توپ در زمین آمریکا است

حسن بهشتی‌پور کارشناس مسائل هسته‎ای پس از به‌دست آمدن توافق تاریخی بین ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در سوم آذر ماه ۱۳۹۲ در ژنو سوئیس بر سر آنچه به عنوان «دستور کار اقدام مشترک » خوانده شد، تا پایان تیر ماه ۱۳۹۳ دو طرف مذاکرات متعددی در سطح کارشناسان، معاونان وزرای خارجه و وزیران امورخارجه در شهرهای ژنو، وین، استانبول و نیویورک برگزار کردند. هدف این گفت‌وگوها رسیدن به توافق جامع همکاری‌های هسته‌ای بین ایران و گروه ۱+۵ بر اساس سند توافق شده در ژنو، اعلام شده بود. اکنون نیز قرار است دور جدید گفت‌وگوهای هسته‎ای پس از تمدید مذاکرات در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برگزار شود. این مذاکرات در شرایطی برگزار می‌شود که اصل بحث به طرف آمریکایی مربوط است؛ زیرا در حال حاضر این آمریکا است که باید از زیاده‌خواهی‎هایش یعنی محدود کردن تعداد سانتریفیوژهای ایران دست بردارد.

زیاده‌خواهی آمریکا به این معنی است که آنها بر این تاکید می‎کنند که توان هسته‎ای ایران را باید به تحقیق و توسعه محدود کرد. یعنی چیزی حدود سه تا چهار هزار سانتریفیوژ داشته باشیم و فعالیت ایرانی‎‌ها محدود به کانال‌های تحقیق و توسعه شود. این در شرایطی است که ایران پیشرفت کرده و در سطح صنعتی، هم می‎تواند اورانیوم تولید کند و هم می‎تواند نیاز کشور را در حوزه‎های علمی و تخصصی برطرف کند.

تا زمانی که واشنگتن این سیاست را دنبال می‌کند، بعید است که مذاکرات به نتیجه‎ای منتهی شود. زیرا ایران تاکنون تمامی تعهداتش را انجام داده و نشان داده است که مطابق اصول آژانس و ان پی تی حرکت می‌کند. نظارت‌هایی که بازرسان انجام می‌دهند نیز در همین راستا است پس دیگر این بهانه‌های طرف آمریکایی بی‌دلیل است. البته باید توجه داشت که تا به امروز آمریکایی‌ها بارها از نظرات‎شان عدول کرده‎اند و خیلی دور از انتظار نیست که این بار نیز در دقایق آخر مذاکرات از این سیاست‌شان کوتاه بیایند. به عنوان نمونه پیش از این آمریکا خواستار آن بود که ایران آن میزان از اورانیوم ۲۰ درصدی را که غنی سازی کرده از کشور خارج کند اما در نهایت پذیرفت که این میزان یا به اورانیوم ۵ درصدی تبدیل یا اینکه اکسید شود تا در صفحات سوخت مورد استفاده قرار گیرد. همچنین در دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش پسر، آمریکا تاکید داشت که باید غنی سازی کلا در ایران متوقف شود تا مذاکراتی آغاز شود اما زمانی که باراک اوباما روی کار آمد، دست از این سیاست کشید. تعطیلی فردو، نیز از دیگر مواردی است که در ابتدا مقامات آمریکایی با جدیت دنبال می‎کردند اما بعدا از این موضع هم کوتاه آمدند. لذا اکنون نیز اگر واقعا می‌خواهند مذاکرات به نتیجه برسد باید دست از خواسته‌های غیرمنطقی خود بردارند و فضایی را مهیا کنند تا دو طرف به راهکار مشترکی دست یابند.

درواقع اکنون آمریکا می‎خواهد حداکثر امتیاز را در مذاکرات کسب کند و به همین خاطر از مواضعش فعلا عقب‌نشینی نمی‎کند. اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران که تا این مرحله از مذاکرات تمامی تعهداتش را انجام داده است، انتظار دارد که طرف ۱+۵ به‌خصوص آمریکا مساله غنی‌سازی اورانیوم در سطح صنعتی در داخل کشور را بپذیرد و با تعداد سانتریفیوژ به میزان نیاز در داخل ایران موافقت کند.

مذاکرات دوجانبه و چندجانبه اخیر میان مذاکره‌کنندگان ایرانی و کشورهای عضو ۱+۵ احتمالا تاحدودی به کمرنگ شدن اختلافات دوجانبه کمک کرده است ولی وقتی مشکل اصلی آمریکاست، ایران باید اختلافاتش با این کشور در حوزه هسته‌ای را ابتدا حل و فصل کند. البته ۵ کشور دیگر هم نقش اساسی در این روند دارند ولی همان‌طور که گفته شد اصلی‌ترین مانع تراش و اصلی‌ترین کشوری که علیه ایران تاکنون بهانه‌جویی کرده آمریکا بوده است.

همچنین اخیرا جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که آمریکا توقعات خود را در مذاکرات با ایران پایین آورده است. اگرچه این حرف تاحدودی درست است و آمریکا کمی توقعاتش را پایین آورده ولی در مقابل ایران نیز انتظاراتش را کاهش داده و تمامی تعهداتش را اجرا کرده است. لذا اکنون توپ در زمین آمریکا است و آنها هستند که با تصمیم‌گیری‎ها و سیاست‎هایشان به مذاکرات جهت می‎دهند.