علیرضا کدیور

زمانی که بورس تهران در ۲۷ فروردین ماه امسال پس از گذشت تنها ۱۵ روز کاری از سال جدید بازدهی خیره‌کننده ۵/۱۴ درصدی (به طور میانگین روزانه یک درصد) را برای سرمایه‌گذاران به ارمغان آورده بود، ... ... شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که پس از تنها ۵ هفته، همین بورس در چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای ظرف ۶ روز کاری، ۶ درصد از بازدهی کسب شده را از سهامداران باز پس گیرد.

اما این اتفاق طی ۶ روز ابتدایی خردادماه ۹۰ در عمل به وقوع پیوست و باعث شد بازدهی خیره‌کننده فوق‌الذکر با احتساب سقوط اردیبهشت به حدود ۵ درصد کاهش یابد.

این سقوط دردناک شاخص در شرایطی رخ داده که متغیرهای تاثیرگذار بر سودآوری شرکت‌ها از جمله قیمت جهانی مواد خام، شاخص‌های کلان اقتصادی و حتی رکود حاکم بر بازارهای رقیب بورس، تغییر محسوسی نسبت به چند ماه گذشته نداشته و حتی در برخی موارد نسبت به ماه‌های قبل بهبود نیز یافته است؛ اما سهامداران طی روزهای اخیر، ناباورانه افت دسته‌جمعی قیمت‌ها را در بورس نظاره می‌کنند. افتی که به اعتقاد اکثر فعالان احساسی بازار سرمایه ایران فارغ از ترکیدن حباب قیمتی، ‌به واسطه تنش‌های سیاسی داخلی و اظهارنظرهای ضد و نقیض در این خصوص رخ داده است.

در این میان افت هیجانی چند روز اخیر بورس، نکات قابل توجهی را برای مسوولان اقتصادی کشور، مدیران بازار سرمایه و سهامداران احساسی دربردارد. در وهله نخست، افت فراگیر قیمت سهام شرکت‌ها زاییده مکانیزم‌ها و قواعد معاملات سهام در بورس تهران از جمله محدودیت نوسان روزانه بسیار ناچیز معادل ۴ درصد، حجم مبنا، گره معاملاتی و ... است؛ ضوابطی که بیش از هر چیز منجر به تشکیل صف‌های خرید و فروش سهام به صورت متناوب می‌شوند. در واقع صف‌های خرید و فروش در بورس تهران سبب می‌شوند معامله‌گران فارغ از ارزنده بودن یا نبودن قیمت یک سهم به تبعیت از رفتار سایر فعالان بازار اقدام به قرار گرفتن در این صف‌ها کنند که این موضوع خود عاملی برای تحریک و تشدید هیجان در زمان رونق و رکود بازار است.

عامل دیگر در بروز رفتارهای احساسی در بورس به اظهارنظرها و تلقی متولیان بورس از رونق در این بازار بازمی‌گردد. از دید اکثر مسوولان بورس، بورس خوب، بورسی است که شاخص و قیمت سهام به طور مداوم شاهد رشد باشد. این تلقی از واکنش‌های مدیران بورس در زمان رشدهای چشمگیر شاخص و حتی معیار قرار دادن بازدهی صندوق‌های سرمایه‌گذاری به عنوان تنها ملاک مقایسه عملکرد این نهادها به روشنی قابل برداشت است.

حال القای این برداشت مدیران در کنار قواعد معاملاتی حاکم بر بورس در عمل سرمایه‌گذاران حقیقی و حتی حقوقی را به سمت نگاه کوتاه‌مدت در سرمایه‌گذاری در بورس و معاملات سوداگرانه سوق می‌دهد.

حال در شرایطی که بورس تهران فی‌نفسه از چنین مشکلات ساختاری رنج می‌برد،‌ انتشار شایعات و اخبار ضدونقیض در حوزه سیاسی باعث می‌شود سرمایه‌گذارانی که طی دو سال اخیر بازدهی چشمگیری در بورس کسب کرده‌اند، رشد هیجانی قیمت‌ها در فاصله زمانی کوتاه را با بهانه‌های واهی هدر دهند. رشدی که در زمان وقوع از دید کارشناسان دوراندیش بازار هیجانی تلقی شد و اینک نیز افت قیمت سهام بیشتر شرکت‌ها از دید این گروه غیرمنطقی است.

حال به نظر می‌رسد در وهله نخست بورس تهران که طی ماه‌های اخیر مامنی برای حضور مستقیم یا غیرمستقیم سرمایه‌گذاران از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری بوده است، در صورت نگرانی از روند آتی تحولات سیاسی و اجتماعی، به سرعت واکنش نشان می‌دهد. واکنشی که می‌تواند در صورت تداوم، این خیل عظیم سرمایه‌گذاران را برای همیشه از بورس فراری دهد. همچنین سرمایه‌گذاران نیز در شرایطی که در گذشته خبرهای نگران‌کننده و حتی منفی نتوانسته خللی در سودآوری آنها ایجاد کند، اینک نیز باید به دور از هیجان و با تحلیل در جهت خرید یا نگهداری سهام ارزنده خود حرکت کنند، موضوعی که به هیچ وجه به معنای ارزندگی کلیه سهام حاضر در بورس نیست. اما در نقطه آخر نیز مسوولان بورس باید با تجربه صعود و سقوط‌های هیجانی قیمت سهام، تمهیداتی فراهم کنند که سرمایه‌گذاران به دور از رفتارهای هیجانی و براساس تحلیل اقدام به داد و ستد سهام کنند، رفتاری که در حال حاضر به ندرت از سوی سهامداران حقیقی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری دیده می‌شود.