نقاط حسن و قوت برجام از منظر سرلشکر فیروزآبادی
اما مقامات آمریکا با تحریک صهیونیستهای اشغالگر قدس، مساله تهدید دروغین هستهای را بهانه قرار داده و منافع خود و ابرسرمایهداری جوسازی میکنند. با این وجود قطعنامه و برجام محاسنی دارد که متاسفانه منتقدان کمتر به آنها میپردازند. اینجانب بهعنوان یک مطلع که نظرات کارشناسان مختلف را دریافت میکنم، به نظرم رسید که ارائه محاسن به نوعی قدرشناسی از صداقت مذاکرهکنندگان هستهای و تلاش مجدانه آنها طی چند سال اخیر است، برخی محاسن و نقاط قوت برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را به شرح پیوست برای بهرهبرداری ملت عزیز و منتقدین بزرگوار به اطلاع میرسانم.
۱ـ نخستین نکتهای که درخصوص قطعنامه ۲۲۳۱ حائز اهمیت است، اینکه سند مزبور ذیل فصل هفتم صادر نشده است. معمولا در جمله پیش از آغاز بندهای اجرایی قطعنامههای شورای امنیت به فصل یا ماده مورد نظر منشور ملل متحد اشاره میشود. البته گاهی هیچ اشارهای در این خصوص صورت نمیگیرد و لحن و فحوای تصمیم شورا مبین الزامی یا توصیهای بودن آن است.براساس قطعنامه ۲۲۳۱، این سند ذیل ماده ۲۵ منشور ملل متحد صادر شده است. ماده مزبور موافقت دولتهای عضو ملل متحد را به پیروی از تصمیمات شورای امنیت اعلام میکند. باید توجه داشت که بدون ذکر این ماده در تصمیمات شورا نیز تمام تصمیمات این نهاد ذیل ماده ۲۵ قرار دارند. براساس یک نظر، پیروی از تصمیمات شورای امنیت هم شامل تصمیمات الزامآور ذیل فصل هفتم منشور میشود و هم تصمیمات توصیهای ذیل فصل ششم منشور. با این حال، این نکته در رویه عملی سازمان ملل و دولتها پذیرفته شده است که صرفا آن دسته از تصمیمات شورا از وصف الزامآور برخوردار است که ذیل فصل هفتم صادر شده باشد یا فحوای تصمیم مزبور چنین موضوعی را به ذهن متبادر کند. نکته دیگر اینکه اگر چه در قطعنامه ۲۲۳۱ در ۱۰ مورد به ماده ۴۱ منشور اشاره شده است، اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که به فصل هفتم اشارهای صورت نگرفته و درج ماده ۴۱ صرفا به منظور الزامی بودن رفع یا بازگشت تحریمهای ناشی از قطعنامههای پیشین است که به جهت همسنخ بودن ماده ۴۱ در هر دو قطعنامه ۲۲۳۱ جهت لغو یا بازگشت تحریمها و همچنین، جهت وضع تحریمها در قطعنامههای ۱۹۲۹،۱۸۰۳، ۱۷۴۷و ۱۷۳۷ به کار گرفته شده است. از این جهت، استفاده از ماده ۴۱ در قطعنامه ۲۲۳۱ آن را به سندی شکلی تبدیل کرده است. شکلی به این معنا که مقررات ماهوی جدیدی برای تحریم ایران وضع نشده است و هر آنچه از محدودیت مورد توجه قرار گرفته، صرفا در یک چارچوب زمانی مشخص مطمح نظر است و از جنس همان تحریمهای مندرج در قطعنامههای پیشین است.
2- یکی دیگر از دلایلی که ذیل فصل هفتم نبودن قطعنامه 2231 را تقویت میکند این است که در این قطعنامه به موضوع ماده 39 منشور برای ورود به فصل هفتم استناد نشده است. این ماده به مقولات «تهدید یا نقض صلح و تجاوز» میپردازد. اگرچه در قطعنامههای چهارگانه تحریمی پیشین نیز به صراحت به آن اشارهای صورت نگرفته بود؛ اما در قطعنامه 2224 که به بحث تمدید مدت ماموریت هیات کارشناسان ملحق به کمیته تحریمی 1737 میپردازد، به موضوع اشاعه تسلیحات هستهای بهعنوان عاملی برای تهدید صلح و امنیت بینالمللی اشاره میکند. در نتیجه، قطعنامه 2231 فاقد هرگونه اشاره به محتوای ماده 39 منشور و ورود به فصل هفتم است.
۳ـ در قطعنامه ۲۲۳۱ از همه دولتها، نهادهای منطقهای و بینالمللی خواسته شده تا در تسهیل اجرای برجام همکاری کنند و مانعی برای اجرای آن ایجاد نکنند. این نکته توجه دولتها را از حالت خصمانه و محدودساز علیه ایران به سوی حل و فصل موضوع جلب میکند.
4ـ قطعنامه برنامه زمانبندی برجام را تایید کرده و برای اختتام تحریمهای مرتبط، بازههای زمانی معینی را تعیین کرده است که این موضوع در تاریخ 50 ساله تحریم شورای امنیت کمنظیر است.
۵ـ لحن قطعنامه در برخی موارد مندرج در قطعنامههای چهارگانه پیشین از حالتی آمرانه به توصیه و درخواست تنزل پیدا کرده است. این مساله در مورد تحریمهای موشکی و بازرسی از هواپیماها و کشتیهای ایرانی مشهود است.
6ـ برخلاف تصور برخی، در صورت بازگشت احتمالی تحریمها طبق سازو کار بندهای 12 و 11 قطعنامه 2231، قطعنامه اخیر از حالت اجرایی خارج میشود و به قطعنامههای پیشین افزوده نمیشود.
ارسال نظر