آمریکا دنبال چیست؟
این روزها در نهادهای حکومتی ایالاتمتحده غوغایی برپا است.
جورج بوش، رییسجمهوری آمریکا وانمود می کند شکیبایی خود را از دست داده است و اصرار دارد بحران عراق را «به سرعت» و مساله ایران را «در زمان کوتاه» حل کند.
محمود صدری
این روزها در نهادهای حکومتی ایالاتمتحده غوغایی برپا است.
جورج بوش، رییسجمهوری آمریکا وانمود می کند شکیبایی خود را از دست داده است و اصرار دارد بحران عراق را «به سرعت» و مساله ایران را «در زمان کوتاه» حل کند. در مقابل، مخالفان بوش وی را از ماجراجویی و تحمیل هزینه به آمریکا و جهان برحذر میدارند.شتاب بوش برای حل خشونتآمیز مسائل سیاست خارجی آمریکا از این نظریه افراطی وی نشات میگیرد که ایالاتمتحده به عنوان قدرت برتر جهان حامل رسالت تاریخی و اخلاقی برقراری صلح در جهان است و هر کشوری که مانع این رسالت شود «شرور» است.
از سوی دیگر، مخالفان آمریکایی بوش که عمدتا دموکراتها و روشنفکران هستند، با دو استدلال متفاوت، بوش را از ستیزهجویی نهی میکنند. روشنفکران آمریکایی، ادامه اشغال عراق و معارضهجویی با ایران را زایلکننده آمریت اخلاقی آمریکا و کاهشدهنده اعتبار این کشور در میان متحدان و دوستان جهانی میدانند.دموکراتها نیز که هنوز زخم اخلاقی ویتنام را بر پیکر خود دارند، امیدوارند با قرار گرفتن در صف جنبش ضدجنگ و اعاده حیثیت خود، رقیبان جمهوریخواه و نومحافظهکاران را منکوب کنند.
این دسته از مخالفان بوش معتقدند که آمریکا میبایست برای حل مشکلات خود در ایران به جای اقدام نظامی از روش تحریم و محاصره و پس از آن ترغیب و مذاکره استفاده کند؛ زیرا چنین روشی باعث میشود که آمریکا در مواجهه با ایران از حمایت گسترده بینالمللی برخوردار شود و فشار یکپارچه جهانی، ایران را به قبول مذاکره و مصالحه وادار کند.
اصطلاح سیاست «دربرگیری» یا «کشیدن حلقه بهداشتی» به دور ایران که این روزها در محافل و رسانههای آمریکا مطرح میشود، اشاره به این استراتژی دارد.
طبق این استراتژی باید چنان حلقه محاصره و انزوای ایران تنگ شود که ادامه مقاومت، پرهزینه و بینتیجه شود و تقابل ایران و آمریکا، رویارویی با جهان نمایانده شود.
دولت بوش که این روزها در چنگال رقیبان دموکرات گرفتار است و میداند که کسب مجوز برخورد با ایران از کنگره تحت سلطه دموکراتها ناممکن و یا بسیار دشوار است، میکوشد با ماجراجویی، مخالفان داخلی و جهانی خود را در برابر «کار انجام شده» قرار دهد و احیانا دموکراتها را به اهمال در برابر تهدید امنیت ملی آمریکا متهم کند. این وضع تازه که موجب ایجاد توازن تصمیم بین نهادهای سیاسی آمریکا (کاخ سفید و پنتاگون در برابر کنگره) شده، این پرسش را ایجاد کرده است که تصمیم نهایی را در واشنگتن چه کسی خواهد گرفت و سرانجام آمریکا چه خواهد کرد؟ پاسخ دقیق به این پرسش آسان نیست.اما با کنار هم گذاشتن مجموعه شواهد و قرائن و تحلیل دامنه نفوذ و قدرت نهادهای آمریکایی و نسبت آنها با افکار عمومی میتوان حدس زد که وضع جورج بوش از رقیبانش بدتر است.
او با اتخاذ تصمیم ماجراجویانه درباره ایران از همکاری جناحهای رقیب و مساعدت متحدان جهانی محروم میشود و به وجهه و اعتبار حزب جمهوریخواه در میان مردم و روشنفکران آمریکا لطمه میزند.
افزون بر این، تهاجم به ایران باعث بیاعتبار شدن شورای امنیت سازمان ملل میشود. زیرا برخورد آمریکا با ایران بدون کسب مجوز از شورای امنیت این بخش اصلی سازمان ملل را ناکارآمد نشان خواهد داد.
به همین علت به نظر میرسد از رویارویی دو نگاه متفاوت در آمریکا و مخالفتهای جهانی با برنامههای بوش، دولت آمریکا به راهحلی میانه یعنی تلاش برای تشدید تحریمها علیه ایران رضایت دهد و بنا را بر فشار مداوم و تدریجی بر ایران بگذارد. این روش از حمایت منتقدان داخلی بوش و کشورهای اروپایی و شاید روسیه و چین برخوردار خواهد شد.
این روش اگرچه برای ایران پرهزینه خواهد بود اما برخلاف جنگ، تاثیر آن ناگهانی نیست و زمان کافی برای حل مشکل باقی میگذارد.
ارسال نظر