مهران دبیرسپهری

چند سالی بود که بسیاری از کشورهای دنیا به این صرافت افتاده بودند که اتکای محض به دلار برای نگهداری ذخایر ارزی، عاقلانه نیست و در بین ارزهای بدیل دلار، اولین ارزی که قابلیت زیادی برای جایگزینی داشت یورو بود. اما در سال گذشته میلادی دو اتفاق برای دو کشور عضو اتحادیه پولی اروپا افتاد که موجب کاهش اعتماد بین‌المللی به یورو شد.

اتفاق اول نتیجه فساد در سیستم دیوان‌سالاری یونان بود. زیرا طبق مقررات پولی این اتحادیه، هیچ کشوری حق ندارد بیش از ۳ درصد تولید ناخالصش، کسری بودجه داشته باشد. در صورتی که یونان با پنهان‌کاری اسناد، کسری‌های بسیار بیشتری را به بار آورد و دلیل آن هم این بود که نخست وزیر سوسیالیست این کشور برای پیروزی در انتخابات، شعارهای خوش رنگ و لعابی داد و برای عملی کردن آن شعارها، این افتضاح را به بار آورد. نکته جالب این است، از آنجا که اروپاییان در زمان ایجاد پول مشترک، مکانیسمی برای تنبیه یا اخراج کشورهای متخلف، طراحی نکرده بودند، نتوانستند در خصوص نحوه رفتار با یونان اقدام موثری انجام دهند و حتی با اعطای یک کمک سنگین مالی، به تخلفات این کشور، پاداش هم دادند. دومین اتفاق در اتحادیه پولی اروپا مربوط به ایرلند بود. بحران ایرلند به کلی با یونان تفاوت داشت. موسسات پولی و مالی ایرلند سرمایه‌گذاری هنگفتی در موسسات آمریکایی درگیر با بخش مسکن این کشور داشتند که پس از سقوط بازار مسکن در آمریکا، متحمل خسارات هنگفتی شدند. البته این هم درسی شد که هیچگاه نباید تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد گذاشت. از طرف دیگر، کشورهای اسپانیا، پرتغال و تا حدودی ایتالیا نیز درگیر مشکلات مشابهی هستند که بر نگرانی‌ها نسبت به آینده یورو می‌افزاید.

کشوری که در اتحادیه پولی اروپا بیش از بقیه کشورها باید جور کشورهای ورشکسته را در اتحادیه بکشد، آلمان است و به همین دلیل، به نظر می‌رسد آلمانی‌ها به ستوه آمده باشند و هم‌اکنون در محافل این کشور، صحبت از آن است که چرا ما باید خسارت ندانم‌کاری‌های دیگران را بدهیم. البته از ابتدا هم معلوم بود که پول مشترک، حاکمیت مشترک نیز می‌طلبد یا دست‌کم، مکتب اقتصادی حاکم بر چنین کشورهایی باید مشترک و یکی باشد. طبیعی است که پاپاندرئو سوسیالیست و مرکل طرفدار اقتصاد آزاد در نهایت کارشان به اینجا برسد.

اما آمریکایی‌ها در این بین، نان مشکلات یورو نصیب‌شان شد. زیرا عرضه بیش از حد دلار (که طی دو مرحله انجام شد و در مرحله دوم اعتراض بسیاری از کشورها از جمله چین را برانگیخت) برخلاف انتظارشان تورم قابل ملاحظه‌ای تا این لحظه پدید نیاورده است. اما آنها نیز نباید خیلی خوشحال باشند؛ زیرا بار کج به منزل نمی‌رسد. این وقایع می‌تواند بحران را در آمریکا به تاخیر اندازد، اما هرگز وقوع آن را منتفی نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود بحران بعدی با شدت بیشتری از راه برسد. بر اساس آنچه گفته شد طلا می‌تواند یکی از اجزای مناسب ذخایر ارزی باشد.