بررسی زمینههای فرهنگی اصل ۴۴
بزرگی میگفت: «همه تغییرات از تغییر فکر آغاز میشود». یاد آیه شریفه قرآن مجید این کتاب آسمانی عزیز افتادم که «ان الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّر به انفسهم».وقتی فردی یا قومی تصمیم به تغییر نفس یا فکر میگیرد، این منشا همه تحولات بعدی است.
محمود اسلامیان
بزرگی میگفت: «همه تغییرات از تغییر فکر آغاز میشود». یاد آیه شریفه قرآن مجید این کتاب آسمانی عزیز افتادم که «ان الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّر به انفسهم».وقتی فردی یا قومی تصمیم به تغییر نفس یا فکر میگیرد، این منشا همه تحولات بعدی است. در حقیقت آیه شریفه تاکید بر زمینههای فرهنگی هر تغییری دارد. تاکید «لا» روشن میسازد که بدون تغییر فکر امکان تغییرات عملی دیگر اساسا وجود ندارد. چه خوب است این آیه شریفه مورد توجه قانونگذاران قرار گیرد تا در تبیین قوانین به زمینههای اجرایی آن توجه نمایند. صرف وضع قوانین بدون عنایت و توجه به زمینههای فرهنگی، نمیتواند اثربخش باشد. اصولا وقتی قانونی وضع میشود، یعنی باید تغییری از وضع قبل به وضعیت جدید حادث شود که این تغییر به دلیل زمینههای فرهنگی، در خود مقاومت دارد. بعضا این مقاومت به حدی است که امکان اجرای قانون را سلب مینماید. پس وضع قانون به معنی ایجاد تغییر است و با توجه به متن آیه شریفه و تجربیات متعدد، چنانچه زمینههای لازم مورد توجه قرار نگیرد، قابلیت اجرایی نخواهد داشت. پس از مدتها انتظار و پس از چندین سال کار کارشناسی در ارگانهای تصمیمساز، اصل ۴۴ توسط مقام معظم رهبری تنفیذ گردید. امید میرفت با توجه به مشکلات عدیدهای که در اقتصاد کشور وجود دارد و حمایت عالیترین سطح مدیریت کشور شاهد تحولاتی جدی در اقتصاد کشور باشیم. اکنون پس از چندین ماه انتظار، امیدها کمرنگ میشود. چرا؟ برای پاسخگویی به این سوال بایستی به تاریخ گذشته خویش برگردیم و برای رهایی از قید و بندها راه چارهای بیندیشیم.
همگان از همه گروههای سیاسی و غیرسیاسی بر عدم کارآمدی اقتصاد دولتی اتفاق نظر دارند. مساله بسیار ساده است و در همه اقتصادهای دولتی نیز نتایج منفی یکسانی داشته است.
ثمرات اقتصاد دولتی
۱ - در این سیستم، تصمیمگیریها به دلیل رعایت قوانین متعدد دولتی که گاه خلاف قانون تجارت است باعث کاهش شدید بهرهوری میشود.
۲ - بعضا یک تصمیم یک روزه چندین سال طول میکشد. برای مثال تصمیمگیری برای یک توسعه در یک واحد دولتی که عدم نفع میلیاردی دارد بایستی به شورای اقتصاد برود. این به معنی سه سال زمان است. اصلا طرحها هر سال نیاز به نوسازی و مدرن شدن دارند. چگونه با یک پروسه سه ساله میشود این کار را انجام داد.
۳ - مدیران دولتی عدم اطمینان شغلی دارند. این نگرانی منشا احتیاطکاری و عدم تصمیمگیری سریع و اداره باری به هر جهت واحد تولیدی است. هیچ ارگان کنترلی، عدم نفع این روندها را بررسی نمینماید. ظاهرا هیچ اتفاق خلاف قانونی نمیافتد. لیکن خسارات جبرانناپذیر اینگونه روندها، قابل محاسبه نیست. گاهی یک طرح سه ساله ده سال زمان میبرد و بعضا خسارات قابل محاسبه نیست.
۴ - روندهای ذکر شده، مجموعههای اقتصادی را غیرقابل رقابتی در سطح جهان نموده و بایستی یک روند منفی را حتی در واحدهای با گردش مالی مثبت منتظر باشیم.
۵ - احتمال بروز فساد در واحدهای دولتی بیشتر از بخشخصوصی است.
این ضایعات در همه اقتصادهای دولتی یکسان است. اینکه در دهه گذشته شاهد چرخش اقتصادهای دولتی به خصوص در کل دنیا بودیم به دلیل تبعات یکسان بوده است.
زمینههای تاریخی اقتصاد دولتی
در اواخر قرن نوزدهم، فشارهای بیرحمانه اقتصاد آزاد و کاپیتالیسم، منجر به بروز فلسفه مارکسیسم در غرب گردید. فلسفهای که بر مبنای نفی مالکیت فردی و ادیان الهی پایهریزی گردید. این تفکر که شعار آزادی از یوغ سرمایهداری و مساوات اجتماعی را میداد به سرعت در بخش مهمی از کره زمین توسعه پیدا کرد. بسیاری از روشنفکران اجتماعی در کشورها، مدینه فاضله خود را در گرایش به این فکر مییافتند.
در کشورهای بزرگی همچون روسیه و چین این تفکر به رهبری لنین و مائو منجر به سقوط حکومتها و ایجاد نظام کمونیستی گردید. کشورهای دنیا یا به صورت کامل این تفکر الحادی را پذیرفتند و یا از آن تاثیر گرفتند.
تشکیل احزاب سوسیالیست در اروپا نمونه تاثیرپذیری از این فکر بود.در ایران هم حزب توده به عنوان یک حزب قدرتمند و حمایتشده توسط حزب کمونیست روسیه تشکیل و در صحنههای سیاسی کشور طی سالهای ۱۳۱۰-۱۳۴۰ تاثیرگذار بود. تاثیر دیگر تخریبی حزب توده روی سایر احزاب و گروههای مبارز حتی مذهبی کشور طی دوره حکومت پهلوی به خوبی مشهود بود. مطالعه جزوات داخلی گروههای مبارز مسلمان قبل از انقلاب نشاندهنده عمق نفوذ فکری تفکرات ماتریالیستی در این گروهها بود. مقولههای همچون طبقه کارگر، تضاد دیالکتیک و سرمایه از بحثهایی بود که با مفاهیمی از اسلام مخلوط و چیزی همچون سوسیالیسم اسلامی را بروز میداد. روشنفکران مسلمان تلاش میکردند مفاهیم مذکور را با رنگ و لعاب اسلامی مخلوط و عرضه نمایند. در این میان روحانیون آگاهی همچون شهید مطهری تلاش مینمودند تا چهره واقعی اسلام را نشان دهند. با بروز انقلاب اسلامی ایران، بسیاری از کادرهای نظام که در زندان و خارج از زندان تحتتاثیر این تفکر بودند در مسند امور قرار گرفتند. هر چند جریانات اصیل اسلامی تلاش مینمودند تا این تفکر را از اداره کشور دور نمایند ولی اثرات فکری قدرتمندتر از آن بود. بهخصوص اینکه شعارها با نیازهای طبقه محروم جامعه نزدیکتر مینمود. دعوای سر بند (ج)، قانون کار و ... از مصادیق برخورد این دو فکر بود.
چرخ تاریخ بار دیگر باطل بودن این تفکر الحادی را اثبات نمود. روسها به عنوان سمبل این تفکر پس از ۸۰سال تجربه ناموفق تسلیم شدند. تجربهای که حداقل ۲میلیون روس در آن قربانی شدند. همه میدانند که لنین معمار انقلاب کمونیستی روسیه بود؛ ولی عمر او کفاف نداد تا نظام را نهادینه کند. جانشین خلف او یعنی استالین با کشتار ۲میلیون نفر موفق به این کار شد. این دو میلیون نفر کسانی بودند که در مقابل دولتی کردن اقتصاد مقاومت مینمودند، صاحبان زمین و کارخانههایی که نسل اندر نسل مالک بودند. روسها پس از ۸۰سال، کشوری ساختند که در آن زمین و زمان و آسمان دولتی بود. بهرهوری پایین، عقبافتادگی از اقتصاد پیشرو جهان و فقر باعث گردید به خود آیند و طی یک برنامه پنج ساله به ۸۰سال قبل چرخش داشته باشند.
چین دومین قدرت کمونیستی دنیا، روش دیگری را انتخاب کرد، آنها صنایع کوچک را خصوصی نمودند و صنایع بزرگ را با حفظ مالکیت دولتی، با قانون تجارت اداره نمودند. یعنی در حقیقت چرخش به سمت اقتصاد آزاد یافتند. از یک مدیر کارخانه چینی علت تحولات دهه اخیر را پرسیدم. دو ساعت توضیح میداد. خلاصه مطلب این بود که میگفت در گذشته برای اداره واحد تولیدی برای آب خوردن هم از حزب کمونیست اجازه میگرفتیم؛ نظام تغییر کرد و مالکیت دولتی حفظ شد؛ لیکن مدیریت بر مبنای قانون تجارت (بخشخصوصی) قرار گرفت. یعنی در حقیقت در این سیستم نیز اقتصاد دولتی تعطیل گردید و چنین شد آن که میبینیم یا میشنویم. تکلیف کشورهای تابع این دو قدرت هم روشن است. آنچه مهم است و باعث این همه تغییرات اساسی گردید چیزی جز تغییر فکر نبود. یعنی زمانی که دولتهای کمونیستی به این نتیجه قطعی رسیدند که امکان رقابت با نظام اقتصادی را ندارند، به تصمیمسازی رسیدند. طبیعی است که هزینههایی هم را پذیرفتند.در کشورهای اروپایی که تحتتاثیر این فکر، صنایع بزرگ دولتی یا خطوط راهآهن احداث شده بود (مثل صنایع فولاد انگلیس) طی دهههای گذشته واحدهای مذکور به بخشخصوصی سپرده شد.
در مورد روسیه جالب است بدانید عرض پرواز این کشور ۱۰ساعت و طول پروازی آن ۵ساعت است. در چنین کشور پهناوری که همه چیز دولتی بود، طی پنج سال و با یک برنامه به جز زمینههایی در نفت و گاز، اقتصاد تحویل بخشخصوصی گردید. این مقدمه عرض شد تا به زمینههای تاریخی اقتصاد دولتی توجهی داشته باشیم. در سمیناری که مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد اصل ۴۴ برگزار نمود، متاسفانه به زمینههای فرهنگی توجهی نشد. فقط برادر فاضل، جناب آقای دکتر حدادعادل به ریشههای تاریخی اقتصاد دولتی به عنوان مقاومتی در برابر تغییر اشاره فرموده بودند.
برای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی ما نیازمند یک تحول فرهنگی و تغییر نگرش جدی در زمینههای اقتصاد دولتی هستیم. برای یک بار و برای همیشه باید تکلیف خود را با مردم روشن کنیم. در کشوری که مردم منشا عموم تحولات بودهاند، چگونه در اقتصاد قابل اطمینان نیستند. مگر تجربه موفق اقتصاد دولتی در دنیا وجود دارد یا باقیمانده است که ما هنوز اصرار به ادامه داریم. در کشور ما هم این تغییر با تغییر فکر آغاز میشود.
یکی از موفقترین تجربههای کشور مدیریت ۸سال دفاع مقدس است. در این تجربه مردم هر استان، نیرو و تدارکات را تامین مینمودند و فرماندهی جنگ صرفا سیاستگذاری و هدایت مینمود. مردم بدون اینکه فرماندهی جنگ زحمتی بکشد از هر استانی نیروی انسانی و اقلام متعدد نیازمندی جبهه را تامین مینمودند.
این سازماندهی کاملا مردمی بود؛ هیچ هزینهای برای دولت نداشت و فرماندهی جنگ صرفا مدیریت میکرد. زمانی که بزرگترین عارضه کشور اینگونه با حضور خودجوش مردم به افتخار و عزت میرسد، آیا حضور مردم در صحنههای اقتصادی کشور نمیتواند راهگشا باشد؟
آیا زمانی که پیشاهنگان اقتصاد دولتی به سرعت راه بازگشت پیش گرفتند، برای ما حجتی باقی میماند؟
خلاصه
اقتصاد دولتی در ایران بهدلیل شکست این تفکر در دنیا و کشور، قادر به پاسخگویی نیازمندیهای جامعه در تعالی و رفاه مردم نیست.
اصل ۴۴ میتواند سرآغازی برای یک تحول اقتصادی بانشاط باشد.
تحولی که در آن جوان ایرانی با امید به آینده بنگرد و سرمایهگذار ایرانی با اعتماد و اطمینان به آینده نگاه داشته باشد. این تغییر حاصل نمیشود جز با آنکه تغییر در فکر حاصل گردد. و این تغییر فکر نیازمند یک عزم ملی در یک حرکت فرهنگی است. حرکتی که گذشته ناموفق اقتصاد دولتی را در ریشههای تاریخی آن نقد کند و یکبار برای همیشه کشور را از این فکر شکستخورده نجات دهد تا شاهد ایرانی اسلامی و آباد برای مردم عزیزمان باشیم.
ارسال نظر