در برخی ابعاد، این بازار در کشوری مانند استرالیا موفق و در کشوری مانند شیلی ناکارآ عمل کرده است. بنابراین آب فارغ از آنکه کالای زیستمحیطی است، کالای اقتصادی و اجتماعی نیز هست. بنابراین زمانی که آب کالای اجتماعی و زیستمحیطی در نظر گرفته شود، دیگر نمیتوان آن را تنها از طریق مکانیزمهای اقتصادی مورد مبادله قرار داد. بنابراین بهرغم آنکه بازار آب، ابزاری اقتصادی است، نمیتوانیم آن را جدا از عوامل بیرونی و تعاملات میان سایر عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی بدانیم.
فارغ از جنبههای مثبت بازار آب، حتی در بسیاری از تجارب کشورهای موفق هم مشاهده شده که بازار آب دارای محدودیتهای متعددی (مانند در نظر نگرفتن هزینههای مبادلاتی، مالکیت رایگان بر آب، لحاظ نکردن هزینه فرصت آن و...) است. در بسیاری موارد، بازار آب میتواند به افزایش مصرف یا رقابت در جهت کسب منافع بیشتر منجر شود؛ بدون آنکه آثار و هزینههای ناشی از آن بر محیطزیست و جامعه لحاظ شده باشد. بنابراین بازار آب ممکن است برای مساله اضافهبرداشت، قادر به ارائه راهکار قابل قبولی نباشد که در نتیجه آن کارکرد بازار آب در جهت حفاظت محیطزیست، رد میشود. از طرف دیگر، بازار آب میتواند آثار جانبی مختلفی داشته باشد که از جمله آنها میتوان به جدا کردن آب از زمین و ایجاد زمینه مبادله آب بدون زمین اشاره کرد که برای کشوری مانند ایران که با اضافهبرداشت روبهروست، میتواند تهدید جدی برای فشار بیشتر بر منابع آب و تضعیف حقوق برخی از بهرهبرداران تلقی شود.
طبق تجربیات جهانی، راهاندازی بازار آب دارای الزاماتی است که یکی از مهمترین آنها تشکیل بانک آب شامل اطلاعات مرتبط با قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش، بیلان آب حوضه و منابع و مصارف است. بر این اساس مناطقی که قصد معرفی بازارهای آب را دارند، ابتدا باید روشهای انتقال اطلاعات بازار را توسعه دهند و عملیات اجرایی بازار را طراحی کنند. اما به این نکته توجه شود که روشها باید با شرایط محلی منطبق باشد و ترجیحا از کانالهای ارتباطی استفاده شود که قبلا در منطقه وجود داشته باشد و صاحبان حقوق آب و بهرهبرداران با آنها آشنا باشند. این امر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه میتواند مهم باشد، به طوری که تجربیات شیلی نشان داد، کشاورزان کمدرآمد نهتنها از بازار آب و قوانین جدید مبادله آب سودی نبردهاند، بلکه در معرض خطر ضرر و زیان هم قرار گرفتند.
رویهها و شرایط مبادله آب باید شفاف و صریح باشد و بازار آب طوری طراحی شود که انتقال سریع و با هزینه کم صورت پذیرد. پذیرش اجتماعی پیشنیاز یک بازار موفق است و هم در تجربیات ایالات متحده و هم در شیلی، مسائل فرهنگی به عنوان موانع بازارآب شناخته شده است. بنابراین بازارها باید با بافت اجتماعی محلی و محدودیتهای محیطی سازگار شوند. تجربیات نشان میدهد که بازارهای موفق به چارچوبهای نهادی و قانونی و همچنین ظرفیتهای اجتماعی و اقتصادی قوی نیاز دارند. در نهایت برای اجرایی کردن چنین ابزارهایی طبعا سازوکارهای مرکزی شکست خورده است. بنابراین باید با بهرهگیری از ظرفیتهای محلی، سازوکار بازار آب در چند پایلوت اجرا شود، سپس براساس تجارب و آسیبشناسی بازار آب پایلوتها، اقدامات متناسب با آن صورت پذیرد.
در ایجاد بازار رسمی آب، مجموع مجوزهای برداشت آب نباید بیش از آب قابل برنامهریزی باشد و آب اضافی موردنیاز باید از طریق مبادله تامین شود. این در حالی است که در بسیاری از مناطق ایران، مجموع مجوزهای برداشت آب از توان تجدیدپذیر سفره بیشتر بوده، بنابراین بسیاری از بهرهبرداران، مازاد آب موردنیاز را با فشار بر منابع آب تامین کرده و تنها اگر سفره توان آبدهی نداشته باشد، آب را خریداری میکنند. بنابراین سنجش اینکه ایجاد بازار آب و مکانیزم قیمتگذاری آب مبتنی بر این رویکرد تا چه میزان میتواند در مدیریت بحران آب کشور از کارآیی و اثربخشی برخوردار باشد، نیازمند مطالعات جامع با تکیه بر ظرفیتهای محلی است. ضمن اینکه ممکن است ماهیت و ساختار بازار آب برای مصارف مختلف شرب، کشاورزی و صنعت متفاوت باشد. بنابراین نمیتوان در مکانیزم راهاندازی بازار آب برای بخشهای مختلف مصرفکننده، نسخه واحدی ارائه کرد. ضمن اینکه با توجه به تفاوتهای ساختاری، اجتماعی، اقتصادی، نهادی و فرهنگی لازم است در تعمیم تجارب سایر کشورها برای راهاندازی چنین مکانیزمهای قیمتگذاری به ایران تمام جوانب احتیاط در نظر گرفته شود. در مجموع، اگرچه قیمتگذاری آب، تاثیر مثبتی بر حفظ، عرضه و تخصیص بهینه آب دارد، با این حال، اثربخشی قیمتگذاری آب، همواره مورد سوال بوده است. به طور معمول میتوان گفت چون آب دارای جایگزینهای اندکی است، بنابراین حساسیت قیمت نسبت به تقاضا برای آن وجود ندارد. همچنین اهداف سیاستها متفاوت هستند. قیمت پایین، تضمینکننده مقرون به صرفه بودن آب برای فقراست؛ اما ممکن است در بهبود هزینهها و تعدیل مصرف آب تاثیر کمتری داشته باشد. قیمت بالا ممکن است برای اثرات حفاظتی مورد توجه باشد؛ اما به لحاظ سیاسی چالشبرانگیز است. با توجه به وجود اهداف چندگانه، طراحی تعرفه آب مسالهای پیچیده است؛ چرا که انتظار میرود این تعرفه تامینکننده اهداف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی باشد و در عین حال برای اجرا و شفافسازی آسان باشد. عرضهکنندگان و مصرفکنندگان از تعرفهها انتظارات متفاوتی دارند. تعرفه به عنوان ابزار قیمتگذاری نمیتواند بهتنهایی تمام اهداف را برآورده سازد. چالش سیاستی موجود این است که تعرفهای انتخاب شود که برای دستیابی به اهداف مورد نظر در جامعهای خاص، مناسب باشد. بهرهبرداران ممکن است افزایش قیمت آب را به عنوان عاملی تنها برای کسب سودآوری توسط ابزار تفسیر کنند؛ نه انگیزهای برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی. بنابراین در این زمینه، ابزارهای غیراقتصادی به جای کاهش تقاضا، به ایجاد نگرش در خصوص هزینهها منجر میشوند که ممکن است سودمند باشد. طبق ادبیات موضوع، سیاستگذاران معمولا ابزارهای گوناگون اقتصادی و غیراقتصادی را به صورت ترکیبی به منظور افزایش دستیابی به اهداف حفاظت از آب، پیادهسازی میکنند. یکی از استدلالهای متداول ادبیات مربوط به مدیریت و حفاظت تقاضای آب، نیاز به اتخاذ ابزارهای حفاظت غیرقیمتی برای حمایت از قیمتگذاری آب است. از سوی دیگر، ممکن است که ساختارها تمایلی به تکیه بر ابزارهای اقتصادی برای صرفهجویی در مصرف و کاهش اتلاف آن نداشته باشند. همچنین ممکن است قیمتگذاری آب برای اهداف حفاظت از آب، بهتنهایی کارآمد نباشد، بنابراین در بسیاری از مطالعات که طرحهای حفاظت با موفقیت، تقاضای آب را کاهش داده، به طور همزمان از هر دو ابزار اقتصادی و غیراقتصادی استفاده شده است. استفاده از ابزارهای حفاظت غیراقتصادی به انتقال یک سیگنال رفتاری منجر میشود. این سیگنال نگرش حفاظت مطلوب را که بهتدریج باعث تغییر در رفتار مصرفکننده میشود، منتقل میکند. مهمترین درسآموختههای جهانی در خصوص اثربخشی ابزارهای اقتصادی حفاظت از آب نشان داد که ابزارهای اقتصادی زمانی بهترین کارآیی را دارند که با رویکردهای دیگر تکمیل شوند. طراحی ابزارهای اقتصادی به درک مناسبی از ویژگیهای تقاضای محلی، جمعیت محلی و همچنین الگوهای رفتار مصرفکننده نیاز دارد. زمانی که اطلاعات کافی نیست، این ابزارها میتوانند به گزینه پرریسکی تبدیل شوند؛ اثربخشی ابزارها به طور قابلتوجهی در بین جوامع و مناطق مختلف، متفاوت است و نتایج آنها به وضعیت آب محلی، تقاضای آب و شرایط خانوار بستگی دارد، بنابراین هنگام ارزیابی و تعمیمدهی این شواهد، لازم است احتیاط شود. همچنین بررسی میزان اثربخشی ابزارها، مستلزم بهکارگیری همه علوم اجتماعی است. به این منظور لازم است درک مناسبی از همه جوانب اجتماعی مصرف آب از قبیل آگاهیها، تواناییها و باورهای مصرفکنندگان داشته باشیم؛ چرا که تعیین همه عوامل کلیدی که تصمیمگیری برای مصرف آب را تحتتاثیر قرار میدهند، اهمیت ویژهای در تحلیل روشهای اقتصادی دارد.