محمدصادق جنان‌صفت

وفای به عهد شهروندان نسبت به یکدیگر، شهروندان نسبت به دولت و دولت نسبت به شهروندان، اساس و پایه دوام و قوام یک جامعه است. در صورتی که وفای به عهد از هر طرف و به هر دلیل سست شود و شهروندان احساس کنند که این مقوله ارزشمند نادیده گرفته شده است، حتما کسب‌و‌کار و رفتار و گفتار آنها به گناه و جرم آلوده می‌شود. نقش دولت و حکومت به ویژه در جامعه‌هایی مثل ایران که نقش و سهم نهادهای مدنی در توزیع و اعمال قدرت بسیار پایین‌تر از نهاد دولت است، افزون‌تر و مسوولیت این نهاد بیشتر است.

وفای به عهد و پیمان در انجام تکالیف و تعهدات مالی شهروندان از مهم‌ترین مقوله‌های ارزشی است که متاسفانه در سال‌های اخیر روزگار نامناسبی پیدا کرده است. عدم پرداخت بدهی بانک‌ها از سوی دریافت‌کنندگان تسهیلات بانکی و رشد روزافزون آن مصداق بسیار خوبی برای اثبات این ادعا است.تازه‌ترین خبر در این باره از طرف غلامحسین الهام، سخنگوی دولت و رییس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی اعلام شد.

وی گفته است: میزان وام‌های بازپرداخت نشده بانک‌ها که از طرف مراجع رسمی اعلام شده ۲۰هزار میلیارد تومان است، اما ما بخش‌هایی را دنبال کرده‌ایم و برآورد ما نشان می‌دهد که میزان این وام‌ها بیشتر است.درباره دلایل و پیامدهای اقتصادی عدم پرداخت طلب از سوی بدهکاران بانکی و همچنین راهکارهای ارائه شده برای دریافت آنها بحث‌های گوناگونی شده است و این نوشته نمی‌خواهد درباره نکات فنی چیزی به این مسایل اضافه کند. آنچه در این مناسبات نابهینه و نامناسب باید مورد توجه قرار گیرد، فرو ریختن فضیلت و اخلاق است که اگر تداوم یابد، با هیچ چیز دیگری نمی‌توان آن را احیا کرد. به نظر می‌رسد همه نهادهای مسوول و شهروندان باید به این مساله بیندیشند که اعتماد از دست رفته را چگونه می‌توان به دست آورد. چگونه می‌شود که یک شهروند یا یک مدیر دولتی که یک بنگاه‌ اقتصادی بزرگ را مدیریت می‌کند،احساس می‌کند می‌توان و باید حاصل رنج و زحمت شهروند دیگری را که به امید کسب سود پولش را به بانک‌ها سپرده است، وام گرفت و پس نداد.چه عاملی موجب شده است که اخلاق قربانی سود شود؟ آیا ارزان‌فروشی سپرده‌های شهروندان و تبلیغ برای اینکه درآینده این کالا ارزانتر خواهد شد، در این ماجرای تلخ نقش اول را بازی نمی‌کند؟