نگرانی مشترک
مذاکرات ایران و غرب بر سر مسائل هستهای، پس از فراز و فرودهای آخر تابستان، اکنون به نقطهای رسیده است که به نظر میرسد چشمانداز موفقیت آن از همیشه مبهمتر است.
محمود صدری
مذاکرات ایران و غرب بر سر مسائل هستهای، پس از فراز و فرودهای آخر تابستان، اکنون به نقطهای رسیده است که به نظر میرسد چشمانداز موفقیت آن از همیشه مبهمتر است. آن گونه که رسانههای غربی از دیپلماتهای نزدیک به مذاکرات اخیر نقل میکنند، اعضای گروه ۱+۵ (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) توافق کردهاند که پرونده ایران را این هفته در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل قرار دهند.
هنوز هیچ مقام رسمی غربی، روس یا چینی، این خبر را تایید نکرده است، اما اظهارات وزیر خارجه آلمان، از آغاز سختگیریهای تازه علیه ایران خبر میدهد. والتر اشتاینمایر، وزیر خارجه آلمان گفته است: چشمانداز مذاکرات با ایران در شرایط کنونی روشن نیست، اما فشار بر این کشور تدریجی خواهد بود و تلاش میشود راه مذاکره، همچنان باز بماند. ایران نیز پیامی مشابه داده است. وزیر خارجه ایران ضمن تاکید بر حق جمهوری اسلامی برای ادامه غنیسازی اورانیوم گفته است: ایران همچنان پاسخهایی را که به بسته پیشنهادی غرب داده، معتبر و قابل پیگیری میداند.
معنای چنین مواضعهای در روابط بینالملل چیست؟ چرا وقتی خواستهها و پاسخها مشخص است، ایران و غرب همچنان چشم انتظار تغییر رفتار یکدیگر نشستهاند؟
برای پاسخ دادن به این پرسشها میبایست اهداف و ابزار ایران و غرب و توانایی هریک از آنها را برای تاثیرگذاری بر رفتار دیگری بررسی کرد.
هدف ایران دستیابی به فناوری هستهای صلحآمیز است. ایران میخواهد با این قابلیت علمی، هم توانایی صنعتی خود را افزایش دهد و هم اینکه از پرستیژ سیاسی آن بهرهمند شود. ایران مجهز به توان هستهای به صورت طبیعی، قدرتمندترین کشور در منطقه پهناور خاورمیانه، خلیجفارس، شمال آفریقا و آسیای مرکزی خواهد بود.
زیرا از تلفیق دانش هستهای، منابع انرژی، جمعیت جوان و نوعا تحصیلکرده و موقعیت جغرافیایی مناسب، قدرت ایران از نظر ژئوپولیتیک افزایش مییابد و موازنه قوا علیه متحدان و همراهان غرب در منطقه به ویژه اسرائیل به هم میخورد.
ایران تاکنون نشان داده است که برای رسیدن به این هدف، جدی است و غرب لحظهای مخالفت خود را با چنین تحولی پنهان نکرده است.غرب برای جلوگیری از هستهای شدن ایران، اهرمهایی در اختیار دارد که مهمترین آنها فشار بر اقتصاد ایران از طریق تحریمها است.
مهمترین ابزار ایران، برای دفع خطر و فشار غرب، ثبات منطقهای است. ایران، در بسیاری از کشورهای منطقه نفوذ زیادی دارد.این نفوذ در برخی موارد، ایدئولوژیک است و در بعضی موارد نتیجه منافع مشترک با کشورهای منطقه است.
مثلا در عراق و افغانستان، بدون آنکه نیازی به مداخله ایران باشد، نیروهایی وجود دارند که تحتتاثیر ایدئولوژی انقلاب اسلامی قرار دارند و گفتار و کردار معمولی آنها، مواضع منطقهای ایران را تقویت میکند.
عربستان و ایران در برابر برخی تقاضاهای غرب به ویژه در حوزه تغییرات سیاسی، اشتراک منافع دارند و هر دو کشور با مداخله غربیها در امور داخلی خود مخالفند.
سعودی ها، افزایش فشار بر ایران را مقدمهای برای فشارهای آینده بر خود میدانند و به همین علت از پارهای مواضع ایران، در برابر غرب، حمایت میکنند.از طرف دیگر، غرب نیز با وجود همه این ملاحظات، برای فشار بر ایران امکاناتی در اختیار دارد. محاصره و تحریم اقتصادی، موثرترین اهرم غرب است. اما افزون بر آن تغییر موازنههای منطقهای هم میتواند در دستور کار غربیها باشد. اما همین دو اهرمی که غرب در اختیار دارد، در مقام عمل برای غربیها مشکلساز است. زیرا فشار اقتصادی به ایران و ضعیف کردن آن، به صورت طبیعی بر بیثباتی منطقهای میافزاید. زیرا وقتی منافع کلان ایران در منطقه و جهان به خطر بیفتد، التزام آن به حفظ ثبات، کاهش مییابد و به سوی رادیکالیسم در روابط بینالملل پیش میرود.
تغییر موازنه منطقهای علیه ایران نیز برای غرب پرمخاطره است. آنها یک بار این روش را آزمودند و کوشیدند با تقویت رژیم صدامحسین، ایران را ضعیف کنند اما نتیجه این استراتژی، اشغال کویت توسط رژیم بعثی و بیثباتی گسترده در منطقه بود.
توازنی که اکنون بین هدفها و ابزار ایران و غرب ایجاد شده، طرفین را در وضعی قرار داده که هیچیک نمیتواند در دیگری تغییر رفتار جدی ایجاد کند و به همین علت انتظاری طولانی برای تغییر بنیانهای قدرت، انگیزههای مذاکره، اهرمهای فشار و موضوعات چانهزنی، آغاز شده است. اکنون ایران و غرب متقاعد شدهاند که هیچکدام نمیتوانند دغدغههای طرف دیگر را نادیده بگیرند و باز هیچکدام توانایی حرکت در مسیر هموار و دلخواه را ندارند و لاجرم میبایست همچنان با شکیبایی به مذاکره ادامه دهند. زیرا خارج از چارچوب مذاکره، چیزی برای به دست آوردن وجود ندارد و نتیجه قهری بازی، باخت دوجانبه خواهد بود. همین نگرانی مشترک است که نمیگذارد روابط ایران و غرب که به تار مویی بند است، کاملا گسسته شود.
ارسال نظر