شروع شتابزده و نادرست
موضوع یارانهها و بحث نقدی کردن آن به قدری در سالهای اخیر تکرار شده است که هدف اصلی و فلسفه آن تا حدی فراموش شده است. در واقع مهمترین هدفی که در پس نقدی کردن یارانهها وجود دارد، دستیابی به کارآیی بالاتر اقتصادی است؛
مهدی نصرتی
موضوع یارانهها و بحث نقدی کردن آن به قدری در سالهای اخیر تکرار شده است که هدف اصلی و فلسفه آن تا حدی فراموش شده است. در واقع مهمترین هدفی که در پس نقدی کردن یارانهها وجود دارد، دستیابی به کارآیی بالاتر اقتصادی است؛ زیرا یارانههای هنگفت برای برخی کالاها و خدمات، موجب اختلال در وضعیت قیمتهای نسبی میشود این پیام غلط را منتقل کند که این کالاها مجانی و یا بسیار ارزان هستند. این وضعیت ناکارآییهای زیادی را در اقتصاد ایران ایجاد کرده است؛ به طوری که موجب شده است در بسیاری موارد رکورددار باشیم: یکی از بزرگترین واردکنندگان گندم در سالهای گذشته، یکی از بزرگترین هدردهندگان برق، یکی از بزرگترین وارد کنندگان بنزین، واردکننده گاز در حالی که دومین کشور دارای ذخایر گاز هستیم وغیره.
بنابر این به طور منطقی این بحث مطرح میشود که به جای این که این یارانهها صرف مخدوش کردن قیمتها و دادن علامت غلط به مصرفکنندگان و تولیدکنندگان شود، بهتر است این پول مستقیما به افراد داده شود تا خود بر مبنای مطلوبیت شخصی در مورد میزان مصرف کالا و خدمات تصمیم بگیرند.
لذا کل این بحث بر مبنای قیمتهای آزاد، انتخابهای داوطلبانه، استفاده بهینه از منابع و به طور خلاصه در چارچوب یک اقتصاد بازار معنا پیدا میکند. حال اگر در اقتصادی انحصارات گسترده دولتی وجود داشته باشد، نرخ بهره به صورت دستوری تعیین شود، سیستم بانکی فلج شده باشد، حجم نقدینگی دائما در حال افزایش باشد، دلارهای نفتی تزریق شده به اقتصاد بیماری هلندی را تشدید کند و تجارت خارجی نیز به شدت با مشکل مواجه باشد، آیا میتوان اولویت را به نقدی کردن یارنهها داد یا آن را باید بیراههای دانست که موجب غفلت از مشکلات فوقالذکر میشود و آنها را تشدید میکند؟
این در شرایطی است که هنوز مشخص نیست آیا برای طرحی به ارزش ۹۰هزار میلیارد تومان به اندازه ۹۰ صفحه مستندات علمیوجود دارد؟ در حالی که هنوز مبانی و اهداف این طرح هنوز به طور دقیق مورد بحث کارشناسان و منتقدان قرار نگرفته است، شاهد شروع شتابزده جمعآوری اطلاعات هستیم. به راحتی میتوان پیش بینی کرد که جمعآوری اطلاعات این چنینی به هیچ نتیجه مطلوبی منجر نخواهد شد و اطلاعات جمعآوری شده نیز به هیچ وجه قابل اتکا نباشد. همین نحوه جمعآوری اطلاعات نشان میدهد که طرح نقدی کردن یارانهها از پشتوانه علمیقابل اتکایی برخوردار نیست و در آن رفتار و کنش عاملان اقتصادی نادیده گرفته شده است. در سیستم طراحی شده فعلی، ارائه اطلاعات غلط به معنی دریافت پاداش- یارانه نقدی - و ارائه اطلاعات صحیح به معنی مجازات- عدم دریافت یارانه- است. این در حالی است که مردم ایران هر یک به حق، سهم خود را از درآمدهای نفتی میخواهند و حاضر نیستند در کنار تحمل تورم ناشی از حذف یارانهها، بار مضاعفی را متحمل شوند. اگر مبانی علمیو اهداف مورد نظر نقدی کردن یارانهها، به دقت بررسی شود شاید حتی نیازی به جمعآوری حجم عظیم اطلاعات غیرقابل اعتماد نباشد و یا بتوان مکانیسمهای خود اظهاری را طراحی کرد که منفعت افراد در ارائه اطلاعات صحیح باشد. اما آنچه که بر همه این مباحث مقدم است این است که ابتدا چارچوب و پارادایم اقتصاد آزاد را بپذیریم و سپس به دنبال استفاده از ابزارهای آن باشیم.
ارسال نظر