شلیک آخرین تیر
توماس فریدمن ستون نویس نیویورک تایمز نمیدانم چه اقدام موثری میتواند هم دولت اسلامی شام و عراق موسوم به داعش و هم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را وادار به عقبنشینی کند، اما خوب میدانم چه چیز لازم است. در واقع استراتژی «رهبری از پشت سر» برای باراک اوباما کارساز نیست و نمونه آن را در لیبی دیدیم؛ زیرا رهبری کردن بهتنهایی آسان نیست و باعث انزجار و نفرت میشود. برای این موضوع هم میتوان دو مصداق آورد. هم اوباما و هم جورج بوش در عراق موفق نبودند. درواقع بقای راهبردی ایالات متحده در یک چیز خلاصه میشود: «رهبری از درون».
توماس فریدمن ستون نویس نیویورک تایمز نمیدانم چه اقدام موثری میتواند هم دولت اسلامی شام و عراق موسوم به داعش و هم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را وادار به عقبنشینی کند، اما خوب میدانم چه چیز لازم است. در واقع استراتژی «رهبری از پشت سر» برای باراک اوباما کارساز نیست و نمونه آن را در لیبی دیدیم؛ زیرا رهبری کردن بهتنهایی آسان نیست و باعث انزجار و نفرت میشود. برای این موضوع هم میتوان دو مصداق آورد. هم اوباما و هم جورج بوش در عراق موفق نبودند. درواقع بقای راهبردی ایالات متحده در یک چیز خلاصه میشود: «رهبری از درون». موثرترین رهبری در خارج از مرزهای کشور زمانی به دست میآید که دیگران ما را متعهد به این بدانند که سختترین و بزرگترین کارها را در داخل انجام میدهیم. باید در عمل نشان دهیم که آنها تنها خانوادههای ما در حوزه نظامیگری نیستند. اینگونه است که آمریکا میتواند الهامبخش دیگران باشد. لازم است که آمریکا کاری تاثیرگذار در خانه انجام دهد. در این راستا دولت و کنگره باید کاری اساسی انجام دهند و در زمینه ممنوعیت صادرات نفتی تصمیمگیری کنند. این کار برای قیمت بالای جهانی نفت بسیار اهمیت دارد. همچنین آن را میتوان با اصلاح مالیاتی انرژی که برای سلامت و امنیت ما اهمیت دارد ترکیب کنیم. مالیات بر کربن میتواند تعادلی بر درآمد پایین اشخاص و دستمزد و مالیات شرکتها باشد. این اعمال میتواند ما را قویتر کند و پوتین و دولت اسلامی شام و عراق را ضعیفتر. چگونه این عمل ممکن است؟ باید ابتدا اشتراکات پوتین، رئیسجمهوری روسیه و خلافت خودخوانده اسلامی را پیدا کرد. برای شروع، آنها هرکار کثیفی را با یک پوشش انجام میدهند، زیرا در عمق ناخودآگاه خود میدانند کاری که انجام میدهند شرمآور است. همانگونه که میبینید جلاد داعش صورت خود را میپوشاند یا صورت یخی پوتین احساس واقعیاش را نشان نمیدهد. هر دو طرف میدانند که حتی با متر و معیار خودشان، ایدههایشان تاثیرگذار نیست و درواقع خریداری پیدا نمیکند. پس با تحمیل ارعاب، اهداف خود را پیش میبرند. داعشیها از اسلام جلوهای خشن نشان میدهند و پوتین هم میگوید یا مرتبه و تاثیر ما را بپذیرید یا اینکه شما را به اشغال خود درمیآوریم و رژیمتان را از بین میبریم. هر دو بهوضوح به این دلیل از قوه قهریه استفاده میکنند تا ضعفهای گذشته خود را پوشش دهند. برای پوتین تحقیر «روسیه ضعیف شده» به دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ که یکبار از آن به عنوان «بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیکی» در قرن بیستم نام برده است مثالی در این باب است. او اعتقاد دارد هزاران روسیزبان هماینک در خارج از مرزهای روسیه زندگی میکنند و این ضعف بزرگی برای روسیه است. برای دولت اسلامی عراق و شام هم عقبماندگی کشورهای عربی در قرن بیست و یکم با تمامی شاخصهای جهانی را میتوان مطرح کرد. ازجمله آموزش و پرورش، رشد اقتصادی، اکتشافات علمی، سواد، آزادی و توانمندسازی زنان در جوامع عرب مهمترین عوامل عقبماندگی این کشورها هستند. پوتین هم از سویی قصد دارد تا با مانع ایجاد کردن بر سر اراده آزاد مردم اوکراین، خود را تنها قدرت واقعی نشان دهد. از این سو اما، بریدن سر ژورنالیست آمریکایی توسط داعش درواقع بیانگر این است که آنها نشان دهند از آمریکا قویتر هم وجود دارد. آنها هر دو به دنبال کسب احترام هستند اما از راههای نادرست. هر دو طرف قصد دارند خود را با دور زدن گذشته بازسازی کنند و مردم خود را نسبت به ناتوانیشان در بازسازی اقتصادی منحرف کنند. داعش خود را «خلافت» میخواند و روسیه نیز «نوو روسیه» یا روسیه نوین. هر دو طرف قصد دارند تا در نظام بینالملل اهداف خود را بازنویسی کنند. آنها اعتقاد دارند که این قوانین توسط آمریکا حاکم شده است و مزیت اعراب و روسها در این نظام در نظر گرفته نشده است. از قضا هر دو طرف نیز به بالا بودن قیمت جهانی نفت بسیار وابسته هستند و از بالا رفتن جنونآمیز قیمت نفت استقبال میکنند. اندی کارسنر، معاون سابق بخش انرژی در دوره ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش میگوید: ما یک فشنگ در اسلحهمان داریم و آن هم پایینآوردن قیمت نفت است.
ارسال نظر