شجاعت در اصلاح ساختار اقتصادی
«صبح روز بعد، خوشی پیروزی انتخاباتی جای خود را به مشکلات اقتصاد انگلیس داد. تورم بهسرعت در حال رشد بود، حقوق بخش دولتی از کنترل خارج شده بود، هزینههای عمومی در حال افزایش و درآمدها در حال کاهش بود
علی سرزعیم
«صبح روز بعد، خوشی پیروزی انتخاباتی جای خود را به مشکلات اقتصاد انگلیس داد. تورم بهسرعت در حال رشد بود، حقوق بخش دولتی از کنترل خارج شده بود، هزینههای عمومی در حال افزایش و درآمدها در حال کاهش بود و مشکلات داخلی ما با افزایش قیمت نفت که داشت جهان را به رکود نزدیک میکرد، وخیمتر شده بود. وسوسه نفس در این شرایط عقب نشینی به یک موضع دفاعی، اتخاذ یک سیاست احتیاط دروغی، خودداری از کاهش مالیات بر درآمد در زمانی که درآمدها، با خطر سقوط روبهرو بودند، پرهیز از لغو کنترلهای قیمت در زمانی که تورم سیر صعودی داشت، اجتناب از کاهش سوبسیدهای صنعتی با توجه به یک رکود فزاینده و جلوگیری از محدود کردن بخش دولتی، وقتی بخش خصوصی برای ایجاد شغلهای جدید بیش از حد ضعیف بهنظر میرسید، را توصیه میکرد و در حقیقت این شرایط نامساعد اقتصادی، آهنگ نرخی را که ما ممکن بود امیدوار باشیم انگلیس را دوباره به حرکت درآورد، کند کرده بود. اما من معتقد بودم که اینها همه دلیل آن است که ما باید تلاشهایمان را دو برابر کنیم.
ما داشتیم از آسانسوری که «در طبقه پایین بود» بالا میرفتیم و اگر میخواستیم به بالا برسیم، باید خیلی سریعتر
حرکت میکردیم».
این جملات بخشی از خاطرات مارگارت تاچر نخستوزیر سابق انگلیس است که وقایع اولین روزهای زمامداری خود و نحوه برداشت خود را از عکسالعمل مناسب تشریح میکند. میدانیم که تاچر که قصد برهم زدن نظم موجود در انگلیس و انجام اصلاحات اساسی در عرصه اقتصاد داشت و اعلام کرده بود که در صورت پیروزی مداخلات دولت را در اقتصاد کاهش داده و فضای بیشتری از اقتصاد را به مکانیزمهای بازار واگذار خواهد کرد. آنچه از جملات فوق بر میآید، آن است که در آغاز شروع به کار وی شرایط اقتصادی رو به وخامت گذارده بود و همه او را توصیه میکردند که این اقدام را به عقب بیاندازد تا شرایط بهبود یابد. میتوان فرض کرد که اگر بسیاری از سیاستمداران ایران در این شرایط قرار داشتند، چه میکردند؟ تجربه اداره اقتصاد در سالهای پس از جنگ گواه بر این است که اغلب سیاستمداران ایران تصمیم میگرفتند که اصلاحات اقتصادی را به عقب بیاندازند تا «شرایط مناسب» برای این اقدام ایجاد شود، در حالی که عکسالعمل مارگارت تاچر کاملا خلاف این امر است و این دقیقا نکتهای است که نشان میدهد که چرا اصلاحات اقتصادی در برخی کشورها موفق شد، اما این مساله در ایران به رغم گذشت بیش از ۱۷ سال کماکان یک مساله جدی باقی مانده است. مارگارت تاچر چون به مکانیزم بازار اعتقاد داشت و کارکرد آن را از صمیم دل باور داشت، معتقد بود به جای انتظار برای رسیدن زمان مناسب برای اصلاح ساختار اقتصادی باید سریعا دست به کار شد و با انجام اصلاحات ساختاری شرایط مناسب را در اقتصاد به وجود آورد. به همین دلیل به جای تسلیم شدن به توصیههای اطرافیان مبنی بر اینکه باید کمی دست نگه داشت و اصلاحات را به عقب انداخت، معتقد بود باید با جدیت و سرعت بیشتری اصلاحات اقتصادی را صورت داد تا مشکلات موجود رخت بربندد.
مثال فوق به این جهت مطرح شد که نظام تصمیمگیری ایران در معرض اتخاذ یک تصمیم کلیدی پیرامون قیمت بنزین قرار دارد. این تصمیم مهم در شرایطی گرفته میشود که فضای حاکم بر محافل سیاستگذاری در ایران به شدت متاثر از مساله تورم و گرانی است (فارغ از اینکه این مساله واقعیت داشته باشد یا نه) این نگرانی درمیان صاحبنظران اقتصادی وجود دارد که مساله تورم موضوع کلیدی اصلاح قیمت بنزین را تحت شعاع قرار دهد و موجب شود وضع نامطلوب مصرف بنزین حداقل یک سال دیگر ادامه یابد.
تصمیمگیری صحیح و مبتنی بر منافع بلندمدت کشور در این مقطع زمانی نیازمند شجاعت در انجام سیاستهای اصلاح ساختار اقتصادی است که این شجاعت به واسطه بصیرت نسبت به ضرورت انجام اصلاحات فوق به دست میآید. طبیعی است که فصل ممیز سیاستگذاران بصیر و شجاع و سیاستگذاران معمولی، نوع تصمیم آنها در شرایط سخت و دشوار است. کسانی که مرعوب شرایط دشوار موجود نشوند و به توصیههای محافظهکارانه مبنی بر تعویق اصلاحات ساختار اقتصادی تن ندهند، از جمله سیاستگذارانی هستند که هر کشوری از جمله ایران به وجود آنها شدیدا نیازمند است.
ارسال نظر