متغیرهای تاثیرگذار بر مواضع رادیکال فرانسه
کامران کرمی موضع متفاوت فرانسه در مذاکرات هستهای ژنو باعث شد تا روند مثبت گفتوگوها که به سمت توافق و بیانیه مشترک در گام دوم حرکت میکرد، متوقف شده و زمینه را برای مذاکرات مجدد در ۲۰ نوامبر فراهم کند. حال در دل این موضع متفاوت فرانسه نسبت به گروه ۱+۵ چه ملاحظاتی نهفته است، موضوعی است که با دکتر دهقانی در میان گذاشتهایم. به عنوان پرسش اول بفرمایید که روند مذاکرات هستهای ژنو تا چه میزان توانسته است در چارچوب اصول هستهای ایران باشد و منافع ایران را تامین کند؟
به نظر میرسد بخشی از توقف در روند مذاکرات برای این بود که تیم هستهای ایران از اصول و حقوق هستهای که منافع حیاتی ما را شکل میدهد، عدول نکنند. در این میان، دلیل اینکه بعضی از دولتهای ۱+۵، مشخصا، فرانسه مخالفت ابراز کردند، به این مساله برمیگردد که تیم ایران بر اصول و حقوق هستهای پافشاری کرد و حاضر نشد برای رسیدن صرف به توافق از منافع ملی عدول کند؛ بنابراین تا همینجا گفتوگوها موفقیتآمیز بوده و تیم مذاکرهکننده قادر بوده حداقلهای منافع هستهای را صیانت و پاسداری کند. از سوی دیگر، توقف مذاکرات هم نباید به معنای شکست مذاکرات تلقی شود. مذاکرات وسیله و ابزاری است برای تامین منافع ملی، بنابراین توافق و اجرای توافقنامه و رسیدن به تفاهمنامه فینفسه هدف نیست، بلکه هدف در مذاکرات این است که تلاش کنیم تا با کمترین هزینه و بیشترین فایده منافع ملی را تامین کنیم. از این رو نباید اینگونه تلقی کرد که مذاکرات شکست خورده؛ چراکه در دور بعد میتوان منافع هستهای را با مذاکرات بیشتر تامین کرد.
چگونه میتوان در چارچوب یک نگاه تئوریک توقف در مذاکرات هستهای را تحلیل کرد؟
در پاسخ به این پرسش که چرا مذاکرات در این مرحله به هدف و نتیجه که همان رسیدن به توافق بود، منجر نشد و متوقف شد، این مساله است که برای اینکه مذاکرات راهبردی مانند گفتوگوهای هستهای موفقیتآمیز باشد یا به بیان دیگر به توافق برسد، یک «منطقه یا حوزه توافق ممکن» باید شکل بگیرد که این منطقه توافق، محل تلاقی اهداف حداکثری یک طرف و اهداف حداقلی طرف دیگر باشد.
بنابراین در اینجا بحث خطوط قرمز مطرح میشود و باید برای رسیدن به توافق خطوط قرمز ایران لحاظ شود. خط قرمز ایران چه در گذشته و چه در دور جدید از مذاکرات حفظ توان غنیسازی در ایران بوده و در این چارچوب ایران بر سر اصل موضوع غنیسازی مصالحه نمیکند. منتها در مورد سطح و میزان غنیسازی میتوان مذاکره کرد. پیشبینی این است که بر این اساس ۱+۵ حق غنیسازی را به رسمیت بشناسد و در یک پروسه ۶ ماهه بتوان در مورد سطح و میزان آن مذاکره کرد. مثلا غنیسازی ۵/۳ یا ۵ درصد. بر این اساس این حداقلهای منافع هستهای ایران است که به نوعی ۱+۵ در مورد این موضوع در حال چانهزنی بودند، اما مشخصا فرانسه توقف غنیسازی، مصرف ذخایر به میلههای سوخت و تعطیلی برخی تاسیسات مثل اراک و فردو را مطرح کرده که این موارد از یکسو خط قرمزهای ایران و از سوی دیگر اهداف حداکثری فرانسه بوده است. ایران برای اینکه بتواند برای کاهش سطح غنیسازی مابهازاهایی دریافت کند، در مرحله نهایی میتواند در این خصوص بدهبستان کند؛ اما در گام اول که گام اعتمادسازی است، این مساله موضوعیتی ندارد.
بر اساس چارچوب ایران، گامهای اول و آخر و اهداف مشترک تعریف شده است.
ایران اساسا معتقد است که برنامه هستهایاش صلحآمیز است و ۱+۵ هم گفتهاند باید در این خصوص مطمئن شوند.
در گام اول اقدامات اعتمادسازی مطرح شده که ایران حاضر به مذاکره بوده و در مقابل برخی تحریمها کاهش پیدا کند، نقطه اختلاف در خصوص نقاط قرمز و منطقه توافق بوده است. از این رو تاکید فرانسه روی اهداف حداکثری در گام اول باعث توقف در روند این مذاکرات شد.
درخصوص انگیزههای فرانسه در مخالفت با رسیدن به یک توافق، موارد متعددی چون نفوذ لابیهای صهیونیستی، سهم خواهی از بازار اقتصادی ایران، سوریه و همچنین نقشآفرینی در معادلات بینالمللی مطرح شده است. تا چه میزان میتوان نقش این متغیرها را بر مواضع فرانسه تحلیل نمود و مورد سنجش قرار داد؟
لابی اسرائیل:
درباره لابی اسرائیل و بهویژه نقشآفرینی نتانیاهو به عنوان جدیترین مخالف مذاکره که ظاهرا نتوانسته از طریق آمریکا اخلال ایجاد کند و آن انتظارات حداکثری را از طریق آمریکا تامین کند. از این رو در تلاشند تا از طریق فرانسه پیگیری کنند. در مقابل هم فرانسه درصدد بازسازی وجهه صهیونیستی و اسرائیلی خود است؛ بهویژه باید توجه داشت در زمان شیراک با توجه به جایگاه کشورهای عربی در سیاست خارجی فرانسه، این کشور آن گونه همراستا با اسرائیل و خواستههای اسرائیل نبود، انتقاد شیراک از سیاستهای شهرکسازی و پایان ندادن به سرزمینهای اشغالشده در ۱۹۶۷ از سوی اسرائیل، در این چارچوب بود. از این رو این مساله میتواند تلاشی در راستای بازسازی وجهه فرانسه در محافل اسرائیلی باشد.
انگیزههای اقتصادی
درخصوص نقش این عوامل بهصورت تک علتی یا در پیوند با یکدیگر باید گفت که همه این متغیرها در رویکرد فرانسه نقش داشته است. درباره انگیزههای اقتصادی فرانسه میتوان گفت که با توجه به تجربه فرانسویها در بحران عراق که موجب شد تا کمتر بتوانند از بازار عراق استفاده کنند، در این مقطع زمانی بخواهند با توجه به درسهای گذشته از بازار اقتصادی ایران برای مصالحه هستهای استفاده کنند و خواهان سهم بیشتری از بازار اقتصادی ایران باشند؛ با توجه به حضور شرکتهای خودروسازی و نفتی فرانسه در ایران.
نقشآفرینی در معادلات بینالمللی
فرانسویها تا قبل از سارکوزی رویکردشان این بود که مواضع مخالف آمریکا را اتخاذ کنند و این معمولا یک امر طبیعی بود؛ به خصوص در جنگ عراق و مثلا موضوعات مربوط به جنگ سرد، همگرایی اروپا. از این رو در دورههای مختلف همواره فرانسه سیاستهای مستقل از آمریکا را در پیش میگرفت. در دوره سارکوزی شرایط متحول شد و باز به نظر میرسد در دوره جدید به سیاست سنتی خود تمایل نشان دادهاند.
از سوی دیگر یکی از اهداف سیاست خارجی فرانسه در نظام بینالملل، تلاش برای ایفای نقش تاثیرگذار در معادلات بوده است و در این رهگذر، بحرانهای خاورمیانه محملهایی را در طول تاریخ برای نقشآفرینی فرانسه فراهم نموده است که بتوانند وزنی همانند آمریکا را به خود اختصاص دهند و یک وجهه بینالمللی داشته باشند.
سوریه:
به نوعی مذاکره هستهای و سوریه به هم گره خوردهاند و با توجه به اینکه سوریه زمانی تحت نفوذ فرانسه بوده و فرانسه به نوعی قدرت سنتی در منطقه شامات و بهخصوص در لبنان بود، همواره درصدد نقشآفرینی بیشتر بوده است؛ بنابراین این میتواند یک انگیزه برای نقشآفرینی بیشتر در خاورمیانه باشد.
مساله دیگری که نباید از ذهن دور داشت، این است که در این دوره جدید، تقسیم کار صورت گرفته و آمریکاییها این بار نقش پلیس بد را به فرانسویها دادهاند تا بتوانند از این طریق اهداف خود را به پیش ببرند.
پیشبینی حضرتعالی از آینده مذاکرات هستهای با توجه به ملاحظات فرانسه چگونه است؟ و این مساله تا چه حد میتواند بر روند گفتوگوها و توافق هستهای تاثیرگذار باشد؟
معتقدم که مذاکرات آتی در ۲۹ آبانماه به یک توافق خواهد رسید، اگرچه موضع فرانسه میتواند فرآیند تفاهم را طولانیتر کند و هم دولتهای ۱+۵ بتوانند به نوعی در همان گام اول تضمینهای بیشتری را از ایران طلب کنند؛ اما با توجه به مجموعه شرایط بهخصوص نیاز آمریکا به حل و فصل مساله هستهای به شکل صلحآمیز، مخالفتهای فرانسه خیلی تاثیرگذار نخواهد بود و ۱+۵ به نوعی فرانسه را متقاعد خواهند کرد که مواضع معتدلتری را اتخاذ کند که سرانجام مذاکرات به یک نتیجه برسد. مسالهای که نباید نادیده گرفت این است که موضع رادیکال فرانسه شکافی را در ۱+۵ ایجاد کرده که میتواند زمینه مناسبی برای مانور دیپلماسی هستهای ایران فراهم آورد؛ به طوری که ایران بتواند از این اختلافنظرها برای تامین اهداف و منافع خود بهره لازم را ببرد.
ارسال نظر