بحران اوکراین؛ کاتالیزور روابط روسیه-ایران-چین
سید حسین موسویان* از ۲۱ فوریه که ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری اوکراین از قدرت خلع شد، تنشها میان روسیه و غرب رو به افزایش بوده است؛ این بحران زمانی به اوج خود رسید که دولت محلی شبه جزیره کریمه با ساکنانی که ۶۰ درصدشان خود را از نظر قومی روس میدانند، خواستار همه پرسی برای جدایی از اوکراین شدند. در شرایطی که ناظران، بن بست فعلی اوکراین را عمیقترین بحران پس از جنگ سرد میان غرب و مسکو میدانند، پرونده هستهای ایران نیز بهعنوان بزرگترین چالش در روابط ایران-غرب تلقی میشود. بهرغم اینکه ممکن است بحران اوکراین منجر به نتیجهای مطلوب برای آینده ایران شود، از جمله بحران با غرب برسر مساله هستهای، ایران در مورد بحران اوکراین همچنان بیطرف خواهد ماند.
سید حسین موسویان* از ۲۱ فوریه که ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری اوکراین از قدرت خلع شد، تنشها میان روسیه و غرب رو به افزایش بوده است؛ این بحران زمانی به اوج خود رسید که دولت محلی شبه جزیره کریمه با ساکنانی که ۶۰ درصدشان خود را از نظر قومی روس میدانند، خواستار همه پرسی برای جدایی از اوکراین شدند. در شرایطی که ناظران، بن بست فعلی اوکراین را عمیقترین بحران پس از جنگ سرد میان غرب و مسکو میدانند، پرونده هستهای ایران نیز بهعنوان بزرگترین چالش در روابط ایران-غرب تلقی میشود. بهرغم اینکه ممکن است بحران اوکراین منجر به نتیجهای مطلوب برای آینده ایران شود، از جمله بحران با غرب برسر مساله هستهای، ایران در مورد بحران اوکراین همچنان بیطرف خواهد ماند. یکی از مقامات ارشد ایرانی گفت: «ایران مطمئنا از مناقشات مربوط به اوکراین دور خواهد ماند؛ با این حال بحران اوکراین تاثیرات احتمالی بر روابط ایران- روسیه خواهد داشت.» مداخله نظامی روسیه در اوکراین میتواند منجر به نزدیک شدن نیروهای ناتو به مرزهای غربی اوکراین شود. با این حال روسیه نگران است که عقب نشینی از کریمه منجر به حرکت نیروهای نظامی غرب به سمت مرزهای روسیه شود، امنیت این کشور را به خطر اندازد و عمق استراتژیک آن را تضعیف کند. طی دو دهه اخیر روسیه و ایران به دقت شاهد بودهاند که آمریکا و ناتو با استقرار پایگاههای نظامی در سراسر مرزهای دو کشور، بدون آنکه منافع امنیتی مشروع مسکو و تهران را مدنظر قرار دهند، دسترسی خود به سمت شرق را گسترش دادهاند. طی سالهای گذشته، ایران تحت رهبری حضرت آیت الله علی خامنهای و روسیه تحت ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین، در مقابل هژمونی غرب مقاومت کردهاند و سعی داشتهاند غرور و اعتبار خود را حفظ کنند و خود را از آنچه فقدان احترام و نفوذ بینالمللی میدانند، رها کنند. پوتین در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد که سقوط اتحاد جماهیر شوروی «بزرگترین فاجعه ژئوپلتیک» قرن بیستم بود. تسلیم شدن در مورد اوکراین و خروج این کشور از مدار روسیه ضربه سختی به تمام تلاشهای پوتین برای بازسازی جایگاه روسیه در عرصه بینالملل خواهد زد.
از سال ۲۰۰۶ آمریکا توانسته است با موفقیت، اجماعی را در میان قدرتهای جهان علیه برنامه هستهای ایران ایجاد کند که نتیجهاش قطعنامه سازمان ملل بود و تحریمهای یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا را در پی داشت. حال بحران مداوم اوکراین میتواند چند سناریو را در ادامه داشته باشد.
طی مذاکرات توافق نهایی هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت به اضافه آلمان)، مهمترین مساله برای آمریکا سرکوب برنامه هستهای ایران تا جایی است که ممکن باشد. با این حال، در شرایطی که بحران کریمه همچنان ادامه دارد، حفظ حمایت روسیه مانند نوامبر سال ۲۰۱۳ برای آمریکا مشکل خواهد بود. همین مساله احتمالا موضع آمریکایی- اروپایی در مورد شرایطی که با هدف محدود کردن برنامه هستهای ایران و رای انپیتی وضع میشوند، تضعیف خواهد کرد. از آنجا که آمریکاییها و اروپائیان روسیه را به اعمال فشارهای دیپلماتیک -از جمله تحریم- تهدید کردهاند، منطق حکم میکند که روسیه برای تاثیر بر مواضع آمریکا و اروپا در قبال اوکراین، از کارت هستهای ایران علیه غرب استفاده کند. علاوهبر این، اگر ایران به توافق موقت پایبند باشد و با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند؛ اما غرب همچنان درخواستهای بیشتری از ایران داشته باشد، روسیه نیز ممکن است به ایران بپیوندد و در واکنش به فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی غرب، تحریمها را نقض کند.
افزایش نزدیکی روسیه و ایران میتواند منجر به پاداشهای اقتصادی بزرگی شود. بسیار محتمل است که ایران گنجایش ساخت نیروگاههای هستهای خود را بهعنوان بخشی از توافق نهایی- مطمئنا تحت نظارت بینالمللی- تا ۲۰ نیروگاه افزایش دهد؛ ایران در حال حاضر قصد ساخت چهار نیروگاه با همکاری روسیه را دارد. پروژه بزرگ ساخت ۲۰ نیروگاه هستهای نیازمند صرف دهها میلیارد دلار هزینه است. انتظار نمیرود که اروپا و آمریکا واکنشی به درخواست ایران برای ساخت این نیروگاههای هستهای نشان دهند، حتی اگر توافق نهایی با رضایت طرفین میان ایران و گروه ۱+۵ امضا شود؛ این فرصت دیگری است که روسها میتوانند با بهرهگیری از آن این پروژه بزرگ را به دست بگیرند و روابط خود با ایران را در جهت تفکرات استراتژیک خود افزایش دهند. حمایت ایران و روسیه از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و مقابله آنها با سیاستهای آمریکا و غرب برای انتقال اسد باعث میشود به این نتیجه برسیم که هر دو کشور به دنبال تحکیم عمق استراتژیک خود و استقرار بهعنوان بازیگری بانفوذ در منطقه هستند. ترکیب این هدف استراتژیک امنیتی با منافع امنیتی ژئوپلتیک که میان روسیه و ایران مشترک است نشان میدهد که هیچ کشوری بهتر از ایران وجود ندارد که بتواند متحد روسیه شود.ایران و روسیه بهدلیل مواضع ژئوپلتیکشان منافع استراتژیک مشترک مهمی دارند. احتمال بازگشت طالبان در افغانستان که میتوانست با فعالیتهای القاعده در این کشور همراه شود، تهدید جدی برای امنیت هر دو کشور خواهد بود. تهدید دیگری که متوجه امنیت روسیه و ایران است، بیثباتی و گسترش پایگاههای نظامی آمریکا در آسیای مرکزی، منطقه دریای خزر
و خلیجفارس است. این حساسیتهای ژئوپلتیک اساس طبیعی همکاری میان ایران و روسیه را شکل میدهد.
بسیاری از ناظران معتقدند که همه پرسی ۱۶ مارس جدایی کریمه از اوکراین، درگیریها میان روسیه و غرب را تشدید خواهد کرد. فشار فزاینده بر روسیه که ناشی از همین درگیریها با غرب خواهد بود، در کنار این ملاحظات استراتژیک میتواند روسها را به این نتیجه برساند که اتحاد با یاران بهترین گزینهای است که اهداف استراتژیک آنها را تامین میکند. در نتیجه به نظر میرسد اگر بحران اوکراین ادامه داشته باشد و ایران در مذاکرات هستهای با درخواستها و فشارهای غرب روبهرو باشد، روسیه به ایران نزدیکتر شود و دو کشور بتوانند یک قطب قدرت در منطقه را تشکیل دهند. علاوهبر این، پکن منافع قابلتوجهی در تقویت روابط امنیتی خود با روسیه دارد. همین امر میتواند مسکو-پکن و تهران را ترغیب به تفکر در مورد همکاریهای گستردهتر در منطقه و آسیا کند.
*عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای
منبع: فرارو به نقل از المانیتور
ارسال نظر