دکتر پویا جبل عاملی

زمانی چن یون یکی از مشاوران اصلی دنگ شیائو پینگ معمار اصلی رشد اقتصادی چین، گفته بود که اقتصاد چین مانند پرنده‌ای در قفس دولت است و حال حزب کمونیست قصد کرده است که این قفس را بزرگ‌تر کند تا پرنده جا برای فعالیت بیشتر داشته باشد. واقعیت نیز آن است که قریب سه دهه گذشته، دولت چین در تلاش بوده تا قفس را بزرگ‌تر کند. دستاوردهای این رویکرد نیز البته چشمگیر بوده است. اما مساله آن جاست که حزب کمونیست هنوز به این نتیجه نرسیده است که پرنده را باید آزاد کند.

به همین علت بسیاری از اقتصاددانان از هم اکنون در مورد پایداری رشد اقتصاد چین با شک و تردید نگاه می‌کنند. از منظر آنان اگرچه اقتصاد چین توانسته با سرمایه‌گذاری و تشویق کارآفرینان دولتی به رشدهای بالا دست یابد، اما رشد پایدار در نتیجه نوآوری و احترام به حق مالکیت خصوصی انجام‌پذیر است. امری که تا به اینجا در کشور چین به طور کامل محقق نشده است. در چین امروز تنها بازرگانان کمی هستند که می‌توانند بدون اجازه کادرهای محلی و مرکزی حزب کمونیست، فعالیت‌های خود را گسترش دهند. تازه اگر این فعالیت‌ها در رقابت با بنگاه‌های دولتی باشد، آن زمان است که مشکلات از هر سو بر سر کارآفرینان خصوصی آوار می‌ شود.

رشد اقتصادی مبتنی بر تکنولوژی و سرمایه‌گذاری هر چند نمایان خواهد شد هم چنانی که در شوروی دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ روی داد، اما تضمین پایداری این رشد اقتصادی در گرو امنیت مالکیت و آزادسازی نهادهای اقتصادی است، امری که اقتصاد چین هنوز پس از سه دهه به آن دست نیافته است. اقتصاددانان تاکید دارند که از این جا به بعد اقتصاد چین نیازمند نوآوری است و نوآوری در کارآترین شکل آن تنها با آزادی فعالان اقتصادی میسر است.

بی تردید این نگاه به اقتصاد چین به معنای نادیده گرفتن حرکت عظیم چین پس از مرگ مائو نیست، اما مساله این جاست که این رشد اقتصادی در قفس، محدودیت خواهد داشت و هم اکنون نیز برخی در حزب کمونیست به این محدودیت پی برده‌اند. اینکه آنان خواهند توانست، تا پیش از رسیدن رشد اقتصادی به مرزهای محدودش، رویکرد خود و دولت را تغییر دهند، امری است که باید منتظر باشیم و ببینیم، اما این تغییر رویه بسیار سخت‌تر از تغییری است که پس از مرگ مائو رخ داد. رشد اقتصادی که تاکنون رخ داده تحت لوای قدرت حزب کمونیست بوده و اتفاقا حزب از این رشد بسیار بیشتر از مردم چین بهره برده است.

اما تداوم این رشد که باید با باز شدن و آزادسازی کامل فعالیت‌ها همراه باشد، به آن معنی است که حزب کمونیست عملا باید دست از قدرت و نظارت خود بر نهادهای اقتصادی بشوید و این برای بسیاری از کادرهای این حزب تا به حال عملی نبوده است و نکته آزاردهنده دیگر آن است که حزب کمونیست می‌داند که برای تحقق چنین فرآیندی ناگزیر است تا نهادهای سیاسی را نیز باز کند و این برای آنان بسیار پر هزینه است. با تمامی رشدهای بالای اقتصادی، درآمد سرانه چین هنوز در متوسط سطح جهانی است و این کشور همچنان نیازمند رشدهای بالا و پایداری آن است و از این نظر مقامات چین باید تصمیم نهایی را اتخاذ کنند؛ در غیر این صورت ای بسا در یک دهه آتی، چشم‌انداز چین که امروز به نظر می‌رسد، آینده یک کشور ثروتمند را به رخ کشد، رنگ ببازد.