مهران دبیرسپهری

شهر تهران سال‌هاست که با مشکل ترافیک و آلودگی هوا مواجه است و اقدامات متعددی نیز برای حل این دو مشکل از سوی مسوولان انجام شده، اما معضل ترافیک سنگین و آلودگی هوا همچنان پابرجا است. مطابق گزارش بانک جهانی در سال ۱۳۸۲ بیش از ۸۰۰۰ نفر در تهران به دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست داده‌اند. این در حالی است که در فاصله سال‌های ۸۲ تا ۸۵، نه‌تنها از میزان مرگ بر اثر آلودگی هوا در تهران کاسته نشده، بلکه تنها در آبان‌ماه سال ۸۵، آلودگی هوای تهران به اندازه نیمی از تمام سال ۸۲ قربانی داشته است.

البته ذکر این نکته ضروری است که آلودگی هوای شهری، هیچ‌گاه به تنهایی موجب مرگ نمی‌شود، بلکه برای یک بیمار قلبی ریوی، زنجیره‌ای از علل باید دست به دست هم دهند تا منجر به فوت او شود و آلودگی هوا تنها ممکن است آخرین حلقه از این زنجیره باشد. آخرین حلقه‌ای که شاید در صورت پاکی هوا نیز البته با چند هفته تاخیر اتفاق افتد. ضمن آن که هیچ پزشکی در جهان نمی‌تواند به صورت موردی اثبات کند که فلان مرگ و میر ناشی از آلودگی هواست، بلکه اطلاعاتی که در این خصوص وجود دارد تنها از داده‌های آماری به دست می‌آید مبنی بر این که در زمان‌های اوج آلودگی هوا، تعداد مرگ‌های ناشی از بیماری‌های قلبی ریوی افزایش می‌یابد. بنابراین آمارهایی که در این خصوص وجود دارد یک داده قطعی نیست، بلکه تنها یک برآورد است.

اما برای کاهش آلودگی هوا و روان شدن ترافیک، توصیه‌هایی وجود دارد از جمله: ارتقای حمل و نقل عمومی، استاندارد سازی خودروهای نو، از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، بهبود کیفیت سوخت، معاینه فنی خودروها، مدیریت ترافیک، فرهنگ‌سازی و آموزش رفتارهای ترافیکی توصیه شده است. در اینجا نکته‌ای که از آن غفلت شده این است که در استفاده از حمل‌ونقل عمومی و کاهش استفاده از خودرو شخصی، سیاست‌های تشویقی و تسهیل‌کننده به تنهایی کارساز نیست. این که شهرداری تهران به این نتیجه رسیده است که گسترش حمل‌ونقل عمومی تنها راه‌حل مشکل ترافیک و آلودگی شهر تهران است، خود یک گام مهم به جلو و با ارزش محسوب می‌شود اما کافی نیست. زیرا حل مشکل ترافیک مستلزم اتخاذ دو دسته سیاست به صورت توام است. اول سیاست‌های تسهیل کننده از جمله و به‌ویژه گسترش حمل‌ونقل عمومی، دوم سیاست‌های بازدارنده برای کاهش میل به استفاده از خودروهای شخصی. به عبارت دیگر شهرداری تهران باید بداند که هر چقدر بزرگراه بسازد یا خیابان‌ها را دو طبقه کند به همان میزان هم خودروهای جدید در بزرگراه‌ها جایگزین و بر تردد خودرو‌ها افزوده خواهد شد، در صورتی که برای کاهش آلودگی هوا و کاهش ترافیک لازم است از تردد خودروها نیز کاسته شود.

به نظر می‌رسد یکی از موثرترین راه‌های بازدارنده درخصوص تردد خودروها، افزایش قیمت بنزین تا حدی است که استفاده از حمل و نقل عمومی، جایگزین استفاده از خودرو شخصی شود.

این دقیقا همان کاری است که بسیاری از کشورهای اروپایی انجام داده‌اند و قیمت بنزین در این کشورها تا چند برابر قیمت‌های جهانی این فرآورده نفتی رسیده است در صورتی که از مصرف هیچ کالایی در اروپا این میزان مالیات اخذ نمی‌شود. اتفاقا این کشورها نیز سال‌ها برای مقابله با ترافیک به گسترش بزرگراه‌های شهری و چند طبقه کردن آنها روی آوردند، ولی در نهایت به این نتیجه رسیدند که مشکل ترافیک و آلودگی هوا، راه حل دیگری دارد و سیاست گسترش بزرگراه در شهرها را کنار گذاشتند.بنابراین شهرداری تهران بهتر است به‌جای گسترش بزرگراه ها، پول آن را صرف گسترش حمل‌ونقل عمومی کند.

برای مثال هم‌اکنون سرمایه‌گذاری عظیمی برای احداث مترو تهران صورت گرفته ولی بخش قابل توجهی از این ظرفیت عظیم ساخته شده، بلااستفاده مانده است؛ زیرا در زمان‌های پیک ترافیک و مسافر، فاصله حرکت قطارها که باید دو دقیقه باشد بعضا ۳ تا ۵ دقیقه است و دلیل آن هم کمبود قطار می‌باشد. بنابراین اگر شهرداری، پول کافی برای خرید واگن و قطارهای مترو ندارد، بهتر است به جای احداث بزرگراه‌ها، اعتبارات آن را به این امر مهم اختصاص دهد. زیرا هزینه مالیات شهروندان برای احداث بزرگراه‌هایی که تنها نتیجه آن کمک به اتومبیل‌رانان تک‌سرنشین، سوزاندن بنزین، افزایش ترافیک و آلودگی هواست، امری عقلایی محسوب نمی‌شود.