رئیس مرکز آمار در یک گفتوگو به توضیح روش ثبتی مبنا پرداخت
پل مدرنیته در نظام آماری ایران
علاوه بر این، روش ثبتی مبنا میتواند بسیاری از هزینههای روش سنتی را بکاهد و همچنین به پویایی آمارها بیفزاید. «جواد حسینزاده» رئیس مرکز آمار ایران در گفتوگویی با روابطعمومی این مرکز، به واکاوی نظام جدید آماری کشور پرداخته است.
اخیرا در خبرها آمده بود دولت مصوبهای مبنی بر لزوم تغییر نظام سرشماری سنتی ایران به شیوه «سرشماری ثبتی مبنا» (در سال ۱۴۰۵) را به مرکز آمار ایران ابلاغ کرده است. بهعنوان سوال اول لطفا درخصوص پیشینه و ضرورتهایی که منجر به چنین تصمیمی شده است، توضیح بفرمایید.
توسعه و پیشرفت، آرمانی است که همواره موردتوجه کشورهای مختلف بوده و برای دستیابی به آن، نیاز به برنامهریزی و در اختیار داشتن آمار و اطلاعات صحیح دادههای مربوط به جمعیت و ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی است که بر مبنای آن، دولتها بتوانند نیازهای جامعه را بهدرستی تشخیص دهند و برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را براساس نیازهای واقعی تنظیم کنند. بدیهی است که دستیابی به اینگونه اطلاعات، از راه انجام سرشماری میسر میشود و در بیشتر سرشماریها هم «جمعیت» بهعنوان محور و هدف توسعه، از ابعاد مختلف موردتوجه قرار میگیرد و اطلاعات تفصیلی باارزشی گردآوری میشود. بر این اساس، دولتها همواره کوشیدهاند از طریق سرشماری، تعداد جمعیت کشور و برخی از ویژگیهای عمده مربوط به آن را جمعآوری کنند.
سرشماریهای نفوس به روش سنتی معمولا در فواصل زمانی ۵ یا ۱۰ سال یکبار به مرحله اجرا در میآید. در ایران، سرشماری در سالهای ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ هر ۱۰ سال یکبار انجام شده است. در سال ۱۳۸۶ مطابق مصوبه هیات وزیران در تاریخ ۲۴/ ۲/ ۱۳۸۶ فاصله سرشماری از ۱۰ سال به ۵ سال کاهش یافت و پس از آن در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ با فاصله زمانی ۵ ساله به اجرا درآمد. تمام سرشماریهای انجامشده در گذشته، با شیوه کلاسیک یا سنتی و با عملیات پیچیده و هزینهبر (یعنی مراجعه حضوری به خانوار و تکمیل اطلاعات پرسشنامه براساس اظهار پاسخگو) اجرا شده است.
اگرچه نتایج حاصل از سرشماریهای سنتی بسیار باارزش است، اما با افزایش جمعیت کشورها و افزایش روزافزون تقاضاهای آماری کاربران و سیاستگذاران درخصوص اطلاعات آماری بیشتر و دقیقتر و در فواصل زمانی کمتر در چارچوب نظامهای مدرن برنامهریزی از یکسو و سنگینبودن و مشکلات اجرای آنها از سوی دیگر، کشورها را بر آن داشته تا بهسمت روشهای بهینهتر انجام سرشماری پیش بروند.
از اینرو و با توجه به پیشرفت تکنولوژی و زیرساختهای فناوری اطلاعات در کشورها، دادههای اداری فراوانی توسط دستگاههای اجرایی گردآوری شده و اطلاعات ثبتی در حوزههای مختلف شامل اطلاعات افراد، خانوارها، مکانها و سایر ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی در قالب پایگاههای داده جمعآوری میشود. بنابراین بهمنظور دستیابی به شاخصها و اطلاعات آماری موردنیاز کاربران (بهویژه نظام برنامهریزی کشور) و بهرهگیری از این دادههای ثبتی ارزشمند، اجرای سرشماریها و طرحهای آماری با استفاده از روشهای بهروز، بیش از پیش ضرورت پیدا کرده است و بر همین اساس، مصوب شد که از سال ۱۴۰۵، شیوه جمعآوری اطلاعات در سرشماری ملی ایران از طریق سرشماری ثبتی مبنا انجام گیرد. این روش، از یکسو با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری (مد ظلهالعالی) در بندهای ۱۶ و ۲۵ سیاستهای کلی نظام اداری مبنی بر لزوم یکپارچهسازی اطلاعات بهمنظور دانشبنیانکردن نظام اداری و کارآمدسازی و هماهنگی ساختارها و شیوههای نظارت و کنترل در نظام اداری و از سوی دیگر، برای افزایش کارآیی نظام آماری کشور با بهرهگیری از شیوههای مدرن جمعآوری داده وکاهش هزینه تولید آمار برای انطباق با سیاستهای اقتصاد مقاومتی و پاسخگویی به موج روزافزون تقاضاهای آماری جدید از سوی برنامهریزان و سایر کاربران اطلاعات آماری، مورد تصویب قرار گرفته است، ضمن اینکه اجرای این روش، گامی مثبت در جهت دستیابی به افق چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی ایران از طریق تهیه و پیادهسازی نقشه جامع شبکه ملی آمار با اهداف و برنامههای آماری میانمدت و بلندمدت بهشمار میآید.
تفاوت سازوکارهای جمعآوری اطلاعات در این شیوه با شیوه سنتی چیست؟
سرشماری ثبتی مبنا اصطلاحا به روشی گفته میشود که براساس آن، با استفاده از دادههای اداری نگهداریشده در ثبت جمعیت، ثبت املاک و مستغلات، ثبت فعالیت و ثبت کسبوکار و از طریق فرآیند تطابق دادههای موجود در منابع اداری و بهکارگیری شمارههای شناسایی شخصی، نسبت به تولید اطلاعات آماری موردنیاز اقدام میشود. به عبارت دیگر، در این روش، دادهها دیگر بهصورت مستقیم از جمعیت، جمعآوری نمیشوند و این کار با استفاده از دادههای اداری نگهداریشده در بانکهای اطلاعاتی دستگاههای مختلف اجرایی و خدماتی کشور انجام میگیرد. با این رویکرد، ضمن اینکه زمان و هزینههای گردآوری و تولید دادههای آماری سرشماریها بهشدت کاهش مییابد، با نیروی انسانی نسبتا محدودی، یک سیستم جامع ثبتهای آماری باکیفیت و پایدار برای همیشه ایجاد میشود.
برای روشنتر شدن بحث و در مقام مثال اگر بخواهیم دو شیوه سرشماری به روش سنتی (سرشماری و آمارگیری) و ثبتی را با هم مقایسه کنیم، باید بگویم سرشماری و آمارگیری به شیوه سنتی، مانند عکسبرداری از یک جامعه آماری است، درحالیکه آمارگیری ثبتی مبنا، در مقایسه با آن، یک فیلمبرداری بهحساب میآید؛ با این توضیح که در یک عکس، وضعیت عناصر جامعه در یک زمان مشخص ثبت میشود و پس از آن وقوع هر تغییری در عناصر جامعه، عکس را کهنه و کهنهتر میکند، اما در یک سیستم ثبتی کامل، تغییرات واحدها در یک فرآیند تعریفشده، بهصورت منظم و الزامآور ثبت میشود و دائما آمار و اطلاعات بهروز تولید میشود که این الزام، در فعالیتهای جاری سازمانها اتفاق میافتد. فرض کنید در یک سرشماری، وضعیت یک فرد از نظر «اشتغال» بهصورت «بیکار» ثبت شده باشد. اگر چند روز پس از انجام سرشماری، این فرد به کاری اشتغال پیدا کند، این تغییر در سرشماری، منعکس نمیشود؛ همچنین تولد یک فرزند در یک خانواده، تغییر فعالیت یک کارگاه، وقوع ازدواج یا طلاق، ایجاد یک واحد مسکونی و... نیز پس از انجام سرشماری، تا سرشماریهای بعد مشخص نخواهد شد.
با این حساب، با عملیاتیشدن روش جدید، سازمانهای ملی آمار کشورها، دیگر نقشی در تولید آمار نخواهد داشت؟
تغییر مهمی که رخ میدهد این است که در روش سنتی، دادههای سرشماری و آمارگیری نمونهای، تنها با هدف آماری تولید میشدند، درحالیکه در روش آمارگیری ثبتی، معمولا هدف اصلی تولیدکننده دادهها، تولید آمار نیست؛ چراکه تولیدکننده دادهها عموما سازمانهای دیگر هستند و سازمانها یا مراکز ملی آمار، برای اجرای این آمارگیری، ثبتهای اداری ایجادشده در سازمانهای دیگر را به خدمت میگیرند. نکته مهم در این میان آن است که آمار تولیدشده در «ثبت اداری»، معمولا بهصورت خام قابل استفاده نیستند؛ زیرا در این ثبتها، اطلاعات دریافتشده از کاربران، براساس اهداف داخلی ادارات یا نهادهای مذکور دریافت شده و لزوما منطبق با اهداف «ثبت آماری» نیست و بنابراین بهصورت خام، قابل استفاده نیستند. در این میان، هرچند بهظاهر وظیفه تولید آمار از دوش سازمانهای ملی آمار برداشته میشود، اما وظیفه سنگینتری مبنی بر پاکسازی، پردازش و یکپارچهسازی حجم عظیمی از اطلاعاتی که بعضا با تعاریف، مفاهیم، ساختارها، قالبها و کیفیتهای متفاوتی از کاربران نهادها و دستگاههای اجرایی مختلف دریافت شدهاند را عهدهدار خواهد شد که باید طی پروژه سنگینی، مراحل مختلفی مانند «اصل تبدیل»، «اصل سیستم»، «اصل سازگاری» و «اصل کیفیت» را بگذراند تا از قالب «ثبتهای اداری» به «ثبتهای آماری» قابل استفاده برای یک سرشماری ملی تبدیل شوند.
بنابراین، میتوان این پروسه سنگین را بهنوعی، جایگزینی برای تولید آمار به شیوه سنتی در مرکز آمار دانست. این شیوه صرفهجویی معنیداری را در هزینه و زمان برای کشور به ارمغان آورده و کیفیت دادههای آماری را از ابعاد مختلف ارتقا میدهد و بهرهوری بسیار بالاتری در مقایسه با روشهای کلاسیک و سنتی دارد.
در صحبتهایتان به صرفهجوییهای انجامشده در زمان و هزینه سرشماری براساس این شیوه اشاره کردید، آیا پیشبینیای از میزان صرفهجوییهایی که در اثر تغییر شیوه جمعآوری اطلاعات ایجاد خواهد شد، دارید؟
همانطور که عرض شد، اجرای سرشماری عمومی به روش سنتی، نیازمند صرف منابع مالی، نیروی انسانی، تجهیزات و... است و لازم است بسیج عمومی تمامی دستگاههای اجرایی برای این کار ملی صورت گیرد. بهعنوان مثال، هزینههای مستقیم سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵، مبلغ ۱۳۰ میلیارد تومان بوده که البته اگر هزینههای غیرمستقیم مربوط به همکاری دستگاهها در تامین نیروی انسانی، خودرو، مکان و... را هم به آن بیفزاییم، بسیار بیشتر خواهد شد یا طبق برآوردی که درخصوص انجام سرشماری سنتی سال ۱۴۰۰ بهعمل آمده است، پیشبینی میشود هزینههای اجرای این سرشماری، بالغ بر ۴۲۰ میلیارد تومان بشود که با انجام سرشماری ثبتی مبنا، هزینههای زیاد انجام سرشماری خوداظهاری یا سنتی، بهطور چشمگیری کاهش خواهد یافت.
بهطور کلی، طبق گزارش مجامع بینالمللی، هزینههای سرشماری سنتی، بیش از دو برابر بودجه معمول سالانه یک سازمان ملی آمار (NSO) است، بر همین اساس، اگر یک سرشماری، به روش ثبتی مبنا انجام شود، انتظار میرود صرفهجوییهای بزرگی داشته باشیم؛ بهطوری که دادههای چند کشور نشان میدهد بهجز سرمایهگذاریهای ضروری مراحل نخست و استقرار زیرساختها، بهطور متوسط تا حدود ۹۰ درصد از هزینههای سرشماری میتواند صرفهجویی شود. با این حال، توجه به این نکته هم ضروری است که صرفهجویی در هزینههای سرشماری، تنها زمانی امکانپذیر خواهد بود که دسترسی لازم به ثبتهای مناسب ایجاد شود و زیرساختهای سیستمی و آدرسی در سراسر کشور فراهم باشد.
علاوه بر صرفهجویی در هزینهها، چه مزایای دیگری میتوان برای اجرای روش سرشماری ثبتی مبنا در مقایسه با روش سنتی سرشماری در نظر گرفت؟
تجربه بعضی کشورهای پیشرو در این زمینه، نشان داده است که اجرای این روش، فواید و دستاوردهای زیادی داشته است. برای مثال میتوان به کاهش بار پاسخگویی (Response Burden) و کاهش نرخ بیپاسخی اشاره کرد؛ چراکه در سرشماری ثبتیمبنا دیگر مراجعات مکرر ماموران آمارگیر به افراد و خانوارها موردنیاز نخواهد بود و با استفاده از ریزدادههای اداری، نرخ بیپاسخی سوالات کاهشیافته و دقت آمارهای ارائهشده افزایش مییابد. مزیت دیگر، کاهش زمان تولید و انتشار اطلاعات آماری است که با توجه به اینکه در این روش، فرآیند دریافت و پردازش ریزدادهها بهصورت مستمر و مداوم انجام میشود؛ بنابراین زمان تولید و انتشار اطلاعات آماری حاصله، بسیار کوتاهتر و برخلاف سرشماریهای سنتی که زمان طولانیتری صرف طراحی، آزمایش، عملیات میدانی، استخراج و ارائه نتایج میشود، ارائه اطلاعات به کاربران از سرعت بیشتری برخوردار خواهد بود که نتیجه این امر، همانطور که قبلا هم عرض شد، پویایی و بهروزرسانی آمارهای جمعیتی در دورههای زمانی کوتاهتر (مانند نمایش یک فیلم در مقایسه با یک عکس) خواهد بود که در صورت تبادل بهموقع ریزدادهها و بالابودن دقت دادههای دریافتی از دستگاههای اجرایی، سرعت ارائه اطلاعات نیز افزایش یافته و ارائه آمارهای جمعیتی بهنگام (حتی بهصورت سالانه) نیز امکانپذیر خواهد بود.
بدیهی است که در این میان، دقت و کیفیت اطلاعات آماری نیز بهواسطه اظهارینبودن آن و بهکارگیری دادههای اداری مستند، بهمراتب بسیار بالاتر از روش سنتی خواهد بود؛ چراکه با استفاده از دادههای موازی موجود، امکان اعتبارسنجی دادهها با منابع اطلاعاتی مختلف فراهم میشود که در نهایت به افزایش کیفیت آمارهای تولیدی منجر میشود.
تحول یا مزیت دیگری که روش سرشماری ثبتی مبنا نسبت به روش سنتی دارد، انعطاف بیشتری است که در برآورده ساختن نیازهای آماری جدید دستگاههای اجرایی و نظام برنامهریزی در اختیار مدیران و برنامهریزان کشور در سطوح مختلف جغرافیایی قرار میدهد؛ امکانی که در سرشماریهای سنتی با توجه به محدودیتهایی مانند کمبود بودجه، محدودیت زمان و نیروی انسانی، امکان پرسش و تامین آن فراهم نمیشود. گذشته از تمام این موارد، اجراییشدن این روش، کمک بزرگی به توسعه دولت الکترونیک، ارتقای کیفی پایگاههای اطلاعاتی دستگاههای اجرایی و هماهنگی بیشتر بین دستگاههای تولیدکننده آمار جمعیت میکند؛ چراکه در نتیجه تبادل ریزدادهها و اطلاعات آماری با پایگاههای اطلاعاتی در دستگاههای اجرایی و ترکیب آنها با یکدیگر، مغایرت اطلاعات ثبتشده با استانداردهای آماری مرتفع میشود و کیفیت دادههای ارائهشده افزایش خواهد یافت و اطلاعات مندرج در پایگاههای اداری دستگاهها با دستورالعملها و استانداردهای آماری تطابق مییابد و در نتیجه، دادههای پایگاههای اطلاعاتی دستگاهها نیز استاندارد میشود و کیفیت دادههای سازمانی در انجام وظایف جاری بهبود خواهد یافت. ضمن اینکه ایجاد و اتصال پایگاههای دادهای مختلف، باعث تسهیل در ایجاد زیرساخت دادههای مکانی کشور (NSDI) و استانداردسازی تعاریف و مفاهیم در زمینه اطلاعات مکانی، تسهیل دسترسی آسان دستگاههای اجرایی به اطلاعات مکانی و نیز امکان افزودن اطلاعات مکانی سایر دستگاهها و ایجاد تعامل و همکاریهای مشترک بین دستگاههای اجرایی خواهد شد و امکان اجرایی کردن برنامههای مربوط به آمایش سرزمین و برنامهریزیهای منطقهای را هم فراهم میآورد.
در مورد تجربه دنیا، این روش تاکنون در چه کشورهایی اجرایی شده است؟
سرشماری ثبتیمبنا ابتدا توسط کشورهای شمال اروپا در دهه ۱۹۷۰ توسعه یافت و بهطور مشخص، دانمارک اولین کشور جهان بود که سرشماری ثبتی جمعیت و مسکن را در سال ۱۹۸۱ انجام داد. در سرشماری سال ۲۰۰۰، فقط چند کشور در منطقه کمیسیون اقتصادی ملل متحد اروپا، سرشماری را بهروش ثبتیمبنا انجام دادند، اما در سرشماری ۲۰۱۰، افزایش چشمگیری در تعداد کشورهای دارای سرشماری ثبتیمبنا و متقابلا کاهش محسوسی در اجرای سرشماری به روش سنتی ایجاد شد؛ بهطوریکه از سال ۲۰۱۱، سرشماری در کشورهای اتریش، اسپانیا، استونی، اسلوونی، ایسلند، بلژیک، دانمارک، سوئد، فنلاند، لتونی، لیتوانی، نروژ و هلند، به روش ثبتی مبنا یا در قالب ترکیبی از روش ثبتی و استفاده از آمارگیریهای نمونهای بزرگ انجام شده است.
در بین کشورهای آسیایی، ترکیه و کرهجنوبی، اقداماتی در زمینه تغییر روش سرشماری به شیوه ثبتیمبنا انجام دادهاند. برای مثال در کرهجنوبی، فعالیتهای طراحی، برنامهریزی و تدوین قوانین مربوطه، از سال ۲۰۰۷ آغاز شده و در سال ۲۰۱۰ (همزمان با سرشماری سنتی)، استفاده از دادههای ثبتی در این کشور صورت گرفت و در نهایت در سال ۲۰۱۵، اولین سرشماری ثبتیمبنا با ارزیابیهای کیفی مربوطه انجام شد. در ترکیه هم که تا قبل از سال ۲۰۱۱، سرشماری بهصورت سنتی انجام میشد، با استناد به مبنای قانونی مصوب در سال ۲۰۰۶، شیوه اجرای سرشماری تغییر کرد و با بهرهگیری از سیستم ثبتی جمعیت انجام شد.
با توجه به اینکه اجرای این روش در دستور کار مرکز آمار ایران هم قرار گرفته است، آیا این مرکز، برنامهای برای استفاده از تجربیات موفق کشورهای پیشرو در این زمینه دارد؟
مطالعاتی در زمینه تجربیات کشورها و بررسی توصیههای بینالمللی و دستورالعملهای جدید کمیسیون اقتصادی ملل متحد اروپا درخصوص سرشماریهای ثبتی مبنا از سوی کارشناسان مرکز آمار ایران انجام شده است و با توجه به تفاهمنامه بین مرکزآمار و کشور کرهجنوبی و نیز همکاری صندوق جمعیت سازمان ملل، کارگاه آموزشی با حضور دستاندرکاران و کارشناسان ارشد سرشماری ثبتی مبنا در کشور کرهجنوبی برگزار شد و تعاملات زیادی با کشورهایی چون نروژ و سوئد که از کشورهای پیشرو در این زمینه هستند، برقرار شد تا از این طریق، هم راهحلی برای رفع مسائل و چالشهای سرشماری ثبتی مبنا پیدا شود و هم اینکه فرآیند اجرا و فعالیتهای مرتبط با آن برای کارشناسان مرکز آمار ایران، ملموستر شود.
بهنظر میرسد فراهم آوردن زیرساختهای لازم برای اجرای این پروژه و همچنین هماهنگ کردن دستگاههای اجرایی کشور برای در اختیار گذاشتن آمار و اطلاعاتشان، کار بسیار پرهزینه و دشواری خواهد بود. اجرای این طرح با چه چالشهایی مواجه است؟
درست است؛ بهرغم توضیحاتی که درخصوص فواید و مزایای بهکارگیری روش سرشماری ثبتی مبنا ارائه شد، متاسفانه اجرای این روش، با محدودیتهای زیادی روبهرو است که در بسیاری از موارد، نیاز به فراهم کردن زیرساختهای سختافزاری، نرمافزاری و شناخت مدیریتی دارد. مطالعات مربوط به اجرای این پروژه در ایران، از دیرباز در مرکز آمار ایران آغاز شده و شیوههای دستیابی به آمارهای ثبتی و مدل مفهومی کلان، طی احکام شورایعالی آمار (احکام IRANSTARS) برای تمامی دستگاههای اجرایی ابلاغ شده است و با تصویبنامه هیات دولت نیز در سال جاری تکلیف دستگاههای اجرایی درباره سرشماری نفوس و مسکن ثبتی مبنا مشخص شده است و ستاد ملی آن به ریاست سازمان برنامه و بودجه کشور تشکیل خواهد شد و نیازهای دستگاههای کشور در این زمینه از طریق این ستاد مشخص و تامین میشود.
زیرساختهای فنی بسیار زیاد و پیچیدهای برای اجرای این طرح موردنیاز است که باید محقق شود. برای مثال، یکی از این نیازهای فنی، تهیه شناسههای لازم برای اتصال ثبتها و ناشناسسازی و ایمنسازی آنهاست؛ چراکه اصولا سرشماری ثبتی، در صورتی محقق خواهد شد که ثبتهای مختلف از طریق شناسههای استاندارد به یکدیگر متصل و اطلاعات افراد در حوزههای مختلف (مانند آموزش، فعالیت، زناشویی و مهاجرت) به یکدیگر ملحق شود و اطلاعات سرشماری را شکل دهند. علاوه بر تدوین این شناسهها که البته تا حدودی انجام شده است، باید سازوکارهای لازم برای ایمنسازی و گمنامسازی آنها هم تهیه شود تا از افشای اطلاعات خصوصی افراد جلوگیری به عمل آید و فرآیندهای اطلاعرسانی در این زمینه روشن باشد. در نهایت پس از تشکیل ثبتها و اتصال آنها به یکدیگر، تدوین یک مدل جامع سرشماری ثبتی ضروری است که در آن نحوه همکاری و ارتباط ثبتها با یکدیگر و با اطلاعات و همچنین ارتباط ثبتها و اطلاعات با هریک از سرشماریهای جمعیت و مسکن (و حتی سرشماری کشاورزی) روشن و تعریف شده باشد.
یکی دیگر از چالشهای فنی، تهیه الگوریتمها و روشهایی برای مقایسه ثبتهاست که به مرکز آمار (بهعنوان مرجع اصلی اخذ دادهها) اجازه دهد تعدادی ثبت فرعی را بهعنوان «ثبت مقایسه» تعریف و تعیین کند تا در صورت وقوع مغایرت بین ثبتهای مختلف، براساس آنها بتوان بهترین و دقیقترین اطلاع را انتخاب کرد.