وقت انتخاب فرا رسیده است

آمریکا باید از این شانس استفاده کند و باراک اوباما را به عنوان رهبر آینده جهان آزاد انتخاب کند

شادی آذری- غیرممکن است بتوانیم پیش‌بینی کنیم که هر دوره ریاست جمهوری چقدر مهم خواهد بود. اگر به عقب برگردیم، خواهیم دید که در سال ۲۰۰۰، آمریکا ابرقدرت بلامنازع جهان بود که در جهانی که عموما به آن احترام می‌گذاشت، در صلح زندگی می‌کرد. بحث اصلی برای آمریکا این بود که با مازاد بودجه عظیم دولت فدرال چه باید بکند. در آن زمان هیچ‌کسی نمی‌توانست رویدادهای زلزله‌گونه هشت سال پیش‌رو را پیش‌بینی کند. وقتی آمریکایی‌ها در روز سه‌شنبه آینده پای صندوق‌های رای بروند، جو بسیار متفاوت خواهد بود. ایالات متحده شاد نیست و در داخل و خارج دستخوش چنددستگی و سرخوردگی است. غرور و ارزش‌های آن مورد حمله قرار گرفته است. به دلیل همه نقصان‌های موجود، هم جان مک‌کین و هم باراک اوباما امید به رستگاری ملی را ترویج می‌کنند. اکنون آمریکا باید از بین این دو یکی را انتخاب کند. نشریه اکونومیست حق رای ندارد، اما اگر داشت، به اوباما رای می‌داد و این کار را از صمیم قلب انجام می‌داد چون این نامزد دموکرات به وضوح نشان داده است که شانس بهتری را برای حفظ اعتماد به نفس آمریکا ایجاد می‌کند. البته اکونومیست تایید می‌‌کند که این مانند قمار است. با توجه به بی‌تجربگی اوباما، فقدان شفافیت در مورد برخی از اعتقادات وی و عواقب یک کنگره دموکرات سرسخت، رای‌دهی به او یک ریسک است. با وجود این، به خاطر مسیر پرفراز و نشیب پیش‌رو او همان کسی است که آمریکا باید داشته باشد.

تفکر درباره سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۷:

موضوع اولیه‌ای که بر رقابت‌های انتخاباتی سایه افکند به اندازه کافی دلهره‌آور هست: احیای اقتصاد آمریکا و شهرت بین‌المللی‌اش. هنوز تا پایان بحران مالی راه زیادی در پیش است. ایالات متحده آمریکا در آغاز یک رکود پررنج است. نیاز به نوعی محرک مالی احساس می‌شود، اگرچه که برآوردهای کنونی از کسری بودجه سال آینده به بیش از یک تریلیون دلار بالغ می‌شود. حدود ۵۰میلیون نفر از آمریکایی‌ها تحت پوشش بیمه‌هایی ناچیز هستند. در خارج از خاک آمریکا، با وجود آنکه نیروهای نظامی آمریکایی در دو کشور در حال جان باختنند، روش دست‌وپاچلفتی که جورج بوش در نبرد علیه تروریسم خود در پیش گرفته، باعث شده است آمریکا نسبت به گذشته برای دشمنانش کمتر ترسناک باشد و برای دوستانش کمتر تحسین‌برانگیز.

با وجود همه اینها، چالش‌هایی بلندمدت‌تر و نگران‌کننده‌تر نیز وجود دارد. شاید به این دلیل که آن چالش‌ها در رقابت‌های انتخاباتی نادیده انگاشته شده‌اند. بیایید به سال ۲۰۱۷ پرش کنیم. یعنی زمانی که رییس‌جمهوری آینده آمریکا از قدرت کناره‌گیری می‌کند. در آن هنگام شاهد تلفیقی از رشد جمعیت و هزینه‌های روزافزون برنامه‌های عظیم در شان کشور خواهیم بود. از جمله این برنامه‌ها می‌توان به برنامه‌های امنیت اجتماعی، بهداشت و درمان اشاره کرد که کشور را به ورطه ورشکستگی خواهند کشاند. اما در خارج از مرز آمریکا مساله‌ای بزرگ‌تر وجود خواهد داشت که از هم‌اکنون نیز مشهود است: حضور قدرت‌های نوظهور در کنار غرب. البته این موضوع فقط مربوط به مواجهه با ظهور هندوستان و چین و واداشتن آنها به همکاری‌های جهانی از جمله کاهش آلاینده‌ها برای مقابله با تغییرات جوی نیست. بلکه به معنای ارائه آزادی اقتصادی و سیاسی به جهانی است که خیلی زودهنگام کاپیتالیسم آمریکا را به موسسه لمان‌برادرز و عدالت آمریکا را به خلیج گوآنتانامو ربط می‌دهد و این نیازمند صبوری، بردباری، فن فروشندگی و استراتژی است.

فقط اگر جان مک‌کین واقعی بود می‌توانست

به نظر می‌رسد ظرف شش ماه گذشته سناتور جان مک‌کین قربانی جادوهای سیاسی شده است. ویژگی‌های خوب او به طرزی جادویی از بین رفته است و ویژگی‌های بدش بزرگ‌نمایی شده است.

محافظه کار امور مالی که زمانی بوش را به‌خاطر ارائه معافیت‌های مالیاتی فراتر از وسع دولت به چالش می‌کشید، اکنون نه تنها قصد حفظ معافیت‌ها و کاهش‌های مالیاتی را دارد، بلکه از تعمیق آنها سخن می‌گوید. کسی‌که مخالف یارانه اتانول بود (و سابقه‌ای بهتر از دموکرات‌ها در مبارزه با گرمایش زمین دارد) حامی معافیت از مالیات بنزین شده است. انتخاب سارا پیلین توسط مک‌کین در شرایطی انجام شد که مک‌کین تنها ۲ بار پیش از آن سارا پیلین را ملاقات کرده بود. پیلین نه تنها گزینه‌ای نامطمئن است بلکه به نظر می‌رسد تا حدودی به‌خاطر مسائل اجتماعی که عمده‌ترین آن سقط جنین است، برگزیده شده است.

اگرچه به نظر می‌رسد در صورتی که مک‌کین در انتخابات سال ۲۰۰۰ در برابر بوش پیروز می‌شد، جهان اکنون از مشکلات کمتری رنج می‌برد، اما این بار از هم‌اکنون جهان آبستن مشکلات است و مک‌کین نتوانسته است ثابت کند که می‌داند چگونه با مشکلات موجود مواجه شود. اما آیا اوباما بهتر است؟ همه آنچه درباره او گفته شده در مورد آنچه او هست، مطرح شده است و نه آنچه او انجام خواهد داد. هویت او آن‌قدر‌ها که به نظر می‌رسد با آمریکا بی‌ارتباط نیست. اگر او رییس‌جمهوری شود، بسیاری از افسانه‌هایی که در مورد آمریکا گفته شده است از بین خواهد رفت. برای جهان اسلام بسیار دشوارتر خواهد بود اگر کشوری را که رهبری آن‌را مردی با نام میانی حسین برعهده دارد، شیطان بزرگ خطاب کند و برای دیکتاتورهای سرتاسر جهان دشوارتر خواهد بود که ادعا کنند دموکراسی آمریکایی یک ظاهرسازی و حقه‌بازی است.

مشاوران اوباما اصرار دارند که او بیشتر از آن باهوش است که عصرجدیدی از مداخله دولت در اقتصاد را آغاز کند. اما این خطر همچنان وجود دارد که در مسائل اقتصادی هدفی که اوباما دنبال می‌کند هدف حزبش باشد و نه هدف کشور به عنوان یک کل. بنابراین به این لحاظ انتخاب اوباما یک قمار است.

اما همین وضع برای مک‌کین نیز وجود دارد چون در صورت عدم حضور او خانم پیلین رییس‌جمهوری بالقوه کشور خواهد بود. و قرار نیست بار دیگر انتخاباتی برگزار شود که گزینش در آن با ترس انجام شود. به منظور ترسیم آینده‌ای روشن‌تر برای آمریکا و کل جهان اوباما تصویری واضح‌تر و با جزئیات بیشتر ارائه داده است.

او در مبارزات انتخاباتی خود سبک، هوش و نظم بیشتری را نسبت به رقیب خود به نمایش گذارد. این موضوع که آیا او خواهد توانست از همه پتانسیل‌های خود بهره گیرد یا خیر، در آینده مشخص خواهد شد. اما اوباما شایستگی ریاست‌جمهوری را دارد.