پویا جبل‌عاملی

روز پنج‌شنبه از دو اقتصاد بزرگ سرمایه‌داری که شرایط آنان نشان‌دهنده آینده اقتصاد غرب است، اخباری انتشار یافت که گویی ضد و نقیض بود. از یک سو بانک مرکزی بریتانیا علاوه بر ۱۲۰‌میلیارد پوندی که تا به حال به اقتصادش تزریق کرده، تصمیم‌گرفت ۵۰‌میلیارد پوند دیگر نیز تزریق کند و از سوی دیگر در ایالات متحده خبر رسید که رشد افرادی که تقاضای بیمه بیکاری می‌دهند، در هفته گذشته نسبت به هفته قبل کاهش یافته است و البته با این خبر سرمایه‌گذاران با روی بازتر در بازار سهام نقش‌آفرینی کردند و موجب افزایش شاخص‌ها شدند. حال پرسش این است که وضعیت بالاخره مساعد است یا خیر؟ آیا اقتصاد جهانی دوره رکود را پشت سر گذاشته است؟ اگر آری، کمک دوباره برای چیست و اگر نه، چرا چنین اخباری به گوش می‌رسد؟ چرا شاخصی مانند داوجونز در همین چند هفته اخیر تنها در ۱۸ روز ۹/۱۳درصد افزایش می‌یابد که در نوع خود بی‌نظیر است؟

وقتی تکه‌های این پازل را در کنار یکدیگر بچینیم، در نظر اول شاید به نظر برسد که نوعی ناهماهنگی میان آنها وجود دارد؛ اما با تاملی بیشتر درمی‌یابیم که این اتفاقات هر چند کم سو، اما نشانه‌هایی از پایان دوره رکود هستند. حتی می‌توان عنوان کرد که این نشانه‌ها از بهار امسال نیز، هنگامی‌که شاخص‌های بورس برای روزهای بیشتری مثبت بودند، بروز یافته بود و اینک این نشانه‌ها قوی‌تر شده است. در همان بریتانیا که کمیته سیاست‌های پولی آن بار دیگر قصد تزریق پول را دارد، ارزیابی‌ها از تحرک بیشتر صنایع و اعتماد بیشتر مصرف کنندگان حکایت دارد و البته سیاست‌گذاران بر این امر وقوف دارند؛ اما می‌انگارند که با تزریق بیشتر، این تحولات مثبت سرعت شتابان‌تری می‌یابد. در همین جا باید گفت که برخی از اقتصاددانان نیز این سیاست انبساطی بیشتر را مورد پسند ندانسته‌اند و معتقدند اقتصاد به حدی رسیده که خود راه خویش را به سمت رونق باز کند و رونق کندتر بدون دخالت بانک مرکزی از منظر آنان بهتر از رونق سریع‌تر با مداخله است؛ ضمن آنکه مجوز دخالت که همان وجود وضعیت اضطراری است نیز مرتفع شده است.

در واقع اگر با نگاه محافظه‌کارانه‌تری به سیگنال‌ها و داده‌های اقتصادی نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که هنوز زود است با اطمینان تمام از پایان دوره رکود سخن بگوییم؛ اما یادمان نرود که همین نگاه هم در اواسط و اواخر سال ۲۰۰۷ مطمئن نبود که دوره رکود شروع شده است. بدین شکل می‌توان عنوان کرد که در چند ماه اخیر هر روز که گذشته است نشانه‌های رکود کم‌سوتر و بر نشانه‌های رونق افزوده شده است؛ ضمن آنکه باور داریم که هنوز باید محتاطانه قضاوت کرد.

به هر شکل، آنچه می‌تواند برای منتقدان داخلی سودمند افتد،آنکه حداقل به احترام چندین قرن تلاش علمی‌اقتصاددانان، بهتر آن بود تا وقتی رکود اتفاق افتاد، کمی‌ صبر می‌کردیم و می‌دیدیم که اقتصاد به راه می‌آید یا خیر و پس از آن به پیشگویی می‌پرداختیم. هرچند هنوز تا رونق راه باقی است، ولی اگر از در انصاف وارد شویم، همین نشانه‌ها کافی است تا منتقدان را به فکر اندازد تا در گزاره‌های گذشته تجدیدنظر کنند. این چندمین بار است که اقتصاد جهانی به رکود رفته است و اما گویی این بار هم همچنان که اقتصاددانان باور داشتند، اقتصاد به رونق نزدیک می‌شود؛ هرچند آن نیز از سیاست‌های علم در برخاستن دوباره یاری‌گرفت. آری علم هم بیان‌گر و تحلیل‌گر واقعیت بیرونی است و هم خود به واقعیت یاری می‌رساند و این همان اتفاقی است که در دوره اخیر روی داد؛ هر چند هنوز چند صباحی مانده است تا با اطمینان بیشتر به منتقدان لبخند بزنیم.