محمدصادق جنان صفت

علینقی خاموشی، بازرگان و سیاستمدار ورزیده و نام آشنای ایران درباره رفتار اقتصادی و تجارت خارجی ایران، جمله مشهوری دارد که تا نقض آن آشکار نشده، باید آن را پذیرفت. خاموشی گفته است: «ایران سلطان از دست دادن فرصت‌ها است». این داوری بازرگان باتجربه ایرانی بار نخست در اوایل دهه ۱۹۹۰ بود که عینیت پیدا کرد. در آن سال‌ها بازار کشورهای آسیای میانه که اتفاقا چند کشور آن منطقه با ایران همسایه بودند، بر روی کالاها و خدمات خارجی گشوده شد و انتظار می‌رفت ایران سهم مناسبی از این بازار نوظهور را در اختیار بگیرد. اما چنین نشد و کشورهایی مثل ترکیه، چین و هند از فاصله‌های دور و نزدیک تولیدات خود را به این بازار رسانده و جای کمی برای ایران گذاشتند.

تجربه دوم چند سال پیش رخ داد. روزی که بساط حکومت دیکتاتوری طالبان از افغانستان برچیده شد و دولت قانونی حامد کرزای در این کشور استقرار پیدا کرد، باز هم امید در دل بازرگانان و صنعتگران ایرانی شکفت که بازار نوظهوری برای رقابت و صادرات پدیدار شده است. واقعیت این است که برای بار دوم کشوری در همسایگی ایران بازارش در اختیار کشورهای دیگر قرار گرفت.

اکنون خبری منتشر شده است که نشان می‌دهد ایران در رتبه‌بندی تجارت با عراق پس از کشورهایی مثل ترکیه، آمریکا، اردن، سوریه و آمریکا و... در مقام دهم صادرات کالا به عراق قرار دارد. این در حالی است که ایران و عراق دارای مرزهای مشترک طولانی‌اند و تجارت با کشور ایران برای اکثریت شیعه عراق باید در اولویت باشد.

چرا ایران نمی‌تواند و نتوانست سهم مناسبی از تجارت و بازار کشورهای آسیای‌میانه، افغانستان و اکنون عراق را به دست آورد؟

جدای از مسائل سیاست خارجی ایران که به هر حال، نوعی بازدارندگی در تجارت خارجی ایران ایجاد کرده است و مانع از رشد و توسعه این پدیده شده و می‌شود، واقعیت تلخ دیگر ناتوانی و ناکارآمدی در شیوه‌های تولید صنعتی و بازرگانی است. تولیدات صنعتی ایران از یکسو به دلیل دور ماندن طولانی از تکنولوژی روز دنیا، فاقد کیفیت و مطلوبیت برای خریداران خارجی حتی در بازار کشورهای کم‌درآمد است و از طرف دیگر قیمت تمام شده آن نسبت به کالاهای رقیب در سطحی بالا قرار دارد. با فرض اینکه کیفیت و مطلوبیت تولیدات صنعتی ایران و کشورهای دیگر یکسان باشد، اما نرخ دورقمی تورم در ایران به مدت ربع قرن موجب شده است ایران نتواند با تولیدات دیگر کشورها به لحاظ قیمتی در شرایط رقابتی قرار گیرد. علاوه بر این، بازاریابی غیرعلمی و سنتی و مبتنی بر رفتار‌های غیرمدرن نیز در رشد ناکافی فروش و صادرات تولیدات ایرانی نقش منفی غیرقابل انکاری داشته است. ایران سلطان از دست دادن فرصت‌ها است، چون تولید و تجارت آن غیراقتصادی، دستوری، سیاسی و مبتنی بر سنت‌ها و معیارهای غیرعلمی است. این‌گونه شده است که در آستانه از دست دادن فرصت دیگری برای صادرات آن هم در همسایگی قرار گرفته‌ایم.