تحلیل اکونومیست از سفراوباما به روسیه

دنیای اقتصاد- به نوشته اکونومیست، دشوارترین چیزی که از جورج بوش برای باراک اوباما به ارث رسیده، ارتباط با روسیه است.ضمن اینکه به تازگی اقدامات تهاجمی پوتین بیشتر جلب توجه می‌کند که نشانه‌ای است از اینکه پوتین از هرگونه امیدواری برای پیوستن به غرب دست شسته است. اکونومیست مدعی است: خاورمیانه همان‌جایی است که منافع روسیه و آمریکا با هم تلاقی می‌کند؛ چراکه نه اوباما و نه پوتین می‌خواهند که ایران به یک قدرت هسته‌ای بدل شود و در خاورمیانه مسابقه تسلیحاتی به راه افتد. به علاوه هر دو خواهان ثبات در افغانستان هستند. به مسکو خوش آمدی

تحلیل اکونومیست از سفر اوباما به روسیه

شادی آذری

آخرین بار که باراک اوباما در روسیه بود او و سناتور دیک لوگار توسط نیروهای مرزی روسیه ساعت‌ها در فرودگاه کوه‌های اورال معطل شدند. آن‌ دو قصد داشتند دریابند که چگونه بودجه‌های آمریکا به خلاص شدن از تسلیحات دوره اتحاد جماهیر شوروی سابق کمک می‌کند.

اما رییس‌جمهوری آمریکا دلایل زیادی دارد که امیدوار باشد این بار سفر بهتری خواهد داشت. البته قرار نیست که اوموفقیتی بزرگ را در این سفر برای خود رقم زند. از همه روابط خارجی آمریکا آنچه از جورج بوش برای باراک اوباما به ارث رسیده این است که ارتباط با روسیه دشوارترین روابط است. دشوار به این دلیل که نه تنها تعامل با آن بیش از هر زمان دیگری دشوار است، بلکه نمی‌توان هم آن را نادیده گرفت.

طی ده سال گذشته زمانی که رهبری روسیه بر عهده ولادیمیر پوتین بود، روسیه ملی‌گراتر، آلوده‌تر به فساد و بیشتر متمایل به منافع توده‌ها شد. اگرچه اقتصاد آن بسیار بزرگتر از یک دهه پیش شد، اما وابستگی آن به نفت و گاز افزایش یافت، صنعتی که توسط گروهی کوچک از کشورهای وابسته به آن برای افزایش قدرتشان یا برخی از جاسوس‌های پیشین اداره می‌شود. تصمیم شرکت آیکیا، عرضه‌کننده معروف مبلمان سوئدی، برای توقف سرمایه‌گذاری‌هایش در روسیه به دلیل وجود اختلاس در این کشور، نشانه‌ای از وضعیت وخیم جو کسب‌و‌کار در این کشور است. صادرکنندگان محصولات غیر انرژی این کشور از صادرکنندگان سوئدی کوچکترند.

جمعیت روسیه به‌طرز هشدار‌دهنده‌ای در حال کاهش است و نرخ مرگ‌و‌میر در آن دوبرابر اغلب کشورهای توسعه یافته است. درگیری‌ها در شمال قفقاز بار دیگر بالا گرفته است. نیروهای نظامی این کشور از تجهیزات بسیار ضعیفی برخوردارند و آموزش خوبی ندیده‌اند. پوتین کنترل کشور را با نوع کینه‌جویانه‌ای از «میهن‌پرستی» ضد غربی به دست گرفته است. نحوه رویکرد کتاب‌های جدید روسی نسبت به آمریکا همانقدر تندوخصمانه است که نسبت به استالین نرم‌ و ملایم. سال گذشته در اقدامی برای تظاهر به دموکراسی پوتین، دیمیتری مدودف را (که قرار است میزبان اوباما باشد) به عنوان رییس‌جمهوری منصوب کرد و خودش مقام نخست وزیری را برعهده گرفت.

در دراز مدت امتناع پوتین از مدرن‌سازی کشورش موجب تضعیف روسیه خواهد شد. اما کشوری که اکنون اوباما با آن مواجه است کشور قدرتمندی است. روسیه که در پهنه‌ای از اروپا تا چین گسترده است، بزرگترین کشور روی کره زمین محسوب می‌شود. بزرگترین تولید‌کننده نفت و گاز در جهان است، دارای یک کرسی در شورای امنیت سازمان ملل است و البته زرادخانه هسته‌ای دارد. مهم‌تر از همه این‌که این کشور توانایی آن را دارد که هم اقداماتی بسیار مخرب و هم کارهایی خوب انجام دهد.

ولادیمیر مهاجم

به تازگی اقدامات تهاجمی بیشتر جلب توجه می‌کنند. حمله به گرجستان در سال گذشته و در ادامه آن تصمیم روسیه برای به رسمیت شناختن اوستیای شمالی و آبخاز واضح‌ترین نشانه بود از اینکه پوتین از هرگونه امیدواری برای پیوستن به غرب دست شسته است. از آن زمان تا کنون وی درهای کشور را به روی سازمان تجارت جهانی بسته و در عوض ترجیح داده است با اتحادیه گمرکات بلاروس و قزاقستان همکاری کند. اکنون مدودف مروج یک ساختار امنیتی برای اروپا شده است که در عوض در برابر هرگونه گسترش ناتو به روسیه حق وتو می‌دهد. کشورهایی چون اوکراین که روسیه آن را به عنوان محدوده نفوذ خود تلقی می‌کند، نگرانند. روسیه در همه جا احساس حاکمیت مطلق می‌کند.

خاورمیانه همان‌جایی است که منافع روسیه و آمریکا با هم تلاقی می‌کنند. نه اوباما و نه پوتین می‌خواهند که ایران به یک قدرت هسته‌ای بدل شود و در خاورمیانه مسابقه تسلیحاتی به راه افتد. به علاوه هر دو خواهان ثبات در افغانستان هستند و می‌خواهند افغانستان از مخفیگاه‌های خود عقب نشینی کند و در پاکستان هم روسیه نقش یک مجرای موثر در تامین نیازمندی‌ها و نیروهای غرب را ایفا کرده است. هر دوی آن‌ها تلاش کردند تا از مواد اتمی و سایر تسلیحات در شوروی سابق حراست کنند و هم اکنون نیز همکاری موثری با هم در سایر کشورها دارند.

گریز از ضعف

سیاست بوش در برابر روسیه هم درهم‌برهم بود و هم گیج کننده. در یک زمان او به چشم‌های پوتین نگاه می‌کرد و احساس می‌کرد او مردی است که می‌توان به او اعتماد کرد، زمانی دیگر به او درس دموکراسی می‌داد، در حالی‌که هنوز محدودیت‌های جنگ سرد را از میان برنداشته‌بود. البته اغلب او به روسیه علاقه چندانی نداشت و این را هم نشان می‌داد. روسیه که اعتماد به نفسش آسیب دیده بود ادعا کرد که آمریکا برای منافع ژئوپلتیکی بیشتر خود به ترویج دموکراسی می‌پردازد.تلفیقی که اوباما از آرامش و تواضع ارائه می‌دهد می‌تواند به آمریکا کمک کند تا با کشوری که غرور ملی‌اش به طرز خطرناکی از احساس تحقیر آسیب دیده است، مواجه شود، اما چالش‌های بسیاری پیش رواست.

رییس‌جمهوری آمریکا نیاز دارد از آزمون تفاوت‌های بین پوتین و مدودف «لیبرال‌تر» سربلند بیرون آید. البته این تفاوت‌ها بیش از واقعیت تصور می‌شود و این موضوع را دومین دور دادگاه میخاییل خودروفسکی، رییس پیشین شرکت نفتی و رقیب پوتین که در دوران زمامداری مدودف در جریان است، نشان می‌دهد. اما در عین حال تواضع به‌خاطر اشتباهات گذشته آمریکا نباید در رهبران روسیه این احساس را ایجاد کند که اوباما فردی دارای ضعف است. اقتدار لازمه کار است، چون فاصله بین منافع مردم روسیه و منافع اقلیت حاکم (افرادی که دم از ضدیت با غرب می‌زنند و همزمان جوانانشان را به دانشگاه‌های غرب می‌فرستند و خانه‌هایی را برای تعطیلاتشان در فرانسه می‌خرند) در حال افزایش است. در شرایطی که اقتصاد روسیه رو به افول و نارضایتی اجتماعی آن رو به افزایش است، گریز از غرب می‌تواند برای پوتین وسوسه‌ای از روی دسیسه باشد، اما برای اغلب روس‌ها مخرب خواهد بود. تقصیر آمریکا نیست که روسیه نتوانسته است قوه قضاییه‌ای مستقل داشته باشد تا در برابر فساد بایستد. به علاوه آمریکا مقصر نیست اگر روسیه سال‌های نفت گران را از کف داده است.

با توجه به مشکلات اوباما در کوه‌های اورال آسان‌ترین قدم برای شروع کنترل تسلیحات است. این امکان وجود دارد که هر دو طرف از کلاهک‌های هسته‌ای خود بکاهند. این اقدامی است که روسیه را هم راضی می‌کند. اما این روابطی دشوار است که بستگی به میزان انتظارات غرب از موفقیت‌های خود دارد.