اولاند منفورترین رئیسجمهور فرانسه است
نفسهای آخـر سوسیـالیـسم فرانسـوی
محمدحسین باقی: فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه ۲۵ اوت در حالی جشن هفتادمین سالگرد آزادی فرانسه از اشغال آلمان نازی را برگزار کرد که در حال دیدار از جزیره کوچک و سنگی و بادخیز «ایل دو سَن» در خارج از ساحل برتون بود. این جزیره انتخابی بجا و مناسب و یادآور خاطراتی برای مردم فرانسه بود. تمام مردان این جزیره، به محض شنیدن ندای «شارل دو گل» در بیبیسی در ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ که میگفت فرانسه «نبرد» را باخت اما «جنگ را نه» سوار کرجیها و قایقهای خود شدند و در حالی که موج دریا آنها را بالا و پایین میکرد عازم انگلستان شدند تا به رئیسجمهور محبوب خود ملحق شوند. بیتردید اولاند هم در ۲۵ اوت احساس تنهایی میکرد درست همان طور که دوگل ۷۰ سال پیش در لندن چنین حسی داشت. سوسیالیسم فرانسوی نفسهای آخر خود را میکشد
سایه مرکل بر منفورترین رئیسجمهوری فرانسه
دوگل در حالی زیر شلاق باران سخن میگفت و عینکش بخار گرفته و آب از پیشانیاش میچکید که دولت او پنج ماه پیش در «روز حماقت آوریل» در تلاطم جنگ داخلی در پاریس تشکیل شد. شاید بتوانیم تنهایی اولاند را با تنهایی دوگل مقایسه کنیم. اولاند هم زیر بیرق «هماکنون تغییر» قدرت را در دست گرفت. اکنون میشود شعار «هم اکنون تغییر» اولاند را حذف کرد و به جای آن «هم اکنون بحران» را بهکار برد. البته فقط یک بحران نیست بلکه «بحرانهاست» که اکنون اولاند، حزب او و کشورش را در احاطه خود گرفته است. همچون جرقهای که جنگلی را به آتش میکشد، یک رویداد کوچک در اواخر هفته گذشته باعث شد افق سیاسی در فرانسه دستخوش آتش شود.
افشاگری در جشن گل رز
ماجرا از آنجا آغاز شد که هفته گذشته «آرنود مونته بورگ» [آرنو مونتبور] وزیر اقتصاد و «بنوا هامُن» وزیر آموزش و پرورش در «فرانژی فا برس» - در شرق فرانسه- برای گردهمایی سوسیالیستهای محلی در فضای باز که «جشن گل رز» نامیده میشود با هم دیدار کردند. مونته بورگ با هدف گرفتن بیانیه اخیر اولاند در «لوموند» که در آن وی گفته بود دولتش کسری بودجه ملی را طی سه سال به ۵۰ میلیارد یورو کاهش خواهد داد، اعلام کرد:«اولویت همانا خروج از بحران است و کاهش کسری باید در اولویت دوم قرار گیرد.» او چنین ادامه داد: «فرانسه یک کشور آزاد است و مجبور نیست خود را در قید و بند وسواس راستهای آلمانی قرار دهد.» به گفته منابع مختلف «والس» به اولاند اولتیماتومی در «ایل دو سن» داد و گفت: «یا آنها یا من.» او به هامن و مونته بورگ اشاره داشت که در زمره «شورشیان» سوسیالیست و «چپترین چپها» بودند و سیاست فرانسوا اولاند، رئیسجمهوری فرانسه و والس را برای کاهش کسری بودجه به چالش کشیده بودند. میگویند اولاند که (بر خلاف شارل دوگل) مردی مردد است بلافاصله خواستار استعفای همه وزرا شد. او سپس والس را دوباره بهعنوان نخست وزیر برگزید و وظیفه تشکیل کابینه را به او محول کرد. رئیس جمهور چارهای نداشت جز اینکه والس را در کنار خود نگه دارد. پنج ماه قبل، در پی خرد شدن حزب سوسیالیست در انتخابات شهرداری، اولاند چارهای نداشت جز اینکه والس را بهعنوان نخست وزیر برگزیند به این امید که او بتواند ریاستجمهوری اولاند را با انجام درخواستهای دردناک بروکسل حفظ کند. این والس ستیزهگر و توانا، تنها سیاستمدار معتبر برای معکوس کردن حمایت ضعیف مردمی از دولت سوسیالیست است.
سوسیالیسم در خط پایان
«رابرت زارتسکی» در فارن پالیسی مینویسد امید اولاند برای نجات اما راه به جایی نبرد. نه تنها او بهعنوان نامحبوب ترین رئیسجمهور در تاریخ فرانسه رکورد زد بلکه والس هم که چشم به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۷ دوخته مشاهده میکند که محبوبیتش روزبهروز کمتر میشود. نظرسنجی جدید موسسه «آیفوپ» حاکی از آن است که فرانسوا اولاند همچنان منفورترین رئیسجمهور فرانسه از ۱۹۵۸ به این سو است و محبوبیت مانوئل والس نخست وزیر این کشور نیز به کمتر از ۳۶ درصد در ماه اوت سال جاری رسید. والس در ماه مارس امسال پس از شکست سوسیالیستها در انتخابات محلی برای ترمیم کابینه بهعنوان نخستوزیر فرانسه انتخاب شد. سیاست اقتصادی وی متمرکز بر کاهش مالیاتها برای شرکتهای فرانسوی با هدف افزایش قدرت رقابت و خارج کردن اقتصاد فرانسه از رکود بوده است. گزارش آیفوپ میافزاید میزان محبوبیت والس در ماه اوت ۹درصد کاهش و در ماه جولای نیز با افت ۶درصدی و در ماه ژوئن نیز با کاهش ۵درصدی روبهرو شد. در واقع محبوبیت نخستوزیر فرانسه در سه ماه اخیر بیش از ۲۰درصد کاهش داشته است. حوادث قبل و بعد از استعفا و بازسازی دولت فقط ژستی است برای جایگاه بهتر در نظرسنجیها و صندوقهای رای نه بهبود وضعیت اقتصادی و شرایط وخیم اجتماعی در فرانسه. در سال ۲۰۱۱ در انتخابات مقدماتی سوسیالیستها، مونته بورگ در برابر اولاند و والس حضور یافت. اگرچه مونته بورگ در برابر اولاند بازنده شد اما ۱۷درصد از آرا را در برابر رای ۶درصدی والس به دست آورد.
دردسرهای شارل دوگل چپ
ماههای آینده آشکار خواهد کرد که سرنوشت مونته بورگ و والس به کجا خواهد رسید اما نکته مهم در این میان این است که این دو نفر نماینده دو جناح اصلی در درون حزب سوسیالیست هستند. سال گذشته، «مورین داد» متخصص شناخته شده نیویورک تایمز در امور فرانسه، مونته بورگ را «شارل دو گل چپ» توصیف کرد. این مقایسه اگرچه ناراحتیهایی را در فرانسه سبب شد اما توصیف
مونته بورگ از خودش ناراحتیهای بیشتری برانگیخت. او خود را چنین توصیف کرد:«من از سین سیناتوس پیروی میکنم که ترجیح داد سیاست را ترک کند و به کشت و زرع خود بازگردد.» مونته بورگ در جزوهای که در رقابتهای سال ۲۰۱۱ منتشر کرد «کیش بازار آزاد» و «بنیادگرایان تجارت بیقید» را محکوم کرد. جهانی سازیای که مونته بورگ یک سر آن را به ایالات متحده پیوند میدهد نه تنها تضعیفکننده سلامت فرهنگی و اقتصادی فرانسه است بلکه حاکمیت ملی را هم تضعیف میکند. والس از زمانی که به حزب سوسیالیست پیوست، خود را در سوی راست لیبرال قرار داده است. در ادبیات سیاسی فرانسه، این به آن معنی است که والس میخواهد رد پای دولت در بازار را کمتر اما آن را در حوزه عمومی حفظ کند. اولاند هم اگرچه کوشیده با ترمیم کابینه افقهایی جدید در سیاست و اقتصاد فرانسه بگشاید اما به نظر میرسد این سیاستمدار کهنهکار که بیش از ۲۰ سال در رأس حزب سوسیالیست فرانسه بود، این حزب را به پایان راه رسانده باشد. برآوردها نشان میدهد که اولاند نتوانسته وعدههای داده شده خود را عملی سازد و به همین دلیل دست به ترمیم کابینه زد.
هفتهنامه آلمانی «اشپیگل» در گزارشی به قلم «اشتفان سیمونز» با عنوان «اولاند در پایان راه» مینویسد سوسیالیستها با گذشت ۲ سال و نیم فعالیت اگرچه فقط نیمی از دوران ریاستجمهوری اولاند را طی کردهاند اما در حقیقت به پایان راه رسیدهاند. قولهای اولاند عملی نشده و اقداماتی که اعلام شده، نتوانسته شمار افراد بیکار را کاهش دهد. او میافزاید از شکست محافظهکاران و سوسیالیستها فقط افراطگرایان «خط ملی» (FN) به رهبری مارین لوپن سود میبرند. لوپن وعده داده در صورت تصدی قدرت، فرانسهای نوین با آیندهای درخشان ایجاد خواهد کرد و این در حالی است که دیدگاههای نژادپرستانه او علیه اسلام و مهاجران میتواند آیندهای خطرناک توام با افراطگرایی را برای فرانسه رقم بزند. سردبیر «اومانیته» - روزنامه حزب کمونیست فرانسه- با اشاره به شعار «سرمایهداری هرگز» والس، مینویسد او «جسد چپ» را تحویل سرمایهداری داد. ممکن است تحولات فعلی و آینده در حزب سوسیالیست به سویی رود که پایان سوسیالیسم سنتی را رقم زند.
ارسال نظر