شانس گازی و آنچه نباید کرد
اتحاد غیر اصیل ولادیمیر پوتین روس، گرهارد شرودر ژرمن و ژاک شیراک فرانسوی در آغاز جنگ آمریکا علیه صدام، پیامدهای خاصی در بخش اقتصادی نیز داشت.
محمدصادق جنانصفت
اتحاد غیر اصیل ولادیمیر پوتین روس، گرهارد شرودر ژرمن و ژاک شیراک فرانسوی در آغاز جنگ آمریکا علیه صدام، پیامدهای خاصی در بخش اقتصادی نیز داشت. شرودر اعضای اتحادیه اروپا را متقاعد کرد که پوتین اروپایی شده و اقتصاد روسیه دیگر در چنگ دولت نیست و میتوان با او اتحاد گازی منعقد کرد.
به این ترتیب بود که «گازپروم» به آرامی و در یک فرآیند خزنده، اتحادیه اروپا را به خود وابسته کرد. اما گازپروم، غول بزرگ، در اختیار پوتین بود که در روز سخت راستیآزمایی مردود شد و با قطع گاز اوکراین در دو مرحله، اروپاییها را با وحشت مواجه کرد. این اتفاق موجب شد اعضای بزرگتر اتحادیه اروپا به ویژه آلمان تحتمدیریت مرکل و فرانسه تحتمدیریت سارکوزی و بقیه متحدین آنها وحشت خود را از انحصار گازپروم با رویکرد به منابع گاز کشورهای آسیای میانه و حتی ایران نشان دهند.
ایران این شانس را دارد که به عنوان دومین کشور دارای ذخایر گاز طبیعی در یک دوره میانمدت به فروشنده اول گاز به اروپا و حتی جهان تبدیل شود. این چیزی است که در سالهای اخیر بارها در کانون توجه و تایید کشورهای اروپایی بوده و هست. با توجه به اینکه در دهه آتی، انرژی حاصل از سوخت گاز طبیعی و مشتقات آن در سبد مصرفی انرژی جهان سهم بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد، شانس هنوز در پشت دروازه ایران خوابیده است. اما استفاده از شانس نیازمند تدبیر، هوشمندی، آیندهنگری و فرصتشناسی بالایی است و نمیتوان همواره آن را منتظر گذاشت.
برای اینکه ایران در صادرات گاز نقش برجسته و منطبق با تواناییهای ذاتی خود داشته باشد، چند کار باید کرد و چند کار نباید کرد. نخستین کاری که نباید کرد یا در انجام آن احتیاط کامل ضرورت اجتنابناپذیر دارد، این است که با رقیب خود، رفیق صمیمی و یکرنگ و خالص نشد. واقعیت این است که گازپروم روس، رقیب ایران است و اتحاد استراتژیک با این پدیده بدون توجه به همه گوشه و کنارهای مساله صادرات گاز به منفعت ملی نیست.
ایران میتواند با رقیب خود رایزنی کند، اطلاعات بدهد، تبادل سرمایه و تکنولوژی داشته باشد، اما قرار گرفتن با رقیب در یک سنگر و در برابر مصرفکنندگان اصلی گاز در جهان، اشتباه استراتژیک است. اما چه باید کرد؟ واقعیت این است که سرمایهگذاریهای اقتصادی، مالی، فنی و زیربنایی انجام شده برای توسعه صنعت گاز ایران در سالهای اخیر، سرعت، شتاب و اندازه کافی را تجربه نکرده و همین مساله به پاشنه آشیل صادرات گاز ایران تبدیل شده است و رقبا از این ضعف استفاده میکنند. برای جذب سرمایه در همه ابعاد آن اما شاید وجود یک دیپلماسی نیرومند، همهجانبه و پیگیری تحت توجه و نظارت یک گروه از تصمیمگیران ارشد، یک ضرورت اجتنابناپذیر است. سیاست خارجی ایران میتواند با کمی تعدیل در این مسیر طولانی شود. یادمان باشد، شانس همیشه در مسیر زندگی یک سرزمین قرار نمیگیرد.
ارسال نظر