مهدی نصرتی

با نزدیک شدن به زمان بررسی بودجه سال۸۶، به نظر می‌رسد که هنوز نه دولت و نه مجلس در مورد مساله بنزین به جمع‌بندی و اجماع نرسیده‌اند. ریشه مشکل اینجا است که همگان می‌دانند هرگونه ایجاد محدودیت در نحوه عرضه فعلی بنزین احتمالا می‌تواند با خود اثرات تورمی به همراه داشته باشد، ولی در عین حال هیچ‌یک از طرفین حاضر نیستند هزینه آن را بپردازند. البته واضح است که این مشکل منحصر به دولت و مجلس فعلی نیست و دولت‌های قبلی نیز حاضر نشدند این کار به نام آنان تمام شود. تاکنون ترس از واکنش‌های احتمالی موجب ادامه این روند شده است.

یک روز پس از تصمیم مجلس مبنی‌بر اجازه به دولت برای واردات بنزین در سال‌جاری، عده‌ای این تصمیم را یک اقدام پوپولیستی قلمداد کردند. اما از ‌نظر علم اقتصاد، صرف اطلاق عنوان پوپولیستی یا مردم‌گرایانه به یک تصمیم برای محکوم کردن آن قابل قبول نیست.

در واقع علم اقتصاد این سوال را مطرح می کند که چرا چنین تصمیمی به‌‌رغم هزینه‌های سنگین آن، ممکن است مورد قبول اکثریت جامعه باشد؟ قیمت فعلی بنزین موجب هدر دادن میلیاردها دلار از منابع ارزی کشور می‌شود، ریشه اصلی آلودگی هوا است، به طوری که در‌حال‌حاضر شهرهای بزرگ کشورمان جزو آلوده‌ترین شهرهای دنیا به حساب می‌آیند، سلامتی هزارن نفر را به خطر می‌اندازد و موجب اتلاف میلیون‌ها ساعت از وقت شهروندان می شود، ضمن اینکه یارانه‌ای است که بسیار ناعادلانه توزیع می‌شود.

با تمام این هزینه‌های سنگین چرا مردم باید ادامه روند فعلی را ترجیح دهند. علم اقتصاد بنا‌به یک تعریف علم توضیح رفتارهای اقتصادی آحاد جامعه است و بر این فرض استوار است که آحاد اقتصادی عقلایی عمل می‌کنند. آیا مردم ما عقلایی نیستند؟

پاسخ این است که مردم به تجربه می‌دانند که اگر به طور مثال یک بسته سیاستی چنین باشد که قیمت بنزین را افزایش می‌دهیم و منابع حاصل از آن را صرف بهبود حمل‌ونقل عمومی می‌کنیم، قسمت اول اجرا خواهد شد ولی در مورد قسمت دوم تجربه نشان داده که اصلاح قابل‌توجهی صورت نخواهد گرفت و منابع حاصل از افزایش قیمت وارد بودجه دولت و صرف افزایش بیش از پیش مخارج دولت می‌شود.

بعد دیگر قضیه این است که اقتصاد کشور به اندازه کافی با بی‌ثباتی مواجه است و ترس از نتایج مبهم و نامشخص باعث شده ‌است که تصمیم‌گیری قاطع صورت نگیرد، غافل از اینکه این مطلب به معنی از دست دادن بیش از پیش فرصت‌ها و محدودتر شدن دایره انتخاب در آینده خواهد بود، همان‌طور که تاکنون چنین بوده است.

راه‌حل این است که دولت باید هزینه‌های ناشی از تصمیم خود را به صورت مستقیم برای مردم جبران کند. یعنی عمده منابعی که از گران کردن یا جیره‌بندی بنزین نصیب دولت می‌شود، باید مستقیما به مردم بازگردانده شود تا افزایش مخارج زندگی را جبران کند.

ترس سیاست‌گذاران از واکنش منفی مردم و اصرار به ادامه روند فعلی به‌‌رغم هزینه‌های بسیار سنگین آن، اعتراف به این حقیقت است که به واقع مردم این سیلی نقد را به حلوای نسیه ترجیح می‌دهند.