بدترین حالتی که می‌تواند برای یک جامعه، یک گروه اقتصادی یک بنگاه و یک فرد رخ دهد، نادیده گرفتن یا فراموش کردن و از آن بدتر نشناختن توانایی‌ها، امکانات و نیازهایش است. در چنین حالتی اولویت‌ها گم می‌شوند، امور زندگی و کسب و کار به روزمرگی می‌افتد، از هر گوشه ‌سازی شنیده می‌شود، کارها ناتمام می‌ماند و چند کار موازی با یکدیگر شروع شده و منابع اتلاف می‌شوند. به نظر می‌رسد در بخش صنعت ایران به ویژه در برخی از رشته‌های صنعتی این حالت رخ داده است. یکی از صنایع مهم و در عین حال نسبتا رها شده ایران صنعت کشتی‌سازی است. این صنعت در ایران سابقه نسبتا قابل توجهی دارد، اما در مقاطع گوناگون ناگهان به دلایل گوناگون فراموش شده و در مقطعی دیگر به دلایلی نه چندان روشن و شفاف در دستور کار قرار گرفته است.

براساس آنچه بر زبان رییس سازمان گسترش و نوسازی صنایع آمده است، همایش صنعت کشتی در هفته‌های آینده برگزار خواهد شد. به نظر می‌رسد تا آن روز و بیش از آنکه بار دیگر فقط همایشی برگزار شود و بحث‌هایی مطرح و بعد هم از یاد رود خالی از فایده نیست که تکلیف این صنعت روشن‌تر شود. آیا نیازی به این صنعت به معنای این که در آن سرمایه‌گذاری دولتی و خصوصی صورت پذیرد داریم؟

آیا صنعت کشتی‌سازی بر فرض اینکه معلوم شد نیاز ملی است، می‌تواند به لحاظ اقتصادی پاسخگو باشد و سرمایه‌گذاری در آن به معنای دور ریختن پول و امکانات نیست؟ آیا این صنعت قادر به رقابت با تولیدات دیگر کشورها هست یا نیست؟ آیا باید دولت از منابع مردمی و ملی در آن سرمایه‌گذاری کند یا به بخش خصوصی داخلی و خارجی اجازه می‌دهیم که در آن سرمایه‌گذاری کنند؟ در این صورت چه راه‌هایی را هموار کرده‌ایم؟ آیا بنگاه‌های فعلی صنعت کشتی‌سازی به لحاظ اقتصادی کارآمدی دارند یا نه؟ چرا طرح جامع کشتی‌سازی به جایی نمی‌رسد؟

گروه صنعت و معدن