دکترپویا جبل‌عاملی

پژوهش‌های مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد، نشان می‌دهد که در بلند مدت، همبستگی مستقیم، مثبت و شدیدی بین نقدینگی و شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی که با آن تورم را محاسبه می‌کنند وجود دارد و نقدینگی می‌تواند به خوبی روند تورم را ... ... در بازه‌های طولانی تشریح کند. با این وجود با تمرکز بر آمار ماهانه اخیر، می‌توان مشاهده کرد که نوسانات ماهانه تورم از نوسانات بازار ارز تاسی می‌گیرد.

به عبارت دیگر، هر چه سطح تورم بالاتر رفته است، تاثیر پذیری آن از نوسانات بازار ارز که در دوره اخیر کمتر روی آرامش را دیده، بیشتر می‌شود. این واقعیتی است که به خصوص در کشورهای دارای تجربه ابر تورم مشاهده شده است، از زیمبابوه گرفته تا آرژانتین، لهستان و... . در حقیقت اگر دو مجموعه سری زمانی را از هم متمایز کنیم که در یکی تورم پایین باشد و در دیگری تورم بالا باشد در مجموعه آماری با تورم بالا می‌توان همبستگی بیشتری بین تورم و نوسانات بازار ارز یافت.

اقتصاد ایران وارد چنین دوره‌ای شده است. در واقع نه اینکه نقدینگی دارای قدرت تشریح نوسانات جزئی تورم نباشد، بل ادعا آن است که می‌توان دوره‌ای کوتاه‌مدت را متصور بود که حتی تورم از رشد نقدینگی جلو بزند و این می‌تواند به خاطر شکاف‌هایی باشد که در طول زمان بعضا بین تورم و رشد نقدینگی ایجاد شده است و تورم به اندازه رشد نقدینگی افزایش نیافته؛ در حالی که رشد اقتصادی و گردش پول نیز نمی‌تواند آن شکاف را پر کند. در این حالت، می‌تواند این تورم بالقوه به واسطه شوک‌های دیگری سرباز کند. بنابراین، جلوگیری از نوسانات ارزی در دوره فعلی بسیار برای کنترل تورم اهمیت دارد و مقام پولی به جز خیمه زدن بر نقدینگی باید مانع نوسانات بازار ارز شود. نوساناتی که از سوی دیگر با دامن زدن به نا اطمینانی بر تولید نیز اثری منفی دارد. با وجودی که نرخ ارز در بازار از سطوح بالای پیشین فاصله گرفته است، اما به نظر می‌رسد که تصمیم برای رساندن این نرخ به سطح نرخ مبادله‌ای و تثبیت آن در این نرخ موفقیت‌آمیز نبوده است، ضمن آن که هنوز نرخ به طور ساعتی تغییر می‌کند.

به عبارت دیگر، هر چند نرخ دلار آمریکا در اغلب اوقات در زیر سطح ۳۰۰۰ تومان است، اما مشاهده شده که نوسانات نرخ در یک روز در همین دوران با ثبات حتی به ۲۰۰ تومان نیز می‌رسد. به نظر می‌رسد که بازار آن چنان نرخی را در سطح نرخ مبادله‌ای دوام نمی‌آورد و با نزدیک شدن به این سطح دوباره حالت جهشی پیدا می‌کند. از این منظر شاید بهتر باشد تا سیاست‌گذار پولی، در بازه‌ای قیمتی که بازار تاب بیشتری دارد، نرخ را تثبیت کند و در تلاش برای کاهش بیشتر آن نباشد تا موجب نوسانات بیشتر شود و اگر در مدت زمان معقولی توانست این بازه را کنترل کند، این بازه را به عنوان هدف قیمتی خود اعلام کند و به بازیگران بازار نشان دهد که توانسته در مدت زمانی این بازه را کنترل کند و به این شکل بتواند اعتماد بیشتری کسب کند که این اعتماد می‌تواند در هدف‌گذاری‌های آتی موثر باشد. اگر این دوره تثبیت همراه با علائمی مثبت در زمینه‌های غیر اقتصادی باشد، دیگر می‌توان با خیالی راحت‌تر مدعی شد که می‌توان بازار ارز را کنترل کرد و از آن سو عوارض تورمی آن را از اقتصاد دور کرد.