گازی که به خانه رواست!
ناظران مسائل انرژی در ایران مدتها است که شاهد دو برخورد کاملا متفاوت با موضوع تولید، صدور و مصرف گاز هستند.
دکتر نیکوگلریز
ناظران مسائل انرژی در ایران مدتها است که شاهد دو برخورد کاملا متفاوت با موضوع تولید، صدور و مصرف گاز هستند. ازیک سو، تلاش مسوولان سیاسی و بعضا اقتصادی کشور را میبینند که مشتاقانه به دنبال صدور گاز به این جا و آن جا و امضای قراردادهای صدور گاز مشغولاند و ازسوی دیگر، استدلال کارشناسان نفتی را میشنوند که مصرانه معتقدند که گازی که ظاهرا مازاد بر مصرف است، باید به چاههای نفت تزریق شود.
واقعیت این است که تولید گاز در فصول سرد به زحمت کفاف مصرف داخلی را میدهد؛ اما در فصول گرم تولید گاز بیش از مصرف است و از آن جا که نمیتوان گاز را ذخیره کرد، لاجرم یا باید به چاههای نفت تزریق شود یا صادر گردد. نگاه دولتمردان به صدور مازاد گاز در فصول گرم و نگاه کارشناسان معطوف به ضرورت تزریق آن به مخازن نفتی است. امضای قراردادهای متعدد صدور گاز، نشانه آن است که کارشناسان نتوانستهاند گروه نخست را به لزوم تزریق گاز درچاهها متقاعد کنند. مگر آن که به قول یکی از نمایندگان مجلس «قراردادهای صدور گاز درحد حرف باشد».
اول: مطابق آمار تولید و مصرف فعلی، اساسا گازی برای صادرات یا تزریق درچاهها باقی نمیماند. تولید سالانه گازدرایران حدود ۱۲۰میلیارد مترمکعب و متوسط مصرف سالانه کل کشور نیز در همین حدود است. بنا به آمار منتشر شده برای سال ۱۳۸۵، تولید روزانه گاز به طورمتوسط ۳۲۰میلیون مترمکعب و مصرف روزانه قریب به ۳۱۵میلیون مترمکعب بوده است. ازاین مقدار حدود ۴۰میلیون مترمکعب مصرف بخش صنایع، حدود ۱۰۰میلیون مترمکعب مصرف بخش نیروگاهی و بقیه یعنی عددی حدود ۱۸۰میلیون مترمکعب متوسط مصرف روزانه خانوارها و کسبه بوده است.
بدینترتیب اساسا گازی باقی نمیماند که بتوان برای صادرات و یا تزریق در مخازن بر سر آن چانه زد، مگر آن که از سایر مصارف کاست؛ اما چون مصارف خانگی و صنایع را نمیتوان کم کرد لاجرم باید از مصارف نیروگاهی کاسته شود، در این صورت نیاز نیروگاهها باید از طریق دیگری تامین گردد. دوم. خبرگان مسائل انرژی کشور تاکید دارند که تزریق گاز به چاههای نفتی ضرورتی انکارناپذیر دارد. بسیاری از مخازن نفتی ما در نیمه دوم عمر خود قرار دارند و برای استحصال بهتر باید به آنها گاز تزریق شود. یک بررسی جامع که توسط مرکز پژوهشهای مجلس صورت گرفته است، نشان میدهد که در وضعیت کنونی صدور گاز باید از اولویت خارج شود و تزریق گاز به مخازن با فوریت در دستور کار قرارگیرد. گزارش این مرکز از «۲۴ مخزن نفتی که در اولویت تزریق قرار دارند» سخن میگوید که در ۱۶ مخزن آن زمان تزریق سپری شده و هرچه سریعتر باید از افت فشار آنها جلوگیری کرد. همین گزارش نتیجهگیری کرده است که حداقل در ۱۰ سال آینده گاز اضافی برای صادرات وجود ندارد.
سوم. مصرف بیرویه انرژیهای فسیلی و از جمله گاز در ایران حیرتانگیز است. بنا به اظهار مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران شدت مصرف در ایران ۱۷ برابر ژاپن، ۸ برابر اروپا، ۲ برابر چین و ۳ برابر مالزی و کشورهای جنوب شرقی آسیا است. علت اصلی این مصرف بیرویه بهای نازل گاز در ایران است. درحالی که بهای یک مترمکعب گاز برای مثال در امارات متحده عربی ۱۱۰۰ تومان و در عربستان سعودی معادل ۷۰۰ تومان است. در ایران بهای یک مترمکعب گاز ۱۰تومان تعیین شده است. افزایش پلکانی اخیر هم بهای آن را در مصارف بالا تنها در حداکثر ۷۸ تومان برای هر مترکعب تعیین کرده است. طبیعی است که در این قیمت، مصرفکننده خانگی به میزان هرز انرژی در ساختمانهای مسکونی توجه نکند. صاحبان صنایع نیز با این قیمت اساسا به فکر بهبود روشهای بهینه از مصرف گاز نخواهند بود. مدیر عامل شرکت ملی گاز، زیان حاصل از مصرف بیرویه گاز را برای تنها سال ۱۴۰۴ معادل ۲۰۰میلیارد دلار تخمین زده است. اصرار فعلی مسوولان بر مصرف گاز بیشتر (که انرژی با ارزشتری نسبت به سایر انرژیهای فسیلی است) به منظور کاهش فشار بر مصرف بنزین و سایر فرآوردههای نفتی بیشباهت به مطایبهای نیست که به ملکه تزاری نسبت میدهند که در مقابل اعتراض مردم به کمبود نان گفته بود «اگر نان نیست، شیرینی بخورند. با این تفاوت که دراین جا هم نان وهم شیرینی به وفور در دسترس است.
پنجم. از مجموع بحثهای مربوط به تولید و مصرف گاز کشور میتوان به این نتیجه رسید که اولا تزریق گاز به مخازن، سیاستی معطوف به صیانت منافع اقتصادی کشور در بلندمدت است و ضرورتی به مراتب بیش از صدور آن دارد. ایران با ذخیره گازی معادل ۲۸تریلیون مترمکعب صاحب ۱۵درصد کل ذخایر گاز جهان است و پس از روسیه در مقام دوم جهان قرار میگیرد. گازی که در دهههای آینده بلاشک به صورت مهمترین منبع انرژی درخواهد آمد. ایجاد تعهدات بلندمدت برای صدور گاز، ما را از مزیت نسبی داشتن صنایع پاییندستی محروم خواهد کرد. مضافا این که اساسا عصر صدور مواد خام و اولیه، حتی اگر مازاد بر مصرف داخلی هم وجود داشته باشد، سپری شده است. ثانیا، بهای ارزان گاز در داخل جای هیچگونه صرفهجویی و بهرهبرداری بهینه از این انرژی باقی نمیگذارد. توصیه و نصیحت به مردم برای صرفهجویی البته در حد خود سیاست مناسبی است؛ اما هیج گاه جای مکانیسم قیمت را نمیگیرد. از فقدان عایق بندی مناسب ساختمانها گرفته تا بازگذاشتن پنجرهها و درها برای استفاده از هوای آزاد وقتی شوفاژها روشن است، همگی موارد روشنی از تضییع منابع است. منابعی که ارزان در دسترس قرارگرفته و بیمحابا حیف و میل میشود.
و بالاخره، لزوم یک برنامه جامع انرژی که نگاه صیانتی و آینده نگر به منابع گازی کشور داشته باشد، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. امید است که کارشناسان شرکت ملی گاز، مرکز پژوهشها و کمیسیون انرژی مجلس هم این ضرورت را احساس کرده باشند.
ارسال نظر