نمایندگی مجلس و فضیلت دانش
نمایندگان مجلس این روزها در حال اصلاح قانون انتخابات هستند و یکی از مباحث آنها مربوط به میزان تحصیلات داوطلبان نمایندگی است.
محمود صدری
نمایندگان مجلس این روزها در حال اصلاح قانون انتخابات هستند و یکی از مباحث آنها مربوط به میزان تحصیلات داوطلبان نمایندگی است. گروهی میگویند داوطلبان باید مدرک فوقلیسانس یا بالاتر داشته باشند و دیگران میگویند لیسانس یا کمتر هم برای ایفای وظیفه نمایندگی کفایت میکند.
طرفین این مباحثه دلایل پرقدرتی هم اقامه میکنند. طرفداران افزایش درجه مدرک تحصیلی معتقدند، نمایندگان هرچه باسوادتر باشند، مسائل کشور را بهتر میشناسند و تصمیمهای درستتری میگیرند. مخالفان نیز اینگونه استدلال میکنند که بین دانش افراد و مدرک تحصیلی آنان نسبت مستقیم و قطعی نیست، چه بسا کسانی مدرک تحصیلی دانشگاهی نداشته باشند، اما دانش و فهم آنها در مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از دارندگان مدارک تحصیلی، بیشتر باشد. داوری درباره درستی یا نادرستی استدلالهای طرفین مباحثه تقریبا ناممکن است؛ زیرا هر دو دسته استدلال، حاوی مصادیق پرشمار از نوع صادق و کاذب است. یعنی اینکه درس خواندههای بیدانش و درس نخواندههای فرهیخته در همه جای جهان از جمله در ایران، پرشمارند.
پس چه باید کرد؟ حال که قانون برگزاری انتخابات مجلس در حال بازنگری است، مناسبترین زمان برای پاسخ دادن به این پرسش است. واقعیت این است که در همه جای جهان، مجالس نماینده و برآیند فهم سیاسی - اجتماعی و بازتاب شور اجتماعی و عواطف تودهها هستند و برعکس آن دولتها نتیجه انتخابهای مصلحتاندیشانه و بازتاب شعور سیاسی نظم مستقر هستند. علت این وضع روشن است: نمایندگان از نواحی و مناطق راهی مجالس میشوند و رایدهندگان، در وهله نخست به منافع محلی خود میاندیشند و مصالح ملی را در پرتو مصالح منطقهای تعریف میکنند، اما رایدهندگان به رییسجمهور در انتخاب خود اول به مصالح ملی نظر دارند و مصالح منطقهای خود را در انتخاب ملی متجلی میبینند. حتی در نظامهای پارلمانی که روسای دولت (رییسجمهور و نخستوزیر) توسط مجلس انتخاب میشوند، وضع همینگونه است.
یعنی شور اجتماعی و مصالح منطقهای نمایندگان، هنگام انتخاب روسای دولت، خصلت ملی و سیمای شعور سیاسی معطوف به نظم مستقر را به خود میگیرد. بنابراین، روش معقولتر از منازعه بر سر مدرک تحصیلی نمایندگان این است که سازوکارهایی مطمئنتر برای تلفیق شور اجتماعی تودهها و نماینده این شور (مجلس) و شعور سیاسی و نماینده آن (دولت) در انتخابات تعبیه شود. کارآترین ابزاری که بشر تاکنون برای چنین تلفیقی ابداع کرده است، نظام حزبی است. حزب سیاسی در مرحله اول که میخواهد نظر رایدهندگان را جلب کند از جنس مجلس و نماینده شور اجتماعی است؛ اما هنگامی که نمایندگان احزاب به مجلس راه مییابند، خصلتی مانند دولت پیدا میکنند و نماینده شعور سیاسی میشوند.اقتضای چنین رقابتی این است که احزاب سیاسی، نامزدهای خود را از میان آگاهترین و تواناترین افراد جامعه انتخاب کنند. این افراد آگاه و توانا چه دارای مدرک تحصیلی بالا باشند و چه نباشند، بار مسوولیت آنها به دوش احزاب سیاسی قرار میگیرد و بازار عرضه و تقاضای سیاست، یعنی انتخابات، پاداش و کیفر اعمال آنان را میدهد. اگر احزاب نمایندگان مناسبی به مجلس فرستاده باشند، بهره بیشتری میبرند و اگر انتخابهای نادرستی کرده باشند در انتخابات بعدی مجازات میشوند.
تماس نزدیک احزاب سیاسی با رایدهندگان، این فرصت را در اختیارشان میگذارد که عیار دانش را بشناسند و لزوما به مدرک تحصیلی بسنده نکنند. چنین کاری، نظام سیاسی را از قبول مسوولیتی که ذاتی آن نیست، یعنی تعیین میزان دانش نمایندگان، خلاص میکند و در عین حال به همه افراد جامعه فرصت میدهد که از حق مندرج در بند نهم اصل سوم قانون اساسی، یعنی زندگی در فضای بیتبعیض استفاده کنند.
ارسال نظر