موانع تصمیمسازی اقتصادی (مقایسهای بین ایران و اندونزی)
با دوستی از بانک مرکزی اندونزی بحثی بود پیرامون موانع تصمیمسازی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه.
پویا جبلعاملی
با دوستی از بانک مرکزی اندونزی بحثی بود پیرامون موانع تصمیمسازی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه. حرف من آن بود که در کشورهای توسعه یافته به لحاظ وجود احزاب سیاسی که منافع بلندمدتی فارغ از یک یا دو انتخابات دارند، برای هر تصمیم باید به افکار عمومی پاسخ گویند وگرنه هزینهاش را در انتخابات بعدی میدهند و بهدلیل آنکه این احزاب پر سابقه منش تصمیمگیری اعضا را در پستهای مختلف تعیین میکنند، افراد حزب، دیگر لازم نیست برای هر تصمیم، خود را به دردسر اندازند و تحقیق کنند و ببینند که باید به فلان مصوبه رای دهند یا نه.
به عنوان مثال تمامی این احزاب دارای هسته اقتصادی هستند که مشاوران این هسته را اقتصاددانان تشکیل میدهند و این هسته است که راهبرد اقتصادی حزب را تعیین میکند و در هر قضیه توصیه سیاستی خود را به اعضا منتقل میکند و اعضا چه در دولت باشند و چه در پارلمان، بنا بر آن توصیهها مصوبهای را قبول یا رد میکنند.
در این حالت حتی اگر فرد تصمیمگیرنده اقتصاد هم نخوانده باشد، تصمیم وی اقتصادی خواهد بود. حتی اگر چپها در کشورهای پیشرفته به قدرت رسند، خیال همگی آسوده است که سیاستهای سوسیالیستی بر تصمیمات سایه افکنده است، نه مانند کشورهای در حال توسعه که به دلیل فقدان احزاب پرقدرت، سیاستها بعضا غیراقتصادی و در بیشتر اوقات متناقض است، و در فضای کلی آن نه روح چپ را میتوان دید و نه راست را و بزرگترین آسیب از این دستگاه تصمیمگیری بدون حزب، نصیب اقتصاد و مردم خواهد شد.
مخاطبم ضمن تایید این مطلب، نکته جالبی را بیان کرد. وی گفت که در اندونزی به خاطر همین مشکلات، بانک مرکزی هر ساله کلاسهای دورهای را برای نمایندگان پارلمان تشکیل میدهد و در این دورهها، اقتصاد به صورت کاربردی به نمایندگان ارائه میشود. جالب آنجا بود که ظاهرا خود نمایندگان از بانک مرکزی این درخواست را کرده بودند و البته آنان هم نمونههایی از این کلاسها را در کشورهای شرق اروپا دیده بودند. وی که خود زمانی مدرس این دورهها بود، میگفت که خود نمایندگان به حساسیت اقتصاد پی برده بودند، چون آنها بیش از نیمی از مصوبات خود را در دایره اقتصاد میدیدند و در عین حال به این باور رسیده بودند که در این حوزه بدون علم نمیتوان قدم گذاشت. آخر وقتی بیشترین کار آنها با اقتصاد است چگونه میتوانند بدون هیچ علمی در مورد مسائل آن تصمیم بگیرند و سیاستی را اتخاذ کنند.
کاری جز تحسین این طرح نداشتم و گفتم که پی بردن به این مساله نشانه ذکاوت نمایندگان شما است و باید به آنان افتخار کرد. در عین حال برای آنکه بگویم این تمام آن چیزی نیست که برای سیاست گذاری نیاز است، دست به دامان همان مثل قدیمی اقتصادی شدم که اگر پرسشی را از ده اقتصاددان بپرسی یازده پاسخ خواهی یافت و بنابراین نمایندگان شما هم باید مشخص کنند که چگونه سیاستی میخواهند و با کدام هدف، تا آن دورههای آموزشی هم مفید واقع شود.
به هر رو نباید کتمان کرد که این هم راه بسیار مناسبی است برای اتخاذ تصمیمی اقتصادی و شاید در نبود آن جامعه آرمانی بتواند پاسخگوی نیازهای سیاستی جوامع در حال توسعه ای باشد که به شدت محتاج سیاستهای علمی بلندمدت و کوتاهمدت در عرصه اقتصاد هستند.
ارسال نظر