محمد علی دهقانی

چندی است که طرح‌های زودبازده محل مباحث زیادی در اقتصاد ما گردیده است. از یک طرف وزارت کار و امور اجتماعی با نیت اشتغال‌زایی در تلاش بی‌وقفه‌ای برای حمایت از طرح‌های زودبازده و گشودن راه پرداخت مجدد تسهیلات به این طرح‌ها است، چرا که ... ... به اعتقاد این مرجع، طرح‌های زودبازده بنا به ماهیتشان که سریع‌تر به بهره‌برداری می‌رسند، می‌توانند ضد تورمی باشند و از طرف دیگر بانک مرکزی با این استدلال که افزایش منابع بانکی از طریق برداشت از خزانه و تزریق پول پرقدرت به اقتصاد در شرایط فعلی می‌تواند باعث تشدید تورم گردد، سعی در محدود کردن پرداخت تسهیلات بانکی به طرح‌های زودبازده را دارد.

طرح‌های زودبازده که پیش از کشور ما در کشورهای دیگری نیز آزموده شده و تحت عنوان SMEها معروفند، دارای دو ویژگی بسیار مهم هستند. اول نیاز به منابع محدود دارند و دوم به سرعت به بهره‌برداری رسیده و باعث افزایش تولید می‌گردند. یعنی اگر چه منابع بانکی که به این طرح‌ها تزریق می‌گردد، یک سیاست انبساطی پولی بوده و باعث افزایش نقدینگی می‌گردد، اما با توجه به سرعت بهره‌برداری از این طرح‌ها و رشد تولید با تحریک طرف عرضه این فشار ناشی از رشد نقدینگی مهار شده و اقتصاد با افزایش ظرفیت تولید باعث کنترل افزایش سطح عمومی قیمت‌ها می‌گردد و در این مسیر این طرح‌ها باعث ایجاد اشتغال پایدار نیز می‌گردند و این همان استدلالی است که طرفداران طرح‌های زودبازده دارند. به نظر می‌رسد این استدلال صرفا در تئوری بسیار مناسب است. البته بعضی از کشورها نیز به دلیل شرایط تعادل در اقتصاد آنها، اهرم‌های کنترلی کارآمد، کارشناسی دقیق طرح‌ها و توانمندسازی و آموزش دقیق متقاضیان تسهیلات، توانسته‌اند تا حدودی موفق باشند. همان طور که در بالا نیز مطرح گردید، یکی از مهم‌ترین ملاک‌های سنجش موفقیت این طرح‌ها را می‌توان کنترل تورم دانست.

یعنی ظرف یک تا دو سال بعد از اجرای طرح می‌باید رشد تورم کنترل گردیده و افزایش رشد اقتصادی را نیز شاهد باشیم. اما آن گونه که آمارها نشان می‌دهد، ما در چند سال گذشته در کشور خود شاهد این دو موضوع نبوده‌ایم. در این سال‌ها رشد روز افزون تورم از یک طرف، کاهش رشد سرمایه‌گذاری و ثبات تقریبی رشد اقتصادی را تجربه کرده‌ایم.به نظر می‌رسد همین دو موضوع را می‌توان دلیل محکمی بر عدم موفقیت طرح‌های زودبازده در اقتصاد ایران بنا به شرایط خاص کشور ما نامید. تجربه اقتصاد ما نشان می‌دهد که افرادی که موفق می‌شوند. از تسهیلات در قالب طرح‌های زودبازده استفاده کنند، بیشتر ترجیح می‌دهند بخشی یا همه این منابع را صرف مصارف دیگر بنمایند و بخش محدودی را در محل مورد نظر مصرف می‌کنند. البته بخشی از افراد نیز ممکن است به واسطه اعتقادات و توانمندی‌های شخصی طرح خود را به صورت دقیق اجرا کنند و به بهره‌برداری برسانند؛ اما همان‌گونه که مطرح گردید، ملاک ارزیابی میزان موفقیت این طرح‌ها را می‌توان در دو شاخص تورم و رشد اقتصادی مشاهده نمود که آمارها حاکی از عدم موفقیت نسبی این طرح‌ها می‌باشد. حال می‌توان سوالی مطرح نمود که به جای آزمودن دوباره یک طرح ناموفق آیا بهتر نیست راه‌های دیگری که کارشناسان اقتصادی پیشنهاد کرده‌اند، یعنی تزریق منابع بانکی به بنگاه‌های فعال موجود و افزایش ظرفیت آنها را در جهت افزایش اشتغال و تولید در دستور کار قرار داد؟