راه ادامه برجام چیست؟
راه ادامه برجام چیست؟ اینکه یک طرف اصلی برجام یعنی امریکا از آن جدا شده است را نباید به سادگی از نظر دور داشت. این امریکا بود که به خاطر حضورش در مذاکرات باعث شد این مذاکرات به نتیجه برسد، یکبار عدم حضور این کشور در مذاکرات تروئیکای اروپایی باعث شد این روند در سال ۸۲ به نتیجه نرسد. حال با خارج شدن امریکا از برجام بقیه کشورها یعنی ایران و اروپا مسیر سختی در پیش دارند تا برجام به حیات خود ادامه دهد. در این باره با علیرضا سلطانی، مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل بینالمللی در کافه خبر خبرآنلاین گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
امریکا از برجام خارج شد. ایران تصمیم گرفته پس از گفت و گو با اروپایی ها اگر تضمین های لازم را بگیرد به ماندن ادامه دهد؟ به نظرتان شرایط پیش رو چگونه است؟ می توان به این گفت و گو ها امیدوار بود؟
مسئله ای که در شرایط کنونی دستگاه دیپلماسی ایران نسبت به آن باید بسیار حساس باشد، هدفمندی و با برنامهبودن مذاکراتهای برجامی و دوری از هیجانات خروج ایالات متحده از برجام است. فضای داخلی کشور ما یک فضای بسیار هیجانی در روزهای اخیر است که این فضای هیجانی شاید با منافع ملی هماهنگی و همخوانی نداشته باشد. دستگاه دیپلماسی ما باید به دور از این هیجانات و فضای سیاسی و فضای روانی داخلی، مذاکرات هدفمند، با برنامه و تأثیرگذاری را انجام داده و با پیشبینی همه سناریوها، همه شرایط و واقعیتهایی که ایران در چارچوب برجام در مناسبات منطقهای، مناسبات بینالمللی و مسائل اقتصادی دارد، پیش ببرد.
یکی از واقعیتهایی که باید در نظر گرفت، این است که ایران باید با تمام قوا، با جدیت از برجام حفاظت و حراست کند. برجام یک نقطه عطف و یک پدیده بزرگ دیپلماسی است که یک طرف آن به نام ایران در عرصه بینالمللی نوشته شده است. نظام جهانی و جهانیان برجام را با ایران میشناسند و از آن یک خاطره خوب، یک پدیده مثبت در عالم دیپلماسی در شرایطی که تنشها و چالشهای بینالمللی در حال افزایش است، میدانند. برجام برای ایران یک اعتبار است، یک فرصت مناسب است که بتواند این جایگاه قابل احترامی که بعد از امضای برجام در عرصه بینالمللی پیدا کرده را همچنان حفظ کند.
منظور این است که کلیت این توافق موضوعی است که نباید از بین برود و به عنوان یک مبنا حفظ شود؟
درست است. ایران برای برجام هزینههای سنگینی پرداخت کرده است. به لحاظ سیاسی ایران توانست در عرصه بینالمللی دستاوردهای خوبی به دست بیاورد و حتی در شرایط فعلی که آمریکا از آن خارج شده، باز جهانیان و افکار عمومی دنیا نسبت به ایران نگاه محترمانهای دارند و نسبت به ترامپ و سیاست ترامپ منتقدانه رفتار میکنند؛ حتی متحدین راهبردی آمریکا هم موضع انتقادی نسبت به ترامپ و حرکتش در خروج از برجام دارند. این یک فرصت سیاسی است برای ایران که باید از آن حفاظت و حراست کند. خروج آمریکا هم علیرغم همه زیانهایی که میتواند داشته باشد، میتواند فرصتهایی را هم داشته باشد و آن هم عمدتا فرصتهای سیاسی است. ما باید با مسئله برجام با احتیاط و با ملاحظات زیاد سیاسی رفتار کنیم و نگاه هیجانی و احساسی نسبت به این مسئله نداشته باشیم. برجام اگر از این پس هیچ نتیجهای و هیچ امتیازی بهخصوص در حوزه اقتصادی برای ایران نداشته باشد، یک دستاورد خوب دارد و آن هم دستاورد سیاسی است.
این دستاورد یا فرصت سیاسی از چه زاویه ای قابل بررسی است؟
تا زمانی که برجام وجود دارد، پای شورای امنیت به پرونده هستهای ایران و مسئله هستهای ایران باز نمیشود و این یک مسئله جدی است. اگر برجام هیچ دستاوردی از این پس نداشته باشد، همین که بتواند مانع از ورود دوباره شورای امنیت به پرونده هستهای شود، بسیار دستاورد بزرگی است. بازگشت شورای امنیت در راستای منافع آمریکا است. ترامپ اگر در چارچوب برجام میتوانست پرونده ایران را دوباره به شورای امنیت بکشاند قطعا از برجام خارج نمیشد.
یکی از امتیازاتی که برجام داشته و دارد و باید آن را ثمره دیپلماسی موفق ایران دانست، همین بستن روزنههای سوءاستفاده امثال آمریکا از برجام بر علیه ایران در طول دو سال و نیم اجرای آن بود. آمریکاییها خیلی تلاش کردند که از مفاد برجام استفاده کنند و آن را با بازکردن پای شورای امنیت به مسئله و بازگشت خودکار تحریمها، ایران را تحت فشار قرار دهند، اما چون نتوانستند، عملا سیاست خروج از برجام را در پیش گرفتند و خارج شدند. الان هم به دنبال بهانهای هستند تا بار دیگر پای شورای امنیت را به پرونده هستهای بکشانند و مجددا تحریمهای شورای امنیت یا قطعنامه شورای امنیت را بهعنوان پشتوانه تحریمهای یکجانبه خودشان؛ یعنی تحریمهای اولیه و ثانویه قرار دهند.
برجام یک خاکریز بسیار قدرتمندی برای ایران برای جلوگیری از بازشدن پای شورای امنیت به پرونده هستهای ایران است. به هر حال آمریکاییها ممکن است در موضوعات دیگر پای شورای امنیت را بکشند، اما در موضوع هستهای این امکان بسیار کم است، چون به هر حال ایران هیچ بهانهای در اختیار آنها قرار نداده و با عمل کردن به تعهدات برجامی خودش و حمایتی که پنج کشور دیگر داشتند و دارند، بهخصوص اتحادیه اروپا، عملا مانع از این میشوند که پای شورای امنیت به پرونده ایران باز شود. پس، بزرگترین دستاورد برجام از این پس حفاظت ایران در برابر شورای امنیت است و این را باید وزارت خارجه به صورت جدی دنبال کند ..
در حقیقت اگر ایران از برجام خارج شود، تحریمهایی که قبلا در شورای امنیت بود، دوباره خود به خود برمیگردد و حتی نیازی به جلسه دیگر یا قطع نامه دیگر نیست؟
بله درست است. البته بستگی به نحوه خروج ایران دارد، ممکن است ایران از برجام خارج شود، اما فعالیت هستهای خودش را طبق مفاد برجام ادامه دهد و اجازه دهد که آژانس بینالمللی اتمی نظارتهای خودش را انجام دهد، اما اگر خارج شود، دیگر هیچگونه از این الزامات وجود ندارد و در واقع بهانه دست آمریکا و اروپا میدهد برای اینکه دوباره پای شورای امنیت به مسئله باز شود.
مذاکرات آقای ظریف در اروپا و با دیگر قدرت های جهانی، چه تاثیری می تواند برای ماندگاری برجام و ارائه تضمین مورد نظر ا یران داشته باشد؟
اروپا در حوزه اقتصادی بعید به نظر میرسد که اقدام تاثیرگذاری به نفع ایران در مقابل آمریکاو در قالب برجام انجام دهد. در واقع توجیه آنها هم میتواند این باشد که ما در حوزه اقتصادی با توجه به اینکه شرکتها و بنگاههای اقتصادیمان خصوصی هستند و در اختیار دولت نیستند و دولتها نمیتوانند سیاستهای خودشان را به آنها تحمیل کنند. تحرک آنها صرفا می تواند سیاسی بوده و در حوزه سیاسی مانع از ورود شورای امنیت به مساله هسته ای ایران شوند. احتمالا دولتهای فرانسه، انگلستان و آلمان بیانیههایی دهند و شرکتهای خودشان را ترغیب و نه اجبار کنند که به همکاریهای اقتصادی خودشان با ایران ادامه دهند. شاید به نوعی در سازمانهای بینالمللی مثل سازمان جهانی تجارت طرح دعاوی کنند و نسبت به تحریمهای یکجانبه آمریکا در قالب اقدام علیه تجارت آزاد بینالمللی دست به اقدام بزنند، اما اینها اقدامات تاثیرگذاری نیست که بتواند شرکتها و بنگاههای اروپایی را وادار کند به اینکه با تحریمهای آمریکا علیه ایران همکاری نکنند.
حجم تجارت خارجی ایران و اروپا در شرایط حاضر و سودی که شرکت های اروپایی از این تجارت می برند، نمی تواند در این شرایط موثر باشد؟
تجارت خارجی ایران با اروپا حجم بالایی به نظر نمیرسد و شاید کمتر از پنج یا شش درصد کل تجارت خارجی ایران را تشکیل می دهد. اگر تحریمها اتفاق بیفتد، ممکن است این حجم کمتر هم بشود. خیلیها معتقدند که این حجم پایین چه ضرورتی دارد برای ایران؟ حالا این چهار درصد، پنج درصد یا حداکثر 10 درصد هم اگر از تجارت خارجی ایران حذف شود، ایران راحت میتواند جاهای دیگر را جایگزین کند و اروپا هیچ وزنهای در بحث تجارت خارجی ما نیست. من برعکس میگویم نه، در رابطه با اروپا ، کمیت تجارت خارجی در شرایط کنونی اهمیت ندارد. درست است که حجم و کمیت تجارت خارجی کم است اما اثری که به لحاظ اعتبار اقتصادی و تجاری این حجم برای ایران ایجاد می کند در مقایسه با دیگر کشورها خیلی بیشتر است.
در تجارت خارجی همیشه کمیت مطرح نیست بلکه اثر و اعتباری که برای طرفین ایجاد می کند اهمیت دارد. خیلی از شرکتها و بنگاهها در نقاط دیگر دنیا نگاه میکنند که ببینند ایران با کدام یک از شرکتها و بنگاههای اروپایی کار میکند، تجارت میکند، سهم ایران با اروپا به لحاظ تجاری چقدر است و این سهم خودش به اندازهای قابل توجه است که برای ایران اعتبار ایجاد میکند؛ نباید در یک فضای هیجانی و احساسی این بحثها مطرح شود که حالا که ما حجم صادراتمان کم است، بنابراین ما کاری نکنیم. هرچند که من هم فکر میکنم با تحریمهایی که آمریکاییها دنبال میکنند، ممکن است این حجم کمتر هم بشود، ولی به هر حال این مناسبات باید حفظ شود، دستگاه دیپلماسی ما به اضافه فعالان اقتصادی، شرکای اقتصادی، شرکتها، بنگاههایی که تعاملات بینالمللی دارند، باید در این زمینه فعال شوند، اعتمادهای لازم را برای شرکتهای اروپایی ایجاد کنند که به هر حال بتوانند با آنها کار کنند، اما این فقط کافی نیست، چون خیلی از بنگاههای اروپایی با طرفهای آمریکایی سروکار دارند، پروژههایشان با شرکتهای آمریکایی مشترک است ، مناسبات مالیشان با دلار است،. اگر انتخاب بین ایران و آمریکا باشد یا بحث مجازاتهای اقتصادی از طرف ایالات متحده باشد، قطعا ممکن است منافع خودشان را در ایران کنار بگذارند و با سیاستهای تحریمی آمریکا همراهی کنند. بنابراین این قضیه خیلی مهم است. ایران باید تلاش خودش را برای اینکه این سطح را نگه دارد انجام دهد، اما بیشترین قدرت مانور ایران در مذاکرات جدید برجامی در حوزه سیاسی است که من توضیحش را دادم.
یک سوالی که وجود دارد این است که به نظر میرسد که اروپا در رابطه با برجام جدی است. شکاف آمریکا و اروپا در این موضوع آشکار شده و مسئله پنهانی نیست و یک ژست سیاسی نیست. ایران در حال حاضر در گفت و گو با اروپا موضوع فروش نفت، برگشت فروش نفت، بیمه کشتیها و سیستم بانکی مستقل از آمریکا را دنبال می کند. به نظرتان اروپا چقدر توانایی دارد برای ماندن ایران در برجام این موضوعات را تامین کند؟
اگر اروپا در مقابل آمریکا ایستاده، این ایستادگی برای حفظ برجام است، نه در حمایت از ایران؛ این دو کاملا متفاوت است. اروپا حضورش برای دلسوزی برای ایران نیست، برای حمایت از ایران نیست، بلکه فقط برای حفظ برجام و حراست از دستاوردی است که خودشان نقش بسیار فعالی برای رسیدن و به دست آوردن آن داشتند. اما ظرفیت آنها محدود است، به هر حال اقتصاد این کشورها یک اقتصاد آزاد است، اقتصاد رقابتی است، بنگاهها و شرکتها بیش از اینکه در عمل تابع سیاستهای کلان دولت خودشان باشند، تابع مناسبات اقتصادی بسیار گستردهای هستند که با آمریکا، با اقتصاد آمریکا و شرکای آمریکاییشان دارند و به هر حال ممکن است از قِبَل این تحریمها دچار ضرر و زیان سنگینی شوند و این نکتهای است که باید به آن توجه کنیم. چیزی حدود 700 هزار بشکه نفت ایران به بازارهای اروپایی صادر میشود، خریداران عمده نفت ایران عمدتا شرکتهای نفتی اروپایی هستند که خصوصی هستند و دارای مناسبات تجاری و اقتصادی زیادی با آمریکاییها و شرکتهای آمریکایی هستند. این خود یک مسئله جدی است که میتواند بازار نفت ایران را در اروپا دچار خطر کند. در بحث بیمهها و بیمه کشتیهای نفتکش و کشتیهای تجاری هم همینطور، در بحث بانکها به هر حال اگر در حوزه بانکها دولتهای اروپا هنری در این زمینه داشتند که بانکهای خودشان را وادار و ترغیب کنند که با ایران کار کنند، در دوران اجرای برجام و قبل از خروج ترامپ، این کار را انجام میدادند.
این نشان میدهد که قدرت مانور اینها در حوزه اقتصادی بالا نیست و ایران نمیتواند روی وعدهها یا روی ظرفیتهای اقتصادی اروپا در دوره جدید حساب ویژه ای باز کند. این یک واقعیتی است که ایران باید برای رویارویی با یکسری فشارهای اقتصادی که در حوزه اروپا با ما دنبال میکند، آماده شود. ولی به هر حال در حوزه سیاسی اینها تلاششان را میکنند و ممکن است اقداماتی هم انجام دهند؛ اما این به این معنا نیست که اینها بتوانند تضمین کنند که شرکتها و بنگاههای اقتصادیشان با ایران همچنان مناسباتشان را دنبال کنند، چون به هر حال اینها نمیتوانند در مقابل آمریکا به لحاظ اقتصادی مقاومتی کنند. این فقط برای اروپا نیست، بلکه به کشورهای شرق آسیا و کشورهای دیگر هم برمیگردد و بهخصوص شرکتهای چینی مناسبات اقتصادی زیادی با آمریکاییها دارند و روی آنها هم ما باید حساب دیگری کنیم و پیش برویم. به هر حال چشمانداز روشنی به لحاظ اقتصادی وجود ندارد .
در حال حاضر وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده است در ۹۰ روز تحریم غیر نفتی و بعد از ۱۸۰ روز تحریمهای نفتی برمیگردد. آقای بولتون هم گفته شش ماه شرکتها وقت دارند که خودشان را تنظیم کنند. موضوع این است که از لحاظ سیاسی ما با دوره قبل برجام تفاوت داریم، یعنی قبل برجام و در دورهای که شش قطعنامه علیه ما از طرف شورای امنیت صادر شده بود و اروپاییها سفت و سخت پشت تحریمها ایستاده بودند و یک اجماع جهانی علیه ایران بود، ما با یک شرایط خیلی بدی روبرو بودیم که برای دور زدن تحریمها مجبور میشدیم از افرادی مانند بابک زنجانی استفاده کنیم. اما حالا از نظر سیاسی فرق هایی وجود دارد و آن اجماع را علیه خود نداریم. به نظرتان در این شرایط بعد از ۹۰ یا ۱۸۰ روز ما به آن وضعیت فلجکننده برمیگردیم؟
در حال حاضر آن اجماع جهانی که آمریکاییها در گذشته داشتند، ندارند.. نه پشتوانه شورای امنیت، نه همراهی قدرتهای بزرگ و نه به نوعی همراهی افکار عمومی دنیا را ندارند. این میتواند فرصتی برای ایران باشد تا بتواند با تلاشهای دیپلماتیک یا با اتخاذ برخی رویکردهای اقتصادی و تجاری در حد زیادی اثرات تحریم را کاهش دهد. قطعا آمریکاییها کار سختی در پیش دارند، چون در گذشته پشتوانه شورای امنیت را داشتند و به پشتوانه سیاسی شورای امنیت، همه کشورها با آمریکا در تحریمهای هوشمند علیه ایران همراه شدند ، اما الان آن شرایط نیست. این خودش یک فرصت هم سیاسی و هم اقتصادی است که ایران بتواند از قِبَل آن استفاده کند و اثرات طبیعی آمریکا را تا حدی خنثی کند، مگر اینکه ایران بتواند در این فرایند گذار به یک چارچوبهای سیاسی قابل اتکایی با غرب و حتی آمریکا برسد تا مانع از این شود که شرایط کنونی، شرایط تحریمی آمریکا تشدید و تقویت پیدا کند.بنابراین قدرت مانور ایران در مواجهه با تحریمهای اقتصادی و فشارهای اقتصادی بیشتر است، به شرطی که بتواند برجام را حفظ کند و مانع از این شود که برجام به شورای امنیت دوباره کشیده شود و قطعنامههای جدید علیه ایران یا همان قطعنامههای قبلی علیه ایران دوباره فعال شود. اما مشکلات اقتصادی برجا مانده از گذشته ، قدرت مانور اقتصادی داخلی را کم کرده است.
ایران در حال حاضر دو مسیر را با هم پیش میبرد. آقای ظریف در نامه ای به خانم موگرینی خواستار تشکیل جلسه کمیسیون برجام شد و از یک سو هم که برنامهها و دیدار با اعضای شرقی و اروپایی برجام را پیش می برد. در این دو مسیر به نظرتان ما باید روی چه چیزهایی متمرکز شویم و چه چیزهایی طلب کنیم؟
قطعا ایران باید در مذاکرات جدید خواستههای اقتصادی بسیار وسیع و جدیای را از اروپاییها داشته باشد تا دولتهای اروپایی را تشویق و تحریک کنند که حداکثر توان خود را برای ترغیب شرکتهای اروپایی و همکاری با ایران ادامه دهند. در حد سیاسی هم ایران باید تضمینهای سیاسی لازم را از اروپاییها بگیرد. ایران باید خواستههای حداکثری را مطرح کند تا اروپاییها وادار شوند تا از حداکثر ظرفیت خودشان در این راستا برای جلب ترغیب شرکتهای اروپایی به همکاری با ایران استفاده کند.
موضع روسیه و چین را چطور می بینید؟ روابط روسیه با امریکا در شرایط مناسبی نیست و از طرفی ایران و روسیه در موضوع سوریه به هم نزدیکتر شدند. همچنین چینیها در حال رقابت با امریکا هسنند ولی از ایران هم بر سر برخی مسئل گله هایی دارند. به نظرتان این دو کشور چه فضایی را پیش خواهند برد و ایران می تواند روی آنها حساب کند؟
قطعا چینیها میتوانند در دور جدید مناسبات اقتصادی ایران با دنیا فعالتر شوند. چون به هر حال برخی از شرکتها و بنگاههای اقتصادی چینی دولتی هستند و قبل از اینکه بخواهند با سیاستهای آمریکا همراه باشند، به هر حال ملاحظات دولت مطبوع خودشان را دنبال میکنند، بهخصوص یکی دو شرکت نفتی بزرگ چینی که دولتی هستند و یکی از نکات قابل امید ایران، همین شرکتهای دولتی چینی هستند، اما به هر حال چینیها هم منافع خودشان را دنبال میکنند و قطعا در این شرایط وقتی که ایران را در تنگنا ببینند، خواهان امتیازات اقتصادی زیادی هستند. من فکر میکنم که ایران با اروپاییها خیلی راحتتر در بحث برجام ، بهخصوص در بحث سیاسی میتواند کنار بیاید تا با چینیها و حتی با روسها چون آنها به یک اصولی پایبند هستند؛ اصولی که پرستیژ آنها در عرصه بینالمللی است و میتواند آنها را به تعهداتی که دارند وفادار نگه دارد ، اما در مورد چین و روسیه این پایبندی به تعهدات چندان جدی نیست و ممکن است آنها را وارد یک بازیای در قبال ایران کند که بیشتر از آنکه در حمایت واقعی از طرف ایران باشد، بیشتر بهرهبرداری اقتصادی و سیاسی از وضعیت جدید ایران به نفع خود باشد. روسها و چینیها نمیتوانند به صورت خیلی جدی خلأهای سیاسی ما را پر کنند، اما به هر حال در حوزه اقتصادی با دریافت هزینهها و امتیازات بزرگ ممکن است که با ما کار کنند.
به نظرتان در وضعیتی که در منطقه وجود دارد و ترامپ مسئله نفوذ منطقه ایران برای خروج از برجام را پیش کشیده بود، می توان گفت و گوهای منطقه ای برای ثبات بیشتر را نیز دنبال کرد؟
بله، نکته دیگری که در دوره جدید مذاکرات باید دستگاه دیپلماسی ما به آن توجه کند، بحث مذاکرات منطقهای است. ما اگر چند نقطه ضعف برای برجام در نظر بگیریم، یکی از آنها در باب پیوست منطقهای برجام از سوی ایران است. متاسفانه دستگاه دیپلماسی ما و دولت بعد از اجرای برجام، پیوستهای لازم سیاسی و اقتصادی و بینالمللی را تنظیم نکرد؛ در واقع پیوستهایی که میتوانست در حکم آییننامههای اجرایی پدیدهای به نام برجام باشد که در رابطه منطقهای این مسئله خیلی مهم است ، طراحی و اجرا نشد. ما بعد از اجرای برجام نهتنها مناسباتمان در حوزه منطقهای بهبود پیدا نکرد، بلکه روز به روز با کشورهای منطقه دچار چالش بیشتری شدیم و این هر چقدر که میگذشت، بیشتر به ضرر برجام بود، ضمن اینکه نباید از این نکته غافل شویم که اصولا تحرکات ضدایرانی کشورهای منطقه مثل عربستان و امارات بر علیه ایران، عمدتا به بهانه برجام و با هدف این بود که برجام را از خاصیت بیندازد و ایران همچنان مانند دوران تحریمها تحت فشار قرار داشته باشد تا اینها بهرهبرداریهای سیاسی و اقتصادی خودشان را داشته باشند.
بهانههایی مثل حضور ایران در کشورهای منطقه که این کشورها روی آن بر علیه ایران مانور داشتند ، آنها را بیشتر تهییج و تحریک کرده بود که بخواهند علیه ایران اقدام کنند. علیرغم این دولت و دستگاه دیپلماسی سیاست ابتکاری مشخصی برای خنثیکردن این تحرکات نداشت. ایران می توانست تا حد زیادی این تحرکات منطقهای ضدایرانی را به نوعی خنثی کند و با انجام دیپلماسی و رایزنیها و مذاکرات خیلی گستردهای که منجر به عمل شود، این شرایط را تا حدی به نفع ایران تغییر دهد که این اتفاق در عمل نیفتددر حال حاضر ایران در کنار مذاکرهای که با کشورهای اروپایی و قدرتهای بزرگ دارد، باید در سطح منطقهای هم فعال شود و مذاکراتی را هم با کشورهای منطقه آغاز کند؛ مذاکرهای که ممکن است بعدها با قدرتهای بزرگ بر سر منطقه باشد، همین الان ایران میتواند این مذاکرات را با خود قدرتهای منطقهای بدون دخالت قدرتهای بزرگ داشته باشد و به گونهای رفتار کند تا با کمترین امتیاز بتواند یک شرایط باثبات و متعادلی را در منطقه ایجاد کند که کمک کند ایران در فرآیند گذار از شرایط کنونی به یک شرایط باثبات و تعاملی کمترین هزینه را پرداخت کند. من هنوز تاکید دارم که ایران باید مذاکرات منطقهایاش را، بهخصوص با کشوری مثل عربستان آغاز کند و در مذاکرات دوجانبه به صورت جدی به رتق و فتق چالشها و تنشهای بین خودشان بپردازد.
راهکارها در حوزه اقتصادی و در عرصه بین المللی برای خنثی کردن تحریم های آمریکا باید چگونه باشد؟
در حوزه اقتصادی ایران باید در دو سطح تلاش کند. یکی سطح داخلی است و یکی سطح بینالمللی است. در سطح داخلی باید اجماع لازم بر سر درک شرایط کنونی و گذار کمهزینه از این شرایط در درون حاکمیت به وجود بیاید. اختلافنظرهای جدیای که نسبت به برجام و خروج آمریکا از برجام و پیامهای متفاوت و منفیای به افکار عمومی داخلی، به فعالان اقتصادی، به شرکتها، بنگاهها و مردم میرساند . این همان مشکلی است که ما در دوران بعد از اجرای برجام هم داشتیم؛ بعد از اجرای برجام یکی از بزرگترین مسائلی که باعث عدم بهرهبرداری کامل ایران از برجام شد، عدم وحدت نظر در داخل کشور بود. برجامی که با هزینههای سنگینی به نتیجه رسیده بود، در حال حاضر با کمترین بهرهبرداری در شرایط ضعف قرار گرفته، در حالی که اگر در داخل نظام سیاسی اجماع وجود داشت، باید حداکثر استفاده مهیا می شد. الان هم شرایط به همان منوال است؛ پیامهای متفاوت، مواضع متفاوت و متضاد در درون حاکمیت میتواند این پیام منفی را به مردم داشته باشد که مردم را نگران کند و آنها را به سمتی سوق دهد که بخواهند برای حفظ سرمایههای خود به بازار دلار، بازار طلا یا خروج ارز از کشور، خروج سرمایهها از کشور بروند که این خیلی میتواند منفی باشد.
نکته دومی که باید در نظر گرفت؛ بعد از این ایجاد اجماع، اتخاذ سیاستهای کاملا هدفمند اقتصادی است؛ چه در بحث هزینهکرد منابع مالی، چه در بهرهبرداری هدفمند از منابع مالی و سوقدادن این منافع محدود به سمت بخشهایی که به هر حال در شرایط جدید ممکن است دچار آسیب باشند و این آسیب ممکن است به زندگی عمومی مردم صدمه بزند. به هر حال باید این اتفاق بیفتد و منابع به سمت بنگاههای تولیدی، به سمت کارخانجات و صنایعی که دچار ضرر و زیان میشوند، سوق داده شود و آنها سرپا نگه داشته شوند تا شرایط به سمت یک وضعیت متعادل و باثباتی برسد. در سطح بینالمللی هم نکتهای که وجود دارد این است که ایران باید از لابیهای اقتصادی خودش استفاده کند و حداکثر تلاش خودش را به صورت هدفمند برای افزایش اعتماد شرکتها و بنگاههای اروپایی، چینی، آسیایی و... ایجاد کند تا آنها را همچنان به حضور در ایران و حفظ موقعیت آنها تشویق کند.
ایا بررسی و تصویب لوایح مربوط به مبارزه با پولشویی که اخیرا در مجلس انجام شده است ، می تواند به ایجاد شرایط مناسب تعاملات اقتصادی ایران با دنیا کمک کند؟
نکتهای که باید به آن اشاره کنم در بحث داخلی، اقدامی است که مجلس در روزهای اخیر انجام داد و آن بررسی و تصویب دو لایحه دولت برای مبارزه با پولشویی است که در واقع برمیگردد به همان اسناد FATF .این اقدام بهجا و کامل و خوبی است برای اینکه ما دیگر بهانه دست شرکتها و موسسات بینالمللی اقتصادی ندهیم تا آنها علاوه بر آمریکا، ما را در یک لیست سیاه قرار دهند.
قرارداشتن در لیست سیاه خود به خود زمینه این را فراهم میکند تا شرکتها و بنگاههای اروپایی با ما کار نکنند یا هزینه کارکردن با ما بالا برود. تصویب لوایح مبارزه با پولشویی خود یک اقدام بهجا و مناسبی است برای اینکه جلوی خودتحریمی یا تشدید یا شدتگرفتن تحریمهای احتمالی آمریکا علیه ایران را در دوران جدید بگیرد .این مباحثی که اخیرا از سوی برخی مطرح میشود که این لوایح نباید به تصویب برسد، به نظر میرسد که واقعبینانه و متناسب با منافع ملی نیست. تصویب این لوایح به نوعی جلوی خودتحریمی را میگیرد و عدم تصویب آن کمک به اجرای بهتر تحریم های آمریکا علیه ایران است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر