چرا تابوی قیمت خودرو شکسته نمی‌شود؟

حمیدرضا بهداد

بخش دوم

عکس: آکو سالمی

در بخش اول گفت‌وگو با مدیر بازاریابی پیشین ایران‌خودرو به بررسی سیاست تثبیت قیمت در حوزه صنعت خودرو کشور پرداختیم. سیاستی که مهدی قاسمی آن را روشی چندان درست و منطقی برای کنترل بازار نمی‌داند.

وی اعتقاد دارد چون خودرو کالای اساسی به حساب نمی‌آید بنابراین نباید تثبیت قیمت برای آن در نظر گرفته شود. این در حالی است که در بخش دوم گفت‌وگو با وی که با تاخیر یک‌هفته‌ای به چاپ می‌رسد، اوضاع بازار خودرو را پس از حذف احتمالی سیاست تثبیت بررسی کرده‌ایم. قاسمی اعتقاد دارد با این کار با یک دوره پرآشوب چهار پنج ماهه در بازار روبه‌رو خواهیم شد. اما پس از طی این دوره گذر، عرضه و تقاضا واقعی شده و به تعادل در بازار خودرو خواهیم رسید. وی همچنین مطمئن است که با عقلانیت موجود در وزارت صنایع، تثبیت قیمت‌ها از حوزه خودرو حذف خواهد شد. بخش دوم گفت‌وگوی دنیای اقتصاد با مدیر بازاریابی پیشین ایران‌خودرو را در ذیل می‌خوانید.

خودروسازهای ایرانی دل خوشی از سیاست‌ تثبیت قیمت‌ها نداشته و معتقدند این سیاست روش مناسبی برای کنترل بازار نیست. موضوعی که شما نیز در بخش اول گفت‌و‌گویتان بدان اشاره کردید. این در حالی است که وزارت صنایع اعتقاد دارد تثبیت قیمت‌ها به نوعی حمایت از صنعت خودرو به حساب می‌آید و اقدامی در راستای سرپا ماندن این صنعت است.

حمایت از صنعت خودرو، هدف مقدسی محسوب شده و ایرادی به آن وارد نیست، اما حرف ما خودروسازها این است که با تثبیت قیمت نمی‌توان از این صنعت حمایت کرد. در واقع اینکه به خودروساز بگویند این محصول را با این قیمت عرضه کن، منطق درستی نیست و با این کار هرچند نیت خیر است اما راه را اشتباه رفته و به جایی نمی‌رسیم. ما در صنعت خودرو یک زنجیره تولید داریم به نحوی که اگر می‌خواهیم آن را کنترل کرده و موانع و دغدغه‌های احتمالی‌اش را برطرف کنیم باید سراغ نقطه صفر برویم و اگر به یکباره از وسط این زنجیره وارد شویم چون نمی‌دانیم نقطه صفر کجاست ممکن است سردرگم شده و در یافتن عیوب به اشتباه بیفتیم.

یعنی وزارت صنایع به واسطه تثبیت قیمت‌ها از وسط به این زنجیره وارد شده؟

حرف بنده این است که تثبیت قیمت‌ها روش منطقی و درستی در حوزه خودرو به حساب نمی‌آید. قبل از اعمال این سیاست یک مکانیزم قیمت وجود داشت که کار خودش را می‌‌کرد در واقع طبق این مکانیزم و با توجه به میزان عرضه و تقاضا قیمت تعیین می‌شد. اما وقتی سیاستی با نام تثبیت قیمت به یک باره از راه می‌رسد، این مکانیزم به هم خورده و نتیجه این می‌شود که تقاضا بالاتر از عرضه قرار می‌گیرد و این موضوع، مشکلات دیگری نظیر اختلاف قیمت کارخانه و بازار خودروها و در نتیجه رونق دلالی و واسطه‌گری را پدید می‌آورد.

اتفاقا یکی دیگر از اهداف سیاست تثبیت قیمت، همین برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا ذکر می‌شود.

این هم تصور نادرستی است که فکر کنیم با تعیین قیمت برای خودروساز به تقاضا جواب دهیم. چراکه شما هر قیمتی را تعیین کنی تقاضایش مشخص است، قیمت را بالا ببری، تقاضا پایین می‌آید و قیمت را کم کنی، تقاضا بالا می‌رود. این را منطق اقتصادی می‌گوید و در کتاب‌ها نیز آمده و باید از آن درس گرفت هم‌اکنون در بازار خودرو قیمت پایین و تقاضا بالا است و اتفاقا مشتریان فکر می‌کنند که خودروساز قیمت محصولاتش را افزایش داده، در حالی که این طور نیست. قیمت خودرو هر سال از نرخ واقعی‌اش ارزان‌تر شده اما نمی‌توان کالایی را به غیر آن پیدا کرد که از سال ۸۰ (آغاز تثبیت قیمت‌ها) به بعد گران نشده باشد. فرض کنید الان بگویند مثلا بنز الگانس ۱۰میلیون؛ خب مسلم است که خود بنده هم روآ خریداری شده را فروخته و بنز می‌خرم و مطمئنا اگر ایران‌خودرو هم بگوید پژو ۲۰۶، صد میلیون، هیچ کس آن را نمی‌خرد. در حالی که اگر قیمت این محصول را هفت میلیون تعیین کند، مشتری اگر لازم شود از رییس‌جمهور نیز نامه گرفته و ۲۰۶ می‌خرد. این رفتار طبیعی مردم است اگر با ذهنیت‌ها و پیش‌فرض‌های غیرواقعی به حریم آن وارد شویم و تصمیمات نادرست بگیریم به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.

در واقع با ثابت نگه داشتن قیمت کالا، دسترسی یک سری مشتری به آن بیشتر شده و تقاضای مصرفش بالا می‌رود اصلا یک مثال غیرخودرویی می‌زنم فرض کنید نانوایی‌ها را جمع کرده و همه باگت بزنند مسلما دیگر نمی‌توان ده تا ده تا لواش خرید و دورش را هم دور ریخت. چون قیمت باگت بالاتر است و بنابراین نمی‌توان رفتاری را که در قبال نان لواش ارزان‌‌داری در قبال باگت هم داشته باشی.

الان وضعیت بازار خودرو نیز به همین شکل است. قیمت پایین و مشتری بالا است آن هم درحالی که هدف اصلی‌مان راحتی مردم بود ولی با ارزان ‌نگه داشتن قیمت خودرو و به تبع آن دسترسی بیشتر مشتریان به این کالای غیراساسی، هم ترافیک بیشتر شده هم آلودگی هوا، که این به معنی دور شدن از هدف اصلی است.

با توجه به آنکه تثبیت قیمت‌ها به کالاهای اساسی مربوط می‌شود و خودرو جزو این کالاها نیست، چرا خودروسازها از این سیاست وزارت صنایع تمکین می‌کنند؟

من از شما می‌پرسم آیا اگر وزارت به ایران‌خودرو بگوید مثلا پژو ۲۰۶ تولید نکن آیا می‌توان از آن سرباز زد؟ مسلما خیر. البته ممکن است ایران‌خودرو اندکی مقاومت کرده و دلیل و برهان بیاورد که حذف ۲۰۶ اقدام درستی نیست. ولی در نهایت چون خودروساز جزو مایملک این وزارت است باید کوتاه آمده و فرمان‌پذیر باشد. خیلی هم که در این زمینه مقاومت صورت گیرد وزارت به خودروساز می‌گوید تو مال منی و باید تابع سیاست من باشی. در باب تثبیت قیمت هم اوضاع به همین منوال است وقتی وزارت به عنوان مالک به خودرساز می‌گوید این محصول را با فلان نرخ بفروش، باید با همان قیمت به فروش برسد. این وسط هر چه دلیل و استدلال هم که بیاوری، دست آخر اتفاقی که مدنظر وزارت است رخ خواهد داد و ایران‌خودرو یا هر خودروساز دولتی دیگر باید تابع امر باشد البته نمی‌توان در این زمینه چندان هم به وزارت صنایع ایراد گرفت چون سیستم مدیریت ما در صنعت خودرو، دولتی است. از طرفی وقتی موضوعی تبدیل به یک تابو می‌شود مسلما شکستن آن سخت است و شکننده تابو نیز باید هزینه سنگینی بپردازد. اتفاقا دولت نهم در شکست تابوها خیلی خوب عمل کرد به هر حال حذف یارانه‌هایی نظیر سیمان و سهمیه‌بندی سوخت کار بزرگ و در عین حال سختی بود ولی نمی‌دانم چرا تابوی خودرو شکسته نشده و قیمت آن آزاد نمی‌شود. من همیشه برایم سوال بوده آیا افرادی که از تثبیت قیمت‌ها در حوزه خودرو حمایت کرده و آن را اقدام درستی می‌دانند آیا حاضرند مثلا منزلشان را به قیمت سال ۸۵ بفروشند؟ آیا با توجه به تورم و اوضاع اقتصادی زیر بار این می‌روند که حقوق‌شان، حقوق دو سال پیش باشد؟ اگر کسی این کار را کرد آن وقت حق دارد که از تثبیت قیمت دفاع کند و مطمئن باشید من مهدی قاسمی نفر دومی هستم که خانه‌ام را به قیمت سال ۸۵ می‌فروشم و حقوق دو سال پیش را دریافت می‌کنم. معتقدم خیلی خوب است گاهی خودمان را جای افرادی بگذاریم که برایشان تصمیم می‌گیریم البته باز هم می‌گویم مسلما نیت خیر است ولی به هر حال باید روش‌های درست‌تر و منطقی‌تر به کار گرفته شود.

فرض کنیم خودروسازها این تابو را شکسته، هزینه‌اش را هم بدهند و در نهایت سیاست تثبیت قیمت‌ها حذف شود. آن گاه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا بازار خودرو دچار آشوب نخواهد شد؟ آیا قیمت‌ها از همینی که هست بالاتر نخواهد رفت؟

در حالت کلی آزادسازی قیمت‌ها در هر حوزه‌ای اتفاقات عجیب ولی گذرایی را در بازار آن پدید می‌آورد. مثلا اگر بگویند از فردا قیمت ارز آزاد می‌شود قطعا برای مدتی بازار با روند صعودی قیمت مواجه اما در بلندمدت به ثبات می‌رسد. پیش‌بینی‌ام از بازار خودرو این است که با حذف تثبیت قیمت سه چهار ماه پرآشوب خواهیم داشت و بعد از آن به تعادل خواهیم رسید. در این دوره که به آن (OVERSHOOT) می‌گویند قطعا قیمت خودرو به یکباره بالا می‌رود اما پس از طی دوره مذکور اوضاع بازار متعادل خواهد شد.

چه مکانیزمی طی می‌شود تا بازار به این تعادل برسد؟ آیا اصلا تضمینی برای رسیدن به تعادل مدنظر شما وجود دارد؟

منطق بازار، رسیدن به این تعادل را تضمین می‌کند. البته خودروسازها نیز مدیریت خود را اعمال خواهند کرد اما در اصل این منطق بازار است که قیمت خودرو را به تعادل می‌رساند. در مورد نوع مکانیزم هم باید بگویم وقتی تثبیت حذف شده و خودروساز محصولاتش را با قیمت معقول بفروشد. پول مناسبی به سیستم تزریق و موجب می‌شود تا بدهی قطعه‌سازها را پرداخت کنیم. در واقع این پول مانند خونی به مکانیزم تولید وارد و بدنه صنعت خودرو جان می‌گیرد که البته این جان گرفتن چند ماه طول می‌کشد. به هر حال سفارش قطعه برای چند ماه قبل است و قالب‌ها فرسوده شده و باید سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها صورت گیرد. اصلا یکی از دلایل پایین بودن کیفیت برخی خودروها همین قالب‌های فرسوده و عدم سرمایه‌گذاری در ارتقای تکنولوژی واحدهای تولید است که با توجه به تثبیت قیمت‌ها و عدم تزریق پول کافی، توانایی تعویض و یا مرمت آنها وجود ندارد.

خودروسازها پس از حذف تثبیت قیمت‌ها چه نقشی را برای برقراری تعادل در بازار ایفا خواهند کرد؟

تولیدشان را بالا برده و در کنار آن کیفیت محصولات را نیز ارتقا می‌دهند به نحوی که مشتری هم در بازه زمانی که مدنظرش است خودرویش را دریافت می‌کند. از طرفی مثلا ایران‌خودرو حساب کتاب کرده و به این نتیجه می‌رسد که من خودروساز با ظرفیتی که دارم چه میزان از یک محصول را تولید کنم. مثلا به این نتیجه می‌رسد که با توجه به قیمت بازار، تولید n دستگاه پژو ۲۰۶، معقول است. در این بین مکانیزم طوری عمل می‌کند که این تیراژ با آن قیمت در یک نقطه به تعادل رسیده و منطق بازار قیمت ۲۰۶ را تعیین خواهد کرد. پس از دستیابی به این تعادل نیز خودروسازها می‌توانند با توجه به قیمت تثبیت شده در بازار، تولیدشان را تنظیم کنند. به عنوان مثال ایران‌خودرو تصمیم می‌گیرد که از فلان خودرو فلان تیراژ را بزند و منابع و ظرفیت خود را به سمت محصولاتی که اقتصادی‌تر و بهینه‌تر است سوق دهد. از طرفی پس از برقراری این تعادل اولیه، یک تعادل کامل‌تر نیز برقرار خواهد شد به نحوی که در محصولاتی که قیمت‌شان در بازار بالا است، تیراژ تولید هم بالا می‌رود و پس از مدتی این دو نیز به تعادلی مطلوب که هم مورد رضایت خودروساز است و هم مشتری خواهند رسید.

اگر قیمت آن چنان بالا رفت که تعادل برقرار نشد و بسیاری از مشتریان نیز توانایی خرید خودرو را از دست دادند چه؟

اولا که تعادل قطعا برقرار می‌شود. دوما خب فرض کنید مشتری نتواند مثلا پژو ۲۰۶ بخرد مگر چه اتفاقی می‌افتد؟ مگر خودرو کالای اساسی و ضروری به حساب می‌آید که اگر کسی نتوانست آن را بخرد دچار مشکل حاد و سختی شود؟ آیا تا به حال فردی پیدا شده که بگوید من اگر هیوندا آزرا یا ۴۰۵ یا سورن نخرم می‌میرم؟ قطعا این طور نیست.

چه‌قدر احتمال می‌دهید وزارت صنایع با حذف سیاست تثبیت قیمت‌ها موافقت کند؟

با توجه به عقلانیت و نیت خیری که بین مسوولان این وزارت وجود دارد قطعا تصمیمی که به صلاح صنعت است گرفته خواهد شد. مطمئنم وزارت نیز در نهایت به حذف این سیاست رای خواهد داد.