محمود صدری

شیخ مهدی کروبی صریح‌ترین و شفاف‌ترین سیاستمدار عصر جمهوری اسلامی است. این صفات از آن جهت با کروبی همراه شده است که وی خطوط دانایی و جهل نسبت به موضوعات را به درستی تشخیص می‌دهد و موضع‌گیری‌های خود را مطابق دانایی‌هایش تنظیم می‌کند و حوزه‌هایی را که نمی‌شناسد، صادقانه به کارشناسان و دوستان مطلع خود ارجاع می‌دهد.

محور مباحثی که دیروز در روزنامه دنیای اقتصاد، بین آقای کروبی و همراهان ایشان با خبرنگاران و مدیران روزنامه انجام شد، همین عناصر دانایی و جهل بود. به همین علت، دبیرکل حزب اعتماد ملی چارچوب‌های کلی مسائل اقتصادی را مطرح کرد و جزئیات آن را به کارشناسان و مشاوران اقتصادی حزب احاله داد.

اما سیاست عملی که حوزه دانایی کروبی است، میدان فراخی به روی او گشوده بود تا کاستی‌ها را با صراحت نشان دهد و راهکارهای پیشنهادی خود را با شفافیت در میان بگذارد.

شفاف‌ترین سخن سیاسی کروبی که درباره انگیزه حزب اعتماد ملی از ارائه فهرست مستقل انتخاباتی بود، موضوعی است که از منظر سیاست‌ورزی دموکراتیک و ایضا بنیان‌های اقتصادی انتخابات، محل اعتنای جدی است: «فهرست مستقل می‌دهیم تا روش حزبی را نهادینه کنیم.» از درون این گزاره، پرسشی بیرون می‌آید که نحوه پاسخ به آن به سرشت و سرنوشت اقتصاد ایران تاثیر قاطعی خواهد گذاشت. پرسش این است: «روش حزبی» و «نهادینه شدن حزب» چیست و این عناصر بر اقتصاد چه تاثیری می‌گذارند؟ قدر مشترک همه تعاریفی که از حزب و روش حزبی در جهان ارائه شده، این است که حزب، باشگاه افرادی با آرا و افکار مشترک یا تقریبا مشترک است که برای پیگیری هدفی یکسان گرد هم آمده‌اند.

این تعریف بر مسوولیت مشترک افراد در قبال تصمیم‌های خود و هم‌کیشان و هم حزبی‌ها دلالت دارد. معنای ساده این حرف این است که وقتی افراد ذیل چتر مشترکی به نام حزب گرد می‌آیند، دیگر حق ندارند به جای پاسخ دادن به پرسش‌ها، مسوولیت را متوجه دیگران کنند و فی‌المثل بگویند «دیدگاه و موضع شخصی» اعضای حزب به تشکیلات حزب ربطی ندارد. زیرا اگر عضو حزب دیدگاه و موضعی مغایر با حزب دارد، یا او راه خطا می‌رود یا حزب و می‌بایست یکی خود را اصلاح کند یا هر دو راه خود را بروند و دیگر نمی‌توان آنها را هم حزبی دانست. این ویژگی حزب باعث می‌شود که افکار و افعال اعضا در چارچوب قواعد ثابت تعریف شود و کسی نتواند برای فرار از مسوولیت به توجیهات دست یازد. اینکه در ایران امروز به درستی نمی‌توان سره و ناسره را از هم تشخیص داد و هر کس کامیابی‌های گذشته را به خود و ناکامی‌ها را به رقیبان نسبت می‌دهد، از همین نامشخص بودن چارچوب‌های مرامی نشات می‌گیرد. زیرا جریان‌های سیاسی در چارچوب‌های مشخص محاط نشده‌اند و هر جا لازم باشد، از همگنان خود اعلام برائت می‌کنند.

صورت ظاهری حزب، آن را سازمانی به تمامی سیاسی نشان می‌دهد؛ اما واقع امر این است که منشا تشکیل و نتیجه عمل احزاب سیاسی، بیشتر اقتصادی است تا سیاسی.

این ادعا درباره کشوری مانند ایران که عمده منابع اقتصادی در اختیار دولت است، بیشتر صادق است. به همین علت بودن یا نبودن احزاب سیاسی دارای ایدئولوژی روشن بر جهت‌گیری‌های اقتصادی تاثیر تعیین‌کننده می‌گذارد. «نهادینه شدن حزب» که مهدی کروبی به درستی از ضرورت آن سخن می‌گوید، یعنی اینکه گروه‌های رقیب در انتخابات، پیش از انتخابات به روشنی بگویند روش اقتصادی آنها چیست (تاکید بر اقتصاد دولتی یا بخش‌خصوصی است؟)؛ اگر به آزادسازی اقتصادی، مقررات‌زدایی و خصوصی‌سازی اعتقاد دارند، برنامه‌هایشان برای این کارها چیست؟ پیش‌بینی آنها از رشد اقتصادی چیست و برای تحقق آن رشد چه برنامه‌ای دارند؟ عدالت را چگونه و بر پایه کدام مکتب اقتصادی تعریف می‌کنند؟ تعرفه‌های بازرگانی را چگونه ارزیابی و ساماندهی می‌کنند؟ برای مهار تورم و بیکاری چه برنامه‌ای دارند؟

در پی این اعلام برنامه‌های حزب یا احزابی پیروز انتخابات خواهند بود و پس از طی دوره تصدی خود باید با آمار و ارقام روشن توضیح دهند که کدام یک از وعده‌ها محقق شده و کدامیک ناکام مانده است.

طبیعی است اگر چنین سامان حزبی روشنی در کشور وجود داشته باشد، رای‌دهندگان با ارزیابی عملکرد هر حزب و گروهی به راحتی می‌توانند به نتیجه برسند که شایستگی ادامه حکمرانی دارد یا باید جای خود را به دیگری بسپارد.

چنین رخدادی، مرزهای دانایی و جهل افراد و احزاب را ترسیم می‌کند و میدان را از شعارپردازان بی‌عمل می‌ستاند و به کوشندگان روشن روش می‌سپارد.